به گزارش ایکنا از خوزستان، یکی از رویدادهای مهم امروز در عرصه بینالمللی، جریانسازی مقاومت مردم فلسطین در عرصه جهانی و همصدا شدن جوانان دانشگاههای آمریکا و اروپا در حمایت از مردم فلسطین و اعتراض به استانداردهای دوگانه کشورهای غربی در سیاستهایشان در عرصه بینالمللی است. نامه اخیر رهبر معظم انقلاب به دانشجویان که خطاب به آنها فرمودند: «شما اکنون بخشی از جبهه مقاومت را تشکیل دادهاید» و «شما در طرف درست تاریخ ایستادهاید» نشاندهنده اهمیت این رویداد و نقطه عطف بودن آن در تحولات جهانی است. ایکنای خوزستان بهمنظور بررسی ابعاد این حرکت جوانان، نشست «بررسی ابعاد قیام دانشجویان غربی در حمایت از مردم فلسطین» را با حضور حجتالاسلام والمسلمین آیت عادلینژاد، رئیس دفتر استانی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاههای خوزستان و امین بصیری، دانشجوی علوم سیاسی و مسئول هسته بینالملل در بسیج دانشجویی استان، برگزار کرد که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
ایکنا _ تحولات اخیر فلسطین و اعتراضات دانشجویان غربی به این ظلم تاریخی را چگونه ارزیابی میکنید؟ چگونه ممکن است دانشجویانی که در دانشگاههای غربی تحصیل کردهاند، به گروه حامیان مردم فلسطین بپیوندند؟
حجتالاسلام والمسلمین عادلینژاد گفت: از چند زاویه تحولات اخیر غزه و فلسطین و واکنشهایی که در عرصه بینالملل اتفاق افتاده قابل بحث و بررسی است. مصاحبهای از امام(ره) در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی با خبرنگار هفتهنامه آمریکایی تایم منتشر شد. در این مصاحبه خبرنگار از امام(ره) میپرسد: «شما زندگی خیلی منزوی داشتهاید، شما اقتصاد جدید و حقوق روابط بینالمللی را مطالعه نکردهاید. تحصیل شما مربوط به علوم الهی است، شما در سیاست و گرفتن و دادن یک زندگی اجتماعی درگیر نبودهاید. آیا این در ذهن شما این شک را به وجود نمیآورد که ممکن است عواملی در این معادله باشد که شما نمیتوانید درک کنید؟» پاسخ امام چنین است:
«ما معادله جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسی که تا به حال بهواسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده میشده است را شکستهایم. ما خود چارچوب جدیدی ساختهایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفتهایم. از هر عادلی دفاع میکنیم و بر هر ظالمی میتازیم، حال شما اسمش را هرچه میخواهید بگذارید. ما این سنگ را بنا خواهیم گذاشت. امید است کسانی پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شورای امنیت و سایر سازمانها و شوراها را بر این پایه بنا کنند، نه بر پایه نفوذ سرمایهداران و قدرتمندان که هر موقعی که خواستند هرکسی را محکوم کنند، بلافاصله محکوم کنند. آری با ضوابط شما من هیچ نمیدانم و بهتر است که ندانم.» (9 آذر 1358، صحیفه امام خمینی(ره)، ج 11، ص 155)
بیداری در حال رقم خوردن است. نمیخواهم این را تغلیظ کنم ولی انقلاب اسلامی یک بیداری را رقم زد. امام راحل براساس نظام جدیدی در دنیا سخن گفت و آن نظام ظلم و عدل است. این تعبیر امام(ره) است که میخواهیم ارزشهای جدید را بر مبنای نظام ظلم و عدل طراحی کنیم. آنچه امروز رقم خورده امتداد حرکتی است که امام(ره) آن را رقم زد وگرنه در دنیای امروز، فلسطین و غزه سالها پیش باید فراموش میشد. آرمان امروز، زنده و اثرگذار است و نشان میدهد که انقلاب اسلامی حرکتی پویا، مؤثر و حیاتآفرین بوده است.
نکته دوم این است که یکی از تفاوتهای ماهوی انقلابی که امام(ره) رقم زد، با سایر انقلابها این بود که امام انسانها را بیدار و آگاه میکرد. شاید زمانی که شعار «راه قدس از کربلا میگذرد» مطرح شد، ذهنیت این بود که قرار است حرکت نظامی صورت بگیرد و ما فلسطین را آزاد کنیم و ایرانیها در آنجا اسلحه به دست بگیرند، ولی مشی امام(ره) در همه ادوار ـ نه فقط در مورد فلسطین ـ بر مبنای بیدارسازی و آگاهی بود.
امام راحل در سال 42 حرکت خود را آغاز کرد و انقلاب اسلامی در سال 57 به پیروزی رسید، یعنی 13 سال طول کشید. امام(ره) در این مدت آگاهسازی کرد. نگاه امام(ره) در انقلاب اسلامی این بود که حرکتهای مسلحانه شکل نگیرد و آنچه با عنوان انقلاب اسلامی رقم میخورد حرکتهای مسلحانه نباشد. در انقلاب اسلامی که یک انقلاب اجتماعی است و همه اصناف و اقشار جامعه را دربرمیگیرد، خونریزی بسیار کمرنگ است و امام(ره) جریانهایی را که قبل از انقلاب میخواستند دست به حرکت مسلحانه بزنند، آنها را تأیید نمیکند. هدف امام خمینی(ره) در انقلاب اسلامی بیداری بود. رژیم پهلوی حمایت نظامهای بینالمللی، رسانهها و کشورها را داشت و قدرت و ثروت داشت، اما دلها به سمت امام بود. دلها بیدار شده بود.
امام همین روش را بهعنوان یک تجربه اندوخته و برخاسته از متن در مسئله فلسطین به میدان آورد. ممکن است زمانبر باشد، ولی جواب داد. پس تا زمانی که انسانها بیدار و نشوند و قلبها به این سمت متمایل نشود، اتفاقی رقم نمیخورد.
آنچه امروز در دانشگاههای آمریکا و اروپا میبینیم، چه دیر به نتیجه برسد و چه زود، چه آن را برنامه طولانیمدت ببینیم یا کوتاهمدت، همان آگاهیبخشی است که نهضت امام(ره) آن را رقم زد. امروز دولتهایی از طرح دو دولتی حمایت میکنند. اگر مقاومت نبود، امکان گفتوگو درباره این طرح وجود نداشت و نظام سلطه، فلسطین و غزه را میبلعید و از بین میبرد و اجازه گفتوگو درباره این موضوع را نمیداد.
پیام مردم غزه و آنچه دارد اتفاق میافتد با فطرت انسان گره میخورد. از طرفی دیگر تناقضهایی است که نظام بینالملل با آن مواجه است. هر انسان منصفی که معادلات را میبیند متوجه این مطلب میشود و این حجم از استانداردهای دوگانه در حوزههای مختلف عجیب است. چند روز پیش خبری درباره حذف اسرائیل از فدراسیون فوتبال منتشر شد. یک روز قبل از جلسه، رئیس فیفا، این مسئله را از دستور کار خارج میکند. چه چیزی پشت صحنه است که میتواند این کار را انجام دهد؟ در حالی که در مسئله روسیه و اکراین، چیز دیگری میبینید. همه نظام جهانی، روسیه را حذف کرد و در المپیک، گفتند خبرنگارهای روسی نباید از نمادهای روسی استفاده کنند. این شرط حضور در المپیک است. این حجم از استانداردهای دوگانه در همه حوزهها از ورزش تا حقوق بشر، وجدان انسانهای آگاه را ـ خصوصاً دانشجویان که جوانند و به فطرت خود نزدیکترند ـ بیدار میکند.
ایران اسلامی بهعنوان سردمداری که اجازه نداد مردم فلسطین و غزه به بایگانی تاریخ سپرده شود، راه و مکتب امام(ره)، فلسطین راه زنده نگه داشت و اجازه نداد از مسئله اول جهان اسلام خارج شود. این یک شاهراهی است که در آن فطرت پاک جوانان و بیداری اسلامی که امام(ره) آن را شروع کرد، به هم رسیدند.
اتفاقات اخیر نشان داد جریان سلطه هیچ جریان مخالفی را نمیپذیرد. خواسته دانشجویان یک خواسته بزرگ مانند آنچه امروز در ایران داریم نیست. مثلاً آنها دنبال این نیستند که دولت اسرائیل محو شود. وقتی خواستههای آنها را دنبال میکنید، خواستههای حداقلی است. مثلاً خواسته آنها این است که دانشگاهشان، تفاهمنامهای را که با دولت اسرائیل در حوزه آموزش دارد لغو کند و همین مخالفت را برنمیتابد.
همچنین، در قضیه فلسطین قدرت و ثروت در اختیار اسرائیل است، ولی بخشی از بدنه جامعه جهانی، با اسرائیل همراه نیست و این سرآغاز فروپاشی و انحطاط آن است.
بصیری بیان کرد: نکته مهم در برهه کنونی، بازگشت به زمان شروع طوفان الاقصی است. یکی از دغدغههای اصلی که باعث میشود طوفان الاقصی رقم بخورد، به هم زدن پروژه عادیسازی روابط با اسرائیل است. هدف پروژه عادیسازی، فراموشی فلسطین است؛ یعنی در نامه محمد ضیف بعد از حمله طوفان الاقصی و صحبتهای رهبران، نکته اصلی در این سخنان به هم زدن پروژه عادیسازی است.
نکته عادیسازی، فراموشی فلسطین است. طوفان الاقصی جلوی این فراموشی را گرفت. طوفان الاقصی نماینده جریان مقاومت است و نکته دیگر بلوغ جریان مقاومت است. وقتی طوفان الاقصی رقم خورد، جریان اسرائیلی هشتگ زد که این حمله از سوی فلسطین است. آن را به ایران نسبت ندهید. تحلیلگران اسرائیلی و آمریکایی طوفان الاقصی را یک حمله فلسطینی میدانند. این بلوغ جریان مقاومت را نشان داد که فلسطین میتواند چنین عملیاتی را طراحی کند.
فراموش نکردن فلسطین به برکت انقلاب اسلامی و جریانی مقاومتی است که از سال 57 جدی شد. وقتی وقایع قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را رصد میکنیم، جریانهای اسلامی سوسیال، جریانهای اسلامی سکولار را در منطقه میبینیم. مردم فلسطین پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با طیف کمونیسم درگیر بودند. انقلاب اسلامی به بازگشت اسلام ناب در منطقه کمک کرد؛ کمااینکه قضایای وحدت جهان اسلام و پیوند آن با مقاومت که سطح راهبردی عملیات میدانی است کمک کرد.
چند نکته در ارتباط با اتفاقات اخیر مهم است؛ اولاً الان که این اعتراضات در دانشگاههای آمریکا و اروپا رقم خورده، جهتگیری آنها به کدام سمت است؟ به سمت جهان اسلام است. دانشجوی معترض آمریکایی را با چفیه فلسطینی میبینید؛ یعنی آرمانی را در جهان اسلام و در فلسطین دیده و این دانشجو خود را با این آرمان پیوند میزند؛ مثلاً وقتی بهصورت نمادین نماز میخواند به این آرمان ملحق میشود. آنها در شعارهای خود خواهان تمامیت فلسطین هستند و شعار میدهند که فلسطین باید تا دریای مدیترانه برگردد.
برای مثال دانشگاه کلمبیا، یک پایگاه تقریبا یهودی است. خواسته دانشجویان در این دانشگاه این بود که سرمایهگذاریها و روابط با اسرائیل متوقف شود. هر چه درگیری بیشتر شود، متوجه میشوند این فکر در جهان اسلام جدی است. بعد با تاریخ اسرائیل، وضعیت مردم فلسطین و... مواجه میشوند. اینها ظرفیتهایی است که اعتراض دانشجویان را به سمت جهان اسلام جهت میدهد.
شاید آن دانشجویان معترض بهخاطر سانسور جریان غربی، ندانند مختصات جهان اسلام چگونه است و چه کسی ایستاد که این جریان بتواند مبارزه کند. کشورهای حاشیه خلیج فارس درگیر پروژه عادیسازی بودند. کدام کشور دغدغه فلسطین را حفظ کرد تا فراموش نشود؟ حتی اگر اسم ایران و انقلاب اسلامی را به زبان نیاورد. واقعیت نشان میدهد که درد و دغدغه فلسطین در این نقطه وجود داشت. بقیه درگیر پروژه عادیسازی بودند. وقتی در یمن و عراق هم اتفاقاتی افتاد، میخواستند برای ایران پروندهسازی کنند. در ماجرای فلسطین همیشه میخواستند جریان حماس را تضعیف کنند تا توان مبارزه نداشته باشد. چه کسی ایستاد تا این جریان بتواند مبارزه و آرمان را حفظ کند؟ اخیراً درباره دفتر حماس در قطر هم مسئله درست کردهاند تا آن را تضعیف کنند.
ایکنا ـ این صدا چگونه به دانشجویان آمریکایی انتقال یافت؟
بصیری: بحث مفصلی است. اینها سازمانهای مردمی دارند که در موضوع فلسطین خیلی فعال هستند. یکی از انتقادهایی که عدهای به جریان انقلاب اسلامی وارد میکنند این است که برای موضوع فلسطین هزینه زیادی میکند، در حالی که به گفته خود آمریکاییها، برخی از این سازمانهای مردمی، بیش از ایران برای فلسطین، هزینه میکنند. یک جریان آمریکایی برای حمایت از فلسطین نزدیک به 300 میلیون دلار هزینه میکند. این سازمانها در منطقه فعال هستند که مدل آنها مشابه هلال احمر است. در جریان آمریکایی همانطور که لابی صهیونیستی وجود دارد، یک لابی ضد صهیونیستی هم وجود دارد. البته خیلی کمرنگتر از لابی صهیونیستی است.
ظرفیت دیگر مهاجران هستند. بخشی از صدایی که به دانشجویان انتقال داده شده از طرف آنهاست. مهاجرانی از کشورهایی مثل فلسطین، سوریه، لبنان، اردن و... به آنجا مهاجرت کردهاند و نطفه این جریان هستند.
جنبشهای اقلیتی در دنیا عامل دیگر است که معمولاً در دنیا به اتفاقاتی مانند آنچه در غزه اتفاق میافتد، واکنش نشان میدهند. مثلاً جنبشهایی که در برخی دولتها درگیرهای اقلیتی دارند، خواستهای در امور صنفی و... دارند به این اتفاقات نگاه میکنند و از آنها دفاع میکنند، چون اگر از این رویهها دفاع کنند، بعد تغییر برای آنان آسان میشود. معمولاً منافعی برای آنها دارد. این گروهها نیز تاحدی تأثیر دارند.
عامل اصلی این است که به مختصات میدان نگاه میکنند، استانداردهای دوگانه را میبینند، از یک طرف اوکراین را میبینند و الان فلسطین را میبینند. دانشگاه خود را میبینند که ممنوعیت فعالیت سیاسی در آن وجود دارد، بعد میبینند همین دانشگاه در کشوری که پروژه سیاسی صهیونیستی دارد کار کرده است. سپس به این نقطه که میرسند که هر کدام از این جریانها به سازمانهای مردمی، مهاجران، جنبش مردمی، اقلیتها و ... کمک میکنند. همه اینها به پدیدهای که در میدان رقم خورده کمک میکنند. تقریباً این اعتراضات بعد از عملیات «وعده صادق» رقم خورد، چون عملیات وعده صادق سروصدایی به پا کرد. بعد از آن خودشان اخبار را دنبال کردند. مخاطب که این عملیات را میبیند، دنبال چرایی آن میگردد، بعد به ماجرای سفارت و اتفاقات قبل از آن میرسد.
ایکنا ـ اگر امام راحل در این دوره میزیستند، نظرشان در مورد طرح دو دولتی چه بود؟
عادلینژاد: اگر به فرمایشهای حضرت امام(ره) پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی توجه کنیم، نگاه و نظر امام(ره)، که مبنای موضعگیری اصولی جمهوری اسلامی در این 45 سال است، مشخص و معین است. در طرح دو دولتی ـ با همه تبلیغاتی که درباره آن صورت میگیرد و حتی جریان روشنفکری داخلی ما بر آن پافشاری میکند ـ دولت فلسطین تضعیف شده است و حتی اجازه داشتن یک ارتش را برای دفاع از خود ندارد، اما رژیم صهیونیستی هروقت تمایل داشت میتواند حمله کند و بیمارستانها و مراکز آموزشی را از بین ببرد و زنان و کودکان بیدفاع را بکشد. نگاه امام(ره) همان سیاست اصولی انقلاب اسلامی است که مقام معظم رهبری تأکید میکنند که باید آینده فلسطین را مردم فلسطین ـ چه آنهایی که در جغرافیای فلسطین زندگی میکنند و چه آنهایی که در کشورهای اطراف و اردوگاهها مجبور به زندگی سخت هستند ـ تعیین کنند و این سیاست اصلی جمهوری اسلامی است.
ایکنا ـ آینده این اعتراضات چیست؟
عادلینژاد: پس از طوفان الاقصی، جریان مقاومت به 70 سال قبل خود برنمیگردد. به عبارتی، میتوانیم تاریخ مقاومت را به پیش و پس از طوفان الاقصی تقسیم کنیم. طوفان الاقصی در عین همه تلخیها و صحنههای ناراحتکنندهای که برای همه جهانیان رقم زد، دستاوردهایی داشت. یکی از این دستاوردها، همراهی و همدلی افکار جهانیان با فلسطینیهاست؛ جهانی که گاهی در برخی از دورهها و برههها با رژیم صهیونیستی همدلی و از آن حمایت میکرد. بسیاری از انسانهای آزادیخواه دنیا مخالف رژیم صهیونیستی هستند و این امر سرآغاز آینده جدیدی برای مردم مظلوم غزه است که نتیجه مقاومت و طوفان الاقصی است و امیدواریم وعده خداوند در قرآن کریم محقق شود.
انتهای پیام