مروری بر نخستین کتاب «مقتل‌نگاری امام حسین(ع)» به زبان انگلیسی
کد خبر: 4156671
تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۴۰۲ - ۰۶:۳۰

مروری بر نخستین کتاب «مقتل‌نگاری امام حسین(ع)» به زبان انگلیسی

کتاب «The Shiʽi Islamic Martyrdom Narratives of Imam al-Ḥusayn: An Introduction » (مقدمه‌ای بر مقاتل شیعی امام حسین(ع)) به قلم محمدرضا فخر روحانی اخیراً توسط انتشارات کمبریج اسکالرز پابلیشینگ در استراتفورد آپان تاین، در انگلستان، منتشر شده است.

محمدرضا فخر روحانی

به گزارش ایکنا از خوزستان، کتاب «The Shiʽi Islamic Martyrdom Narratives of Imam al-Ḥusayn: An Introduction » (مقدمه‌ای بر مقاتل شیعی امام حسین علیه السلام) به قلم محمدرضا فخر روحانی، استاد زبان‌شناسی در دانشگاه قم، اخیراً توسط انتشارات کمبریج اسکالرز پابلیشینگ در استراتفورد آپان تاین، در انگلستان، منتشر شده است. از این استاد، پیش از این، کتاب «سخنان امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا» در بیرمنگام انگلستان منتشر شده بود. کتاب «زندگینامه علامه امینی» از دیگر آثار این پژوهشگر است که آن‌را مانند سایر کتاب​‌ها و مقالات خود به زبان انگلیسی تألیف کرده است. کتاب «مقدمه‌ای بر مقاتل شیعی امام حسین علیه‌ السلام» اولین اثر درباره مقاتل حضرت سیدالشهدا(ع) به زبان انگلیسی است که در کشور انگلیس منتشر می‌​شود. به جهت اهمیت این رویداد فرهنگی، گفت​‌وگویی با مؤلف این اثر انجام شده است که در ادامه می‌​​خوانید.

ایکنا - لطفاً درباره آغاز تألیف این اثر و شروع همکاری با انتشارات کمبریج توضیح دهید.

در سال 2018 مؤسسه انتشارات ​کمبریج از انگلیس با من تماس گرفت و گفت ما درباره بسیاری از ادیان، کتاب چاپ کردیم، اما درباره شیعه اثری چاپ نکرده​‌ایم و این نقص را در کارهای خودمان می​‌بینیم. خواستند که به انتخاب خود، موضوعی در باب شیعه انتخاب کرده، درباره آن کتابی بنویسم. آنها چارچوبی مهم و تئوریک برای کارهای خود دارند که همیشه باید رعایت شود. وقتی کار انجام شد، طرح را پذیرفتند. سال 2018 این کار را شروع کردم. در دوره شیوع کرونا فرصتی فراهم شد تا به این کار بیشتر بپردازیم. کتاب حدود هشت فصل دارد. برای اینکه وارد بحث مقتل امام حسین(ع) بشوم یک دوره تاریخ اسلام و تاریخ شیعه را در ابتدای کتاب مطرح کردم. بحث از دوره جاهلی و دوره حضرت عبدالمطلب آغاز شد.

خاندان بنی​ هاشم که خاندان بسیار خوشنام و مورد اعتمادی در مکه بودند و در مقابل خاندان بنی​ امیه که سابقه خوبی در بین مردم نداشتند را براساس شواهد تاریخی معرفی کردم. بعد به حضرت ابوطالب(ع) پرداختم. همان​طور که می‌​دانید غربی‌​ها مثل بسیاری افراد دیگر، در اسلام آوردن حضرت ابوطالب تشکیک می​‌کنند. در این کتاب به استناد اشعار عربی حضرت ابوطالب، مسلمان بودن ایشان اثبات شده است. حضرت بارها به اسلام خود تصریح کرده بود و نمونه بارز آن اشعار ایشان است.

این مطلب را در پرانتز بگویم که سال​ها پیش و قبل از سقوط صدام، یکی از علمای نجف مدتی به قم آمده بود. بنده از این فرصت استفاده کردم و یک دوره تاریخ عرب جاهلی و همچنین اشعار حضرت ابوطالب را نزد این عالم گذرانده و فرا گرفتم. این سلسله درس‌های ارزشمند خیلی به من کمک کرد. کتاب را به زبان انگلیسی نوشتم. برای چندمین بار مطالب کتاب را بازخوانی کردم و برابر خورند فکر و پیشینه فکری مخاطبان انگلیسی زبان آن‌را پیش بردم. وقتی اثری را به زبان انگلیسی می‌نویسیم نباید فرض کنیم که همیشه شیعیان مخاطبان ما هستند. ممکن است کتاب به دست یک بودایی، هندو یا فردی بی ‌دین، یا مسلمانانی بیافتد که تفاوت بین شیعه و سنی را متوجه نمی‌​شوند و در این​‌باره چیزی نمی​‌دانند. کتاب را به لحاظ مفهوم به زبان ساده نوشتم؛ یعنی مفاهیم پیچیده به‌کار نبردم که خواننده مجبور شود برای درک آن​ها به منابع دیگری مراجعه کند. وقتی درباره صدر اسلام شروع به صحبت کردم طوری مطالب را بیان کردم که نشان می‌​دهد کتاب از زاویه دید یک شیعه معتقد نوشته شده است.

وقتی به واقعه کربلا می‌​رسم، با جزئیات بیشتر و لحظه به لحظه جلو می‌​روم تا اینکه به حوادث روز عاشورا می‌رسم. سخت‌​ترین قسمت​‌های کتاب، حوادث روز عاشورا و حوادثی است که بر امام حسین(ع) گذشته است. پیش از چاپ کتاب، مهلتی از ناشر کتاب گرفتم. در این فاصله دو کنفرانس در کربلا و نجف برای من پیش آمد. به ناشر گفتم خاستگاه موضوع این کتاب شهر کربلا است و عمده منابع پژوهش درباره آن، در کربلا یافت می‌شود. پس فرصت بدهید به آنجا بروم و آخرین مطالب را هم به کتاب اضافه کنم. کتاب حدود 275 صفحه است. فهرست منابع و مأخذ کتاب حدود 35 صفحه شده است. کتاب طوری نوشته شده است که یک کتاب پژوهشی برای غیرمسلمانان و یک کتاب یادآوری در این گونه ادبی دینی برای شیعیان باشد.

کتاب مقتل نگاری

ایکنا - چرا در این کتاب که موضوع آن مقاتل امام حسین(ع) است، به پیشینه و صدر اسلام و حتی دوره جاهلی پرداختید؟

نکته‌​ای که در فهم واقعه عاشورا مهم است، تقابل تاریخی بین بنی‌هاشم و بنی‌​امیه است. این تقابل در مکه یعنی بین این دو خاندان وجود داشته است. بنی‌​امیه از ابتدا و پیش از اسلام، بدعت‌​هایی در دین گذاشته بودند؛ مثلاً حجاج (چون حج از زمان حضرت ابراهیم(ع) بوده و اعمالی مثل طواف و سعی بین صفا و مروه از زمان حضرت ابراهیم(ع) بوده است و عرب جاهلی به آن اعتقاد داشت) وقتی می‌خواستند احرام بپوشند، مجبور بودند لباس احرام خود را از بنی‌امیه تهیه کنند. بنی​ امیه در دوره‌​ایی که کلیددار کعبه بودند می‌​گفتند هر کس احرام خود را از ما بخرد، حج او قبول است. برخی افراد استطاعت نداشتند که احرام حج خود را از آنها بخرند. از این رو به آنها می​‌گفتند یا احرام را از ما بخرید یا بدون هیچ گونه پوششی طواف کنید، در یک دوره‌​ای هم آمدند بتها را به دیوار خانه کعبه آویختند. اما در مقابل، بنی ​هاشم جزو گروه​‌های حنفا بودند؛ یعنی کسانی که بر دین اصیل حضرت ابراهیم(ع) هستند.

این تقابل تاریخی در سخنی از امام حسین(ع) نیز وارد شده است که درباره آیه «هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ» (حج، 19) از ایشان سؤال شد، فرمودند: «منظور از این دو دشمن، ما و بنی​‌امیه هستیم که گفتیم خدا راست گفت و گفتند خدا دروغ گفت» (نحن و بنو اميّه اختصمنا في الله عزّوجل، قُلنا: صدق الله، و قالوا: كذب الله ،فنحن و ايّاهم الخصمان يوم القيامة). این تقابل در اشعار و سخنان یزید نیز مشاهده می‌​شود؛ آنجا که می‌​گوید:

«لیت أشیاخی ببدر شهدوا    جزع الخزرج من وقع الأسل‏

لأهلوا و استهلوا فرحا          ثم قالوا یا یزید لا تشل»

این​ها همه نشان می​‌دهد یک تقابل تاریخی، رفتاری، فکری، فرهنگی و اعتقادی بین بنی​‌امیه و بنی​‌هاشم وجود داشت. اساساً بنی​ امیه همواره یک احساس حقد و ناراحتی نسبت به بنی ​هاشم داشتند. با وجود این حقایق، در خیلی از منابع غربی، ماجرای کربلا را به‌عنوان یک درگیری شخصی و خانوادگی مطرح کرده‌​اند، در حالیکه کشمکش آنها خانوادگی نبود؛ گروه مقابل امام حسین(ع) اساساً اعتقادی به وحیانیت قرآن نداشتند.

در این کتاب انواع مقتل‌​نگاری، دوره‌های تاریخی مقتل​‌نگاری، تاریخ عزاداری و دوره​‌های آن​ها را مطرح کرده‌ام. همه این​ها نشان می​‌دهد که اگر بخواهیم تصویری از تاریخ اسلام و شیعه ارائه دهیم، چقدر باید زوایای مختلفی را به خواننده نشان دهیم تا او بداند ماجرای عاشورا یک درگیری شخصی بین دو نفر نبود؛ بلکه تقابل بین دو تفکر، دو ایدئولوژی و دو دنیا بود.

در این کتاب اشاره کردم که آن خط وفاداری به اسلام اصیل و اهل​بیت(ع) همچنان ادامه دارد و شهید سلیمانی را به‌عنوان مصداق آن مطرح کردم و اهمیت کار شهید قاسم سلیمانی را نشان دادم و گفتم تفکری که آن روز بنی‌​امیه داشتند، بعدها داعش آن را علناً تکرار کرد و جنایاتی که داعش در عراق سوریه کرد، بهترین شاهد بر این قضیه است. در این کتاب از سردار قاسم سلیمانی به نام سیدالشهدای مقاومت یاد کردم و از شهید آوینی به عنوان سیدالشهدای ادبیات مقاومت نام بردم، این به خاطر وفاداری به اصول و آرمان‌​های اصیل اسلام است. پس تقابل میان دو گروه، تقابل شخصی نیست، تقابل دو مکتب است. آنها می​‌خواهند امتی را به انحراف بکشانند و کسی جلوی آن​ها می​‌ایستد و می​‌گوید راه درست این است که و ما مسئولیم تا مردم به انحراف کشیده نشوند.

اولین مقتل​‌خوان امام حسین(ع)، خداوند بود

نکته بعدی این است که در این کتاب نمونه‌هایی از مقاتل امام حسین(ع) که به انگلیسی ترجمه شده​‌اند از ادوار مختلف نقل کردم. در این کتاب بیان کردم که خداوند متعال اولین روضه‌خوان و مقتل​‌خوان امام حسین(ع) بود. ما نباید مقتل را یک گونه ادبیات شیعی در نظر بگیریم. ما باید مقتل را یک گونه ادبیات الهی در نظر بگیریم، زیرا اولین مقتل‌خوان امام حسین(ع) خداوند بزرگ بود، اول کسی که ماجرای شهادت امام حسین(ع) را بسیار زودتر از آنکه امام حسین(ع) متولد بشود، به فرشتگان و انبیا اطلاع داد، خداوند بود. پس سنت و متون مقتل که در شیعه داریم، بدعت تاریخی نیست، ادامه یک سنت الهی است. پیغمبر(ص) خود در جاهای مختلف مصیبت شهادت امام حسین(ع) را یادآوری کردند. امیرالمؤمنین(ع) زمانی که از جنگ صفین برمی‌​گردند، وقتی به کربلا می‌​رسند به یاران خود می​‌گویند طولی نمی​‌کشد که در این​جا جنگی اتفاق می‌افتد و حسین(ع) و یارانش اینجا شهید می‌​شوند. اگر آن روز را درک کردید، آن​ها را ترک نکنید.

نکته بعدی که اهمیت دارد این است که در طول تاریخ شیعه همواره در سنت ائمه(ع)، بزرگداشت عاشورا را می​‌بینیم. یعنی معصومین(ع) در این مورد تقیه نکردند؛ در برخی موارد ائمه تقیه کردند؛ اما در بحث عزاداری امام حسین(ع) نه تنها تقیه نکردند، بلکه همیشه ترغیب می‌​کردند.

در پایان گفتم اساساً امروزه با وجود تکنولوژی‌​های جدید و شبکه​‌های مجازی، ما مقتل​‌های کوتاه و تأثیرگذار و صوتی و تصویری داریم که در شبکه​‌های مجازی پخش می​‌شود.

نوشتن این کتاب چند سال طول کشید. با هر کلمه‌اش احساس تعلق​ خاطر روحی کردم. اساساً نحوه ورودی که بنده شخصاً به ماجرای ادبیات حسینی دارم و به آن نگاه می‌​کنم، با همه موضوعات دیگر برایم فرق می‌​کند. قسمت‌هایی از این کتاب را در سفرهایی که به عراق می‌​رفتم در حرم امام حسین(ع) می​‌نوشتم. مقید بودم این کار را انجام بدهم ولو اینکه در حد یک پاراگراف کوتاه باشد. زیرا روح آن مکان بسیار اثر می‌گذارد. 

این کتاب اولین اثر به زبان انگلیسی درباره مقتل​‌نگاری امام حسین(ع) است. دو هفته یا سه هفته است که کتاب در انگلیس منتشر شده است و خیلی از دوستان از کشورهای دیگر اطلاع داده‌اند که نسخه‌های آن به پایان رسیده است.

ایکنا - فرمودید کتاب به زبان مخاطب عمومی نوشته شده است، چه قدر ضرورت دارد در تألیف آثار دینی خود از این زبان استفاده کنیم؟

شخصیت​‌های بزرگ و تأثیرگذار در دنیا اساساً متعلق به هیچ قوم و قبیله و زبان و منطقه جغرافیایی نیستند. شخصیت​‌های بزرگ و تاریخ​‌ساز برحسب نوع کارهای شاخصی که انجام می​‌دهند، مرزها را درمی‌نوردند. به همین دلیل هر قدر شعاع تأثیرگذاری این شخصیت‌ها بیشتر می‌​شود، مخاطبان بیشتری پیدا می‌​کنند. نمونه بارز این شخصیت​‌ها حضرت امام حسین(ع) است. چیزی که در این کتاب نشان دادم رفتار انسانی امام حسین(ع) حتی در مقابل دشمن بود؛ امام حسین(ع) در اوج قدرت نظامی حاضر نشد از ریل اخلاق انسانی خارج بشود. موقعی که لشکر حر جلوی حضرت را می​‌گیرند و راه امام را سد می‌کنند، همه خسته و تشنه بودند. در حالی که امام حسین(ع) و یارانشان چندین ساعت استراحت کرده و آب و غذا میل کرده بودند. امام حسین(ع) وقتی آن​ها را می‌​بینند فرمودند به آن​ها آب بدهید، به اسبان آن​ها هم آب بدهید. شما در کدام جنگ این رفتار را می​‌بینید؟

امام حسین(ع) صحنه جنگ را به کلاس اخلاق تبدیل کردند. در این کتاب، از این زاویه به ماجرای امام حسین(ع) وارد شدم. هر قدر امام حسین(ع) انسانی برخورد کردند، آن​ها در مقابل تا توانستند درنده‌​خویی از خود نشان دادند. برای این احتیاج نیست استدلال دینی بیاورم. یک بودایی، یک هندو و یک بی​‌دین هم این را می‌فهمد.

ضرورت تأسیس دوره تربیت مترجم متون تاریخ شیعه

جداً جای تأسف فراوان است که چرا تبیین معارف و تاریخ اهل​بیت(ع) در تراز جهانی امروزه به یک حرکت در سطوح دانشگاهی ما تبدیل نشده است. تخصص من زبان انگلیسی است. بالای 15 سال است که در گروه زبان انگلیسی در دانشگاه قم تلاش می​‌کنم و به همکاران می‌​گویم، وظیفه داریم یک حرکت و رشته دانشگاهی برای ترجمه و نشر معارف شیعه به زبان انگلیسی ایجاد کنیم، اما متأسفانه و به دلیل کارشکنی‌های مستمر یکی دو نفر در گروه زبان انگلیسی، کسی تا به حال موافقت نکرده است. برای تأسیس چنین گرایش تخصصی با چندین دانشگاه در نجف و کربلا هم صحبت کرده‌ام. در صورتی که در جبهه مقابل، دشمنان تشیع برای کوبیدن اسلام و تشیع در تراز جهانی از هیچ کاری فرو گذار نکرده و نخواهند کرد.

ما در یک سمت، افرادی را داریم که در تخریب چهره اسلام و شیعه و اهل​‌بیت(ع) هر کاری لازم باشد انجام می​‌دهند، اما در این سمت، به جز یک یا دو نفر، اغلب همکاران با چنین طرحی که دقیقا در راستای جهاد تبیین و تبلیغ بوده فقط کارشکنی و مخالفت می​‌کنند. اینکه فقط گرامر انگلیسی درس بدهیم به چه درد می‌خورد؟ مدعیان تخصص در آموزش زبان، حتی در این سطح هم نتوانسته​‌اند به حداقل دستاوردهای حاکی از بهبود نسبی در دانشگاه دست یابند. چرا وارد زمینه​‌ای نمی‌​شویم که بتوانیم در تراز جهانی نقش آفرینی کنیم؟ یکی دو نفر از همکاران این ضرورت را احساس می‌​کنند، اما بقیه نه تنها همکاری نمی​‌کنند بلکه همواره مانع تراشی می​‌کنند. ما یک وظیفه تاریخی در نشر معارف اهل​بیت(ع) در جهان داریم که باید به آن عمل کنیم.

انتهای پیام
captcha