به گزارش ایکنا از خوزستان، آیتالله عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری در دومین جلسه تفسیر خود که بعد از ظهر امروز ۲۰ فروردین در حوزه علمیه امام حسین(ع) اهواز برگزار شد، به بیان نکات تفسیری آیات ۳۱ تا ۳۴ سوره محمد(ص) پرداخت. متن سخنان وی به شرح زیر است:
آیات ۳۱ تا ۳۴، ادامه تبیین صفآرایی بین جبهه حق و ایمان و جبهه باطل و کفر از سویی و منافقان ضد اسلام و ضد رسول الله(ص) و ضد مکتب است. بعد از اینکه خداوند این صف آرایی را بیان میکند، در آیات زیادی تاکید میکند اراده الهی به این تعلق گرفته است که جبهه ایمان پیروز بشود و خداوند مجاهدانی که دین را نصرت کنند یاری می کند و در مقابل کارهای دشمنان اسلام از بین میرود و تباه میشود.
بعد عظمت شهدا در آیات بیان میشود و اینکه خداوند ولایت اهل ایمان را به شکل خاصی به عهده میگیرد و بعد ویژگیهای منافقان را یکی پس از دیگری بیان میکند و به مسلمانها اطمینان میدهد که شما نگران نباشید به وظیفه خود عمل کنید، چراکه پیروز میشوید. بعد در قالب یک بیان کلی میفرماید همه شما را آزمایش میکنیم.
فلسفه آزمایش الهی این است که مجاهدان و افراد ثابت قدم و مقاوم را بشناسیم. در توضیح این آیات شریفه، اولین سخن پیرامون فلسفه آزمایشهای الهی است. خداوند چرا ما را امتحان میکند؟ مگر خداوند مخلوقات خود را نمیشناسد؟ مگر سرنوشت بخشد و همه انسانها بر اساس سنت الهی، دارای اختیار و آگاهی هستند. یکی از سنتهای ثابت الهی که همه انسانها آن را دارند اصل آزادی، اصل مسئولیت و اصل آگاهی است؛ یعنی انسانها آزادند اما مسئولند که بر اساس آگاهی که پیدا میکنند به وظایف خود عمل کنند. خداوند برای انجام تکلیف، نعمتهای زیادی به انسان داده است؛ نعمت عقل، سلامتی و توانمندی و به برخی نیز ثروت، قدرت، جایگاه و شهرت میبخشد و به برخی نفوذ کلمه عنایت میفرماید.
هرکس نعمتهایش بیشتر است مسئولیت او هم بیش از دیگران است. بر این اساس خداوند با نعمتهایی که به ما میدهد ما را بر سر دوراهی قرار میدهد که این کنم یا آن کنم؟ طبق تقوا عمل کنم یا نه؟ و همین معنای آزمایش الهی است، بسنر سازی برای انجام تکلیف و هدف از آن تربیت است. چرا خداوند ما را تربیت میکند؟ چون خداوند مربی است. ما را تربیت میکند تا رشد پیدا کنیم. رشد برای این است که به درجه خلافت الهی برسیم و کمال انسان در همین است. برای مثال معمولاً در نظامی گری برای اینکه یک عده رزمنده بتوانند در مقابل دشمن بایستند فرماندهان یک رزمایش بزرگ برگزار میکنند، هدف از آزمایش، شناخت استعداد خودیها و تشخیص آرایش جنگی مناسب است. در آنجا می توانند نقاط ضعف خود را شناسایی کنند. خداوند در آزمایشهای الهی هم همین کار را انجام میدهد. ما را بر سر دوراهی قرار میدهد که ببیند در این دوراهی میخواهیم چه کنیم. برخی از مدیران نیز برای رشد نیروهای خود این کار را میکنند و به آنها ماموریتی میدهند که چه بسا با سختی و دشواری همراه باشد، اما تا فرد ماموریت خود را انجام ندهد، کارآزموده نمیشود. پس هدف آزمایش، بسترسازی برای انجام تکلیف است و هدف از آن تربیت، رشد، بیداری و توانمندسازی است.
صحنه بلا و آزمایش ممکن است قلمروهای مختلفی را در بر بگیرد، یکی از آن قلمروها مصیبت است؛ مثلاً انسان فرزند خود را از دست میدهد. خداوند انسان را آزمایش میکند که آیا چنین فردی میگوید انا لله و انا الیه راجعون یا به هم میریزد و خدا را فراموش میکند؟ اگر فرد معتقد باشد این امانتی است که خداوند به او داده و حال از او گرفته است، خداوند در سه زمینه او را رشد میدهد و تربیت میکند. میفرماید: اولئک علیهم صلوات من ربهم. بر آنها درود می فرستد. درود فرستادن خدا یعنی توجه و رشد الهی. علاوه بر این، رحمت الهی بر آنها نازل میشود و سوم اینکه راه را برای او باز میکند و مصیبت او را جبران میکند.
ممکن است کسی به توحید خدا معتقد نباشد اما از سر ناچاری صبر کند. این صبر فایدهای ندارد. صبر توحیدی، معنای موفقیت در آزمایش الهی است. خداوند در آیات ابتدایی سوره عنکبوت می فرماید: وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ(عنکبوت، ٣) در آزمایش الهی کسانی که زمینه رشد دارند مشخص میشوند.
بنابراین آزمایش الهی یک سنت قطعی است و هیچ استثنایی ندارد. همه افراد آزمایش میشوند و ممکن است بر سر دوراهی سقوط کنند. مثلا فردی مسئولیتی دارد و اموال زیادی از بیت المال در اختیار او است. این اموال میدان آزمایش او است که سوء استفاده بکند یا امانت دار باشد. یا اینکه فردی در جایگاهی قرار دارد که در مورد صلاحیت افراد نظر میدهد آیا در اظهارنظرهای خود عدالت را لحاظ میکند یا خیر؟ برای همیشه انسان در معرض این دوراهی ها هست.
در ادامه بحث صفآرایی بین جبهه حق و باطل گفتیم که صفت منافقان این است که از مرگ میترسند و بهانه میآورند تا از جنگ فرار کنند. این افراد چند ویژگی دارند؛ از حق فاصله میگیرند و مانع رسیدن دیگران به حق نیز میشوند و با رهبر الهی دشمنی میکنند. منظور از این افراد، دشمنان سرسخت اسلام هستند. خداوند میفرماید اینها نمیتوانند به اسلام ضربه بزنند در توطئههای خود علیه اسلام شکست میخورند و ثانیاً اگر خدماتی هم به بشریت کرده باشند، از بین میرود.
امام راحل سخت معتقد به این آیات بود. ما این جمله را از امام شنیدهایم که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. امام بعد از اشغال لانه جاسوسی و تهدیدهای آمریکا این جمله را فرمودند. آن موقع قدرت نظامی نداشتیم و انقلاب نوپا بود، امام با چه پشتوانهای این جمله را فرمودند؟ امام(ره) پیش از این جمله، جمله دیگری نیز گفته بودند که قدرت حقیقی، قدرت خداوند است. همه قدرتهای دنیا پوشالی است. بنابراین آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. رهبر معظم انقلاب نیز همان مسیر و راه امام را با هم این اطمینان به خداوند طی میکنند و سالها پیش در پاسخ به افرادی که درباره اوضاع سخت کشور و تحریمهای فلج کننده به ایشان نامه نوشته بودند، توصیه به صبر و دعا و توسل کردند. امروز تقریبا از تحریم ها عبور کردهایم و باید بر اساس استحکام درونی پیشرفت کنیم. رهبر انقلاب، اعتماد بالایی به خداوند دارند و این نعمت بزرگی است. اگر امت، اعتماد به خدا داشته باشد و پای ایمانش بایستد و کار و تلاش کند و دعا کند هرگز شکست نمیخورد. این وعده الهی است. خداوند میفرماید که دشمنان اسلام هرگز نمیتوانند به اهداف خود برسند و در ادامه میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُم: ای جامعه ایمانی از خدا اطاعت کنید، یعنی به اعمال شرعی خود مثل نماز، روزه، حج، خمس، زکات، امر به معروف و نهی از منکر عمل کنید و از رسول خدا(ص) اطاعت کنید. کلمه اطاعت درباره پیامبر(ص) تکرار شده است. در جایی که تکرار نمیشود یعنی از تبیین رسول خدا(ص) درباره فرامین خدا تبعیت کنید، اما وقتی کلمه اطاعت تکرار میشود یعنی از احکام حکومتی ولایی و دستورات فرماندهی رسول الله(ص) اطاعت کنید و نگذارید بر زمین بماند.
تبلور اطاعت از شرع و اطاعت از فرامین حکومتی رسول خدا(ص) در زمان ما عمل به دستورات مرجعیت در اجرای احکام شرعی و عملیاتی کردن دستورات ولی فقیه است.
خداوند در ادامه میفرماید لاتُبْطِلُوا أَعْمَالَكُم، قول درست در تفسیر این آیه این است که اطاعت نکردن از ولایت، باعث بطلان عمل میشود. در جلد اول کتاب وسایل الشیعه، باب بیست و نهم، باب بطلان عمل بدون ولایت ائمه نام دارد؛ یعنی کارها بدون ولایت اهل بیت(ع) ارزشی ندارند. چون اهل بیت(ع) ولایت دارند و موقعی که فرامین رهبری و ولیفقیه زمین بخورد باعث بطلان عمل میشود. بنابراین اطاعت از فرامین ولایت، خیر دنیا و آخرت را به همراه خواهد داشت.
انتهای پیام