به گزارش ایکنا از خوزستان، آیتالله عباس کعبی، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری شامگاه جمعه ۱۸ فروردین در دیدار با جامعه قرآنی، طلاب و مداحان اهواز به بیان نکاتی درباره شرایط پیشبرد اسلام در دوران پیامبر اکرم(ص) و مقایسه آن با شرایط کنونی پرداخت. متن سخنان وی به شرح زیر است:
آنچه که مسلم است این است که در عصر نبی مکرم اسلام(ص) چند جریان داشتیم؛ جریان اول دشمنان اسلام و دشمنان پیامبر(ص) بودند که در راس آنها مشرکین قریش و ابوسفیان قرار داشتند. جریان دوم، جریان منافقین بود. منافقین به چند دسته تقسیم میشدند؛ عدهای منافقین اعتقادی بودند که به زبان میگفتند ما مسلمانیم، اما در دل به اسلام باور نداشتند. دسته دیگر، منافقین اخلاقی بودند که بیمار دل بودند. منافقین سیاسی نیز کسانی بودند که به دنبال قدرت بودند و پروژه انحرافی که بعد از رحلت رسول اکرم(ص) در جهان اسلام ایجاد شد در اثر پیشتازی این گروه بود.
منافقین اجتماعی، دسته دیگری از منافقان هستند. برای این گروه، عقاید، ارزشها و آرمانهای اسلامی مهم نیست، اگر جبهه حق پیروز شود با جبهه حق خواهند بود و اگر جبهه باطل پیروز شود، پیرو جبهه باطل میشوند. فکر میکنند آدمهای زرنگ و بیطرفی هستند و گلیم خودشان را از آب بیرون میکشند.
در جبهه اسلامی یک رهبر وجود دارد که رسول الله(ص) است. یک هسته و کادر اصلی در کنار رسول الله(ص) مثل امیرالمومنین وجود دارند که کادر رهبری است. دسته سوم از اهل حق مومنینی هستند که با جان و دل در کنار رسول الله(ص) هستند؛ مومنین مجاهد حاضر در صحنه و فداکار که حاضرند در راه اسلام و رسول خدا(ص) شهید بشوند.
سوال این است که در دوران پیامبر اکرم(ص)، اکثریت با چه کسانی بود؟ آیا غلبه با اهل باطل بود یا اهل حق؟ یا کسانی که بی طرف بودند و میخواستند زندگی کنند؟ اگر بخواهیم این دسته بندیها را با رنگ نشان دهیم، اهل باطل با سیاه نشان داده می شوند چون سیاه دل هستند. منافقان با رنگ زرد متمایل به سیاه و مومنین و جبهه ایمان، سفید هستند، اما کسانی که بی طرفند، خاکستری رنگ هستند، به این معنی که نه با حق هستند و نه با باطل. میخواهند زندگی کنند و هر جا که قدرت بیشتر باشد به دنبال آن هستند. این گروه معمولاً تاثیر پذیرند و تبلیغات، تهدید، تطمیع و رسانه روی آنها اثر میگذارد
کسانی که در کنار رسول اکرم(ص) اسلام را پیش بردند، اقلیت راستقامت و پای کار بودند؛ این نبود که اکثریت جامعه بودند که اسلام را پیش بردند. در سه سالی که دعوت پیامبر اکرم(ص) مخفی بود، چهل و چند نفر مسلمان شدند. در ده سال باقیمانده مکه، صد نفر از اهل مکه اسلام آوردند یعنی قبل از فتح مکه و هجرت پیامبر به مدینه که پیامبر اکرم قدرتی نداشتند، صد و چهل و چند نفر مسلمان شدند و اکثریت با مشرکان بود. پیامبر اکرم(ص) ناامید شدند و به سمت طائف رفتند. در آنجا نیز پیامبر را آزار دادند و بعد در بیعت عقبه اولی و عقبه دوم، در مجموع ۷۵ نفر با پیامبر(ص) بیعت کردند. پیامبر(ص) اینها را به ۱۲ گروه تقسیم کردند و فرمودند به مدینه بروید و خانه به خانه، محله به محله و قبیله به قبیله تبلیغ کنید، اگر اسلام گسترش پیدا کرد، به مدینه هجرت میکنم.
مدینه قدیم غیر از مدینه الان است. جمعیت مدینه قدیم شاید در مجموع ۵ هزار نفر هم نشود؛ یعنی به اندازه یک محله بود. بافت مدینه روستایی بود. بیشتر قبایل در اطراف مدینه زندگی میکردند. از این پنج هزار نفر (یا بیشتر)، یک عده یهود (بنی نضیر، بنی قریظه و بنی قینقاع) بودند، یک عده هم به شرک خود باقی ماندند و یک عده نیز منافق بودند که در رأس آنها عبدالله بن ابی قرار داشت.
بنابراین گروهی که مسلمان شدند و به پیامبر(ص) اعلام برادری کردند قطعاً از ۵ هزار نفر کمتر بودند. در میان اینها ۳۱۳ نفر جنگجو و مبارز وجود داشت که مبارزان غزوه بدر بودند. خود این ۳۱۳ نفر هم به چند دسته تقسیم میشوند؛ یک دسته به دنبال غنیمت و فرصت هستند و حاضر نیستند برای اسلام خطر کنند و جان و مالشان به خطر بیفتد؛ همانگونه که خداوند در سوره انفال میفرماید بین غنیمت یا نبرد خیلیها غنیمت را انتخاب کردند: «وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ» (انفال، 7). خداوند به پیامبرش میفرماید شما از مدینه به قصد مبارزه با کافران بیرون آمدی، اما دستهای از این ۳۱۳ مبارز ناراحت هستند و نمیخواهند بجنگند. بنابراین این ۳۱۳ نفر هم یکدست نبودند و عده قلیلی پای اسلام ایستادند.
سوره انفال که درباره غزوه بدر است نشان میدهد که بعد از غزوه، این افراد(۳۱۳ نفر) درگیر شدند. انفال جمع نفل، به معنی زیاده است. غیر از غنیمت، زیادههایی در جنگ است که به آنها انفال میگویند. اینها مال کیست؟ خداوند فرمود: «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ» (آیه ۱ سوره انفال) اینها مال خدا و رسول است. صلح کنید و تقوای مالی داشته باشید. بعد از آن ویژگیهای مومنین حقیقی را میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ، الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ، أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» (انفال، 2-4).
بنابراین همه آن ۳۱۳ نفر مومن حق نیستند. عده کمی نیروی مومن جهادی حاضر در صحنه آماده شهادت بودند. اراده الهی به این تعلق گرفت که این اقلیت پیروز بشود و به دنبال آن صلح حدیبیه در سال ششم محقق شود و بعد در سال هفتم، مسلمانان به عمره رفتند. در سال هشتم فتح مکه بدون جنگ اتفاق افتاد و اسلام پیروز شد. سال دهم، رسول اکرم(ص) رحلت فرمودند اما چون اکثریت از لحاظ اجتماعی آماده نبودند باندهای سرقت و قدرت غلبه پیدا کرد و نظام اجتماعی غیر ولایی را حاکم کردند، به طوری که نظام ولایی رسول الله(ص) به نظام خلافت تبدیل شد و بعد به نظام پادشاهی مطلقه معاویه رسید و اگر خون سید الشهدا(ص) نبود نشانی از اسلام و مسلمین باقی نمیماند.
بر اساس این توضیحات بیایید از تاریخ اسلام به تاریخ انقلاب اسلامی پلی بزنیم. در دوران انقلاب اسلامی هم فضایی ایجاد شد که امام با شبکه عظیم روحانیت و دانشگاهیان متعهد و نیروهای مومن انقلابی کار را پیش بردند و اکثریت ملت ایران همراه شدند و انقلاب پیروز شد. دسته بندیهایی که در مورد اسلام گفتیم امروز هم وجود دارد. در دوران هشت سال دفاع مقدس جمعیت ایران ۳۵ میلیون نفر بود، در این میان یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر رزمنده داشتیم. عدهای هم پشتیبان جبهه بودند و بقیه به دنبال زندگی خود بودند. در اواخر جنگ، موشکهای صدام کشوری شد و ملت به جبهه شتافتند.
بار اصلی اسلام و مکتب اهل بیت(ع) به دوش عده پیشگام است. اسلام برای اینکه پیروز بشود و بستر برای ظهور منجی عالم بشریت فراهم بشود به یک عده پیشتاز و جلودار نیاز دارد. این عده باید ویژگیهایی داشته باشند؛ ایمان واقعی، آمادگی برای جهاد و فداکاری، هزینه کردن جانی و مالی برای اسلام، حضور در صحنه داشتن، بینش و بصیرت، همراهی با ولایت و شناختن رهبری، دانایی و توانایی و نشاط اینها اسلام را جلو میبرد.
نمونه این افراد در زمان ما که اسلام را جلو بردند جریان حزب الله لبنان است که از یک عده کم در بعلبک شروع کردند و به یک جریان موثر با پشتیبانیهای مردمی رسیدند.
فلسفه روحانیت و حوزههای علمیه از آغاز غیبت کبری تاکنون، تداوم راه رسول الله(ص) و ائمه اطهار(ع) است. معمولاً به حوزههای علمیه میگویند حوزههای امام صادق(ع)، اما در حقیقت حوزههای علمیه، حوزههای رسول الله(ص) و سایر معصومین است. یک طلبه و روحانی باید بداند علما، وارثان پیامبران هستند باید بتوانیم راه رسول الله(ص) را ادامه بدهیم و برای این کار هرکدام از روحانیت باید یادآور این انسانهای کامل باشد و به گونه ای عمل کند که قدرت رهبری برای جامعه اسلامی داشته باشد و بتوانند یک محله، یک روستا، یک شهر، یک استان، یک کشور، یک رسانه، یک جامعه و یک تریبون را جلو ببرند. باید قدرت رهبری در خودشان ایجاد کنند و جامعه را هدایت کنند.
اما جامعه قرآنی، شغل جامعه قرآنی، شغل پیامبر(ص) است: «يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا» (بقره، 151) جامعه مداحان و ذاکران اهل بیت(ع) نیز مردم را با اهل بیت پیوند میدهند. اگر مردم با قرآن و عترت پیوند پیدا کنند، بیمه میشوند. مردم همانطور که به غذا، مسکن، ازدواج و حل مشکلات روزمره نیاز دارند به هدایت، حمایت، راهنمایی، مشورت، نشان دادن راه از چاه، صراط مستقیم و خط نورانی ولایت محمد(ص) و آل محمد(ص) نیاز دارند و این کار روحانیت است.
نسبت به شرایط کنونی کشور، همانگونه که رهبر انقلاب چند روز پیش تحلیل داشتند و بنده توفیق داشتم در آن جلسه حاضر باشم ارزیابی کلی ایشان درباره اوضاع کشور و منطقه این است که در یک جمع بندی کلی گفتند جبهه اسلام ناب محمدی و مکتب اهل بیت(ع) قوی تر شده و آمریکا و رژیم صهیونیستی ضعیف تر شدهاند، اما نسبت به اوضاع اقتصادی، تمرکز رهبر انقلاب روی مهار تورم و رشد تولید است. مهار تورم یعنی جلوگیری کردن از گرانیها و رشد تولید یعنی رشد سرمایهگذاری.
علت اینکه این دو با هم شعار سال شده است این است که اقتصاد ایران بنا به ادله زیادی دچار بیماری مزمن شده است، مثل بیماری که دوره بیماریش طولانی شده، اقتصاد ما دچار رکود تورمی شده است، یعنی اگر رکود را معالجه کنند و رشد اقتصادی بیشتر بشود، تورم و گرانی ایجاد میشود و اگر گرانی را مهار کنند منجر به رکود اقتصادی میشود. حل این دو با هم یک حرکت هوشمندانه قوی میخواهد. سال مهار تورم و رشد تولید یعنی این دو با هم باشد. آیا برنامهای برای این کار هست؟ رهبر انقلاب فرمودند برنامه هست و یکی از برنامههایی که رهبر انقلاب از دولتمردان خواستند مدیریت صحیح شرکتهای بزرگ شبهدولتی است که به آنها خصولتی میگویند مانند صنایع فولاد، پتروشیمیها و امثال اینها. این شرکتها متاسفانه به قیمت روز دلار جهانی، جنس خود را میفروشند و این فروش روی معیشت اثر میگذارد. رهبری عزیز فرمودند اینها حق ندارند این کار را بکنند، خصوصاً شرکتهایی که مواد اولیه آنها داخلی است و دستور دادند که ارتباط با دلار قطع شود. کشورهایی که با دلار قطع ارتباط کردند پیروز شدند ما هم میتوانیم این کار را بکنیم.
محور بعدی سخنان رهبر انقلاب، موضوع زنان است که فرمودند ما در زمینه زنان مدعی و جلودار هستیم. اسلام برای زنان کاستی ندارد؛ اسلام به شغل، تحصیل، اقتصاد، احترام و کرامت زن توجه دارد. پوشش زن نیز در جهت عفت و سلامت و امنیت است. البته دشمن برنامه ریزی میکند که حجاب و عفت را بگیرد ما هم باید برنامه ریزی کنیم نباید حرکتهای بدون قاعده انجام بدهیم. حرکتهای خودسر نتیجه معکوس میدهد. ضمن این که امر به معروف نهی از منکر فراتر از مسئله حجاب است
محور آخر سخنان رهبر انقلاب انتخابات سال ۱۴۰۲ است. فرمودند انتخاباتی در آخر سال داریم که منظورشان انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات خبرگان رهبری است. در این زمینه ایشان به چهار راهبرد اشاره کردند؛ راهبرد اول مشارکت حداکثری است. برگزاری انتخابات قوی باعث نصرت اسلام است، بحث اشخاص مطرح نیست بحث کشور مطرح است. در راهبرد دوم فرمودند امنیت انتخابات مهم است. دشمن تلاش میکند امنیت را بر هم بزند. محور سوم سلامت انتخابات است، یعنی مجریان و ناظران تلاش کنند که انتخابات سالم برگزار شود و محور چهارم رقابت انتخابات است؛ یعنی در کنار مشارکت، عدهای رقابت کنند که مردم بتوانند به هر کسی که بخواهند رای بدهند. باید جامعه را برای انتخابات آماده کنیم. اگر دولت شعار سال را پیش ببرد انتخابات مشارکتی قوی خواهیم داشت.
طبق اعلام دولت، رئیس جمهور بعد از ماه مبارک رمضان سفری به خوزستان خواهد داشت. این سفر که سفر دوم رئیس جمهور به خوزستان خواهد بود به منظور پیگیری مصوبات سفر اول است. دولت سیزدهم بودجه سنگینی برای عمران و حل مشکلات خوزستان نسبت به بحث آب و فاضلاب کشاورزی و اشتغال در اختیار قرار داده است. حق آلایندگیها و مسئولیتهای اجتماعی شرکتهای بزرگ میتواند خوزستان را متحول کند. همه اینها در محور مطالبات ما هستند.
انتهای پیام