به گزارش ایکنا از خوزستان، جمعی از فرهنگیان اهواز روز گذشته، 15 اردیبهشتماه با آیتالله عباس کعبی، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری دیدار کردند.
آیتالله کعبی در این دیدار با بیان اینکه سنگبنای حرکت امام صادق(ع)، آموزش و پرورش بود، گفت: تربیت چهار هزار شاگرد بر همین مبناست. نهضت علمی امام صادق(ع) بستری برای نهضت اجتماعی و تشکیلات سیاسی شد، بهگونهای که در عصر غیبت، امام راحل از مکتب امام صادق(ع) الگو گرفتند. براساس آموزههای امام صادق(ع) میتوان تمدن نوین انسانی طراحی کرد.
وی در بخش دیگری از سخنانش درباره مشکلات معیشتی معلمان اظهار کرد: نگاه تجاریسازی جهت پشتیبانی معیشتی از معلمان و کارکنان و مهارتافزایی دانشآموزان در وزارت آموزش و پرورش میتواند این مشکلات را حل کند. اگر هستههای اندیشهورزی در این باره کار کنند، میتوانند به طرح جامعی برسند و آن را به دولت پیشنهاد دهند. اگر مشکلات آموزش و پرورش در این زمینه حل شد، مشکلات جامعه هم تکان میخورد. با صبحت نمیتوانیم آموزش و پرورش را متحول کنیم، چراکه طرحهای میدانی لازم است.
عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: رهبر معظم انقلاب حدود 20 نکته مهم درباره چگونگی تحول آموزش و پرورش فرمودند. نکته اول در بیانات ایشان این است که آنچه حرکتبخش شماست، عشق به معلمی است. عشق به معلمی، جایگزین ندارد. یک معلم وقتی محصولات خود را میبیند هرگز خود را با دیگران مقایسه نمیکند. محصولات معلم تربیت نیروی انسانی ماهر، مهندس، پزشک و نیروهای خدمترسان به جامعه در سطوح مختلف است. فرهنگ معلمی باید توأم با کرامت نفس و بزرگواری و دادن شخصیت به معلمها باشد. باید کاری کنیم که معلم در سطح جامعه، احترام درجه یک داشته باشد. در فرهنگ دینی ما، جایگاه معلم، جایگاه پدری است. این جایگاه باید برجسته شود. خود معلم نیز باید از جایگاه پدری برخورد کند.
کعبی اظهار کرد: نکته دیگر تأکید رهبر معظم انقلاب بر وجود آسیبهای اجتماعی در جامعه است. معلم، نمیتواند صرفاً مجموعه محفوظاتی به دانشآموز ارائه بدهد. برخی دانشآموزان انگیزههای ضعیف و مشکلات زیادی دارند. پیشزمینه تعلیم و تربیت، حل آسیبهای اجتماعی است. یکی از کارهایی که آموزش و پرورش باید در آن مشارکت کند، توانمندسازی اجتماعی دانشآموزان آسیبپذیر است.
این استاد دانشگاه گفت: ترک تحصیل، اعتیاد، طلاق والدین، فقر، دوستان ناباب و انحرافات ویژه از مشکلاتی است که برخی دانشآموزان در معرض آن هستند. معلم، با نفوذ در شخصیت دانشآموز و ارتباط صمیمی با او باید به سنگ صبور دانشآموز تبدیل شود و وقت خارج از مدرسه برای دانشآموز بگذارد و با خانوادهها مرتبط بشود. دانشآموزان آسیبدیده، هر کدام یک پروژه هستند.
وی افزود: آسیبهای دیگر، آسیبهای فرهنگی مانند فرقهها و ارتباطگیری دشمنان است. برخی دانشآموزان در معرض آسیبهای اقتصادی هستند. باید دست به دست دهیم و از طریق نهادهای پشتیبان و جمع مؤمنان، مشکلات اقتصادی این دانشآموزان را برطرف کنیم. آسیبهای دسته سوم، آسیبهای روحی و روانی هستند که ممکن است بین دختران بیشتر باشد که ناشی از فریب، ظرافتهای خاص روحی و شکستهای عاطفی است. ممکن است برخی از این آسیبها دانشآموز را به خودکشی بکشاند.
عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: آسیبهای بعدی، مشکلات بهداشتی و سلامت است. برخیها زمینه بیماری دارند و باید علاج شوند. پس ما با جامعهای روبهرو هستیم که باید برای آسیبهای آن فکری کنیم. دستهبندی کنیم و ببینیم چند درصد دانشآموزان ما دچار آسیب هستند. معلم و مدرسه باید به سنگ صبور دانشآموز تبدیل شود.
کعبی اظهار کرد: نکته بعدی در سخنان رهبر معظم انقلاب، تبیین صحیح مسائل بنیادین است. مسائل پایهای در کشور ما وجود دارد، دانشآموز باید متوجه این مسائل باشد تا امید در دلش زنده شود و با نشاط باشد، به مسلمانی و شیعه بودن خود افتخار کند. برای این کار ما نیاز به تبیین داریم. این تبیین ممکن است توسط معلم ریاضی یا فیزیک بهتر از معلم دینی و پرورشی اتفاق بیفتد. اردوهای پیشرفت را خیلی جدی بگیرید. اینها به تبیین مسائل بنیادین کشور کمک میکند. برگزاری جلسات گفتوگوی دانشآموز، تقویت بسیج دانشآموزی، انجمنها، محافل علمی و ارتباط با پارکهای علم و فناوری مؤثر است. دانشآموز باید بداند کشور در زمینه هوش مصنوعی، سلولهای بنیادین، نانو تکنولوژی، تحولات ژنتیک به کجا رسیده است و انقلاب اسلامی چقدر در این تحول مؤثر بوده است. در این زمینه طرح لازم است، صرفاً اینکه کسی را دعوت کنید که تبیین کند، کافی نیست.
وی گفت: بحث بعدی، الگوسازی است. الگوسازی برای دانشآموزان خیلی تحولساز است. یکی از هنرهای آموزش و پرورش، احیای روحیه ابداع، خلاقیت، نوآوری و ابتکار با الگوسازی است. این کار با استعدادیابی، الگوسازی و برگزاری المپیادها محقق میشود. دانشآموز باید احساس کند شخصیت مهمی است و میتوانند آینده را بسازد.
نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: اشکال عمده آموزش و پرورش ما حافظهمحوری است. اشکال دوم، سن فارغالتحصیلی از آموزش و پرورش است که با احتساب شش سال کودکی، 18 سالگی است. با در نظر گرفتن چهار سال دانشگاه و دو سال خدمت سربازی، 24 سال است و اگر کسی بخواهد تحصیل خود را ادامه دهد، 30 سال میشود.
کعبی تأکید کرد: سن ازدواج، اشتغال و فارغالتحصیلی با هم همخوانی ندارند. نظامات ما باید اجزای به هم پیوسته یک نظام باشد. نظام آموزش و پرورش ما باید با نظام خانواده همخوانی داشته باشد. نظام خانواده باید با نظام معیشت و نظام معیشت باید با نظام معنوی سازگار باشد و نظام معنوی باید با نظام سلامت و بهداشت ارتباط داشته باشند و اینها باید با نظام امنیتی و دفاعی ارتباط داشته باشند. همه اینها باید با نظام حقوقی و قضایی مرتبط باشند. اگر بین این نظامات آشفتگی باشد، مثل این است که بخواهید سیستمی که اجزایش با هم ارتباط نداشته باشند، با هم تلفیق کنید و از آن انتظار پاسخگویی داشته باشید.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه نظام آموزش و پرورش بخشی از نظامات زندگی است، گفت: سن ماندن در آموزش و پرورش تا 18 سالگی است و این زیاد است، آیا نمیتوانیم به جای 12 سال، دوره تحصیلی را 9 ساله تمام کنیم؟ به نظرم شدنی است. نمیتوانیم به جای شش سال تمام، از سه سالگی، آموزش را شروع کنیم؟ کودک در سه سالگی زبان باز میکند و فصل تعلیم و تربیت او شروع میشود. برای کودکان سه ساله، ادبستان راه بیندازیم که 70 درصد آن به عهده خانواده و 30 درصد به عهده ادبستان باشد و در این 30 درصد ارتباطهای تصویری، صوتی و بالابردن سطح هشیاری کودک و محفوظاتی که میتوانند داشته باشند، شروع کنیم. چرا کودک را از شکفتن حافظه محروم کنیم؟
کعبی اظهار کرد: طرح این موضوع به جهت این است که غیر از تحول بنیادین، راهحلهای میانبر را دنبال کنیم؛ استفاده از برنامههای جهشی برای برخی دانشآموزان از این قبیل است. برخی میتوانند در کمتر از 12 سال تحصیل خود را تمام کنند. برای نخبگان برنامه خاص داشته باشید. منظور صرفاً تیزهوشان نیست. باید کاری کنیم سن اشتغال و ازدواج پایین بیاید.
وی با تأکید بر اینکه باید توازنی بین عقلانیت و عاطفه در دانشآموز ایجاد کنیم، گفت: برخی دانشآموزان هیجانی هستند و احساسات آنها بر عقلانیتشان غلبه دارد و برخی به عکس. ما در تعلیم و تربیت باید بین عقل و عاطفه توازن ایجاد کنیم. در جامعهای که عاطفه بر عقلانیت غلبه کند، سطحینگر میشود و نمیتوان پیشرفت کرد، همچنین در جامعهای که عقلانیت بالاتر از عاطفه باشد، شور و نشاط ملی ضعیف میشود.
کعبی در پایان اظهار کرد: در کنار عقلانیت و عاطفه به عنصر دینداری هم توجه کنید. فرهنگ منهای دینداری، سفاهت است؛ «وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ»(بقره، 130) تدین واقعی سطح فرهنگ را بالا میبرد و البته دینداری منهای فرهنگ هم خرافهگرایی است. تدین و فرهنگ را با هم جمع کنید.
انتهای پیام