به گزارش ایکنا از خوزستان، پروین گلیزاده، عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه شهید چمران اهواز در نشست هماندیشی «ابعاد مختلف رهبری امام خمینی(ره)» که امروز 13 خردادماه در نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه شهید چمران اهواز برگزار شد، با اشاره به عرفان امام راحل و اینکه ایشان در عرفان تحت تأثیر ابن عربی بودند، گفت: عرفان تیغ دو لبه است اما اصل عرفان بر مبنای کسب معرفت است. آنچه در عرفان اسلامی گفته میشود به دو گونه زاهدانه و عاشقانه است. در عرفان زاهدانه معتقدند که با گوشهگیری و دوری از خلق میتوانند کم خطا و به دور از گناه بمانند و به سلامت عمر را سپری کنند. چون این عرفان انسان را از مسئولیتهای اجتماعی دور میکند خیلی مورد توجه نیست. مرد آن است که در میان مردم زندگی کند و عرفان پویا این است که سیاست فرد، عین دیانت او باشد.
وی ادامه داد: نسل جدید از امام راحل چهره حماسی، سیاسی و مبارز ایشان را به خاطر میآورند و کمتر با چهره عرفانی ایشان آشنا هستند. با خواندن آثار امام راحل میبینیم که ایشان به «المجاز قنطرة الحقیقة» معتقد بودند و از عشق مجازی به عشق الهی رسیدند. باید غزلیات امام برای همسرشان را بخوانیم. حتی همسر امام هم برای ایشان شعر میسرودند و این چنین زندگی عاشقانه و پاکی داشتند.
عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه شهید چمران اهواز بیان کرد: اشعار کلاسیک در ادبیات ما علمی هستند. شما ابنسینا و خیام و خاقانی را ببینید همه دانشمند بودند. امام راحل هم در اشعار خود با این شاعران بزرگ دارای مضامین مشترک است. ادبیات ما غنی است و عرفان درس زندگیست. آرامش در زندگی با طی درست این مسیر به دست میآید.
وی ادامه داد: برایتان نمونه اشعار امام راحل را میخوانم که موضوعات مشترک با شعرای ما دارد. امام سروده است: بگذر از خویش اگر عاشق دلباختهای/ که میان تو و او جُز تو کسی حٰایل نیست و حافظ میگوید: میانِ عاشق و معشوق هیچ حائل نیست / تو خود حجابِ خودی حافظ از میان برخیز. این همان مضمون مبارزه با نفس است. عقل ما را هدايت به منفعت شخصی میکند اما عرفان از ایثار میگوید. امام سروده است: من خراباتيم از من سخن يار مخواه / گنگم از گنگ پريشان شده گفتار مخواه. مولانا میگوید: بر ده ویران نبود عشر زمین کوچ و قَلان /مست و خرابم مطلب در سخنم نقد و خطا / تا که خرابم نکند کی دهد آن گنج به من تا که به سیلم ندهد کی کشدم بحر عطا. امام سروده است: ای عشق! ببار بر سرم رحمت خویش/ ای عقل! مرا رها کن از زحمت خویش. حافظ میگوید: ما را ز منعِ عقل مترسان و می بیار / کآن شِحنه در ولایتِ ما هیچ کاره نیست.
گلیزاده ادامه داد: منظور از عقل در شعر امام و حافظ همان عقل مصلحت اندیش و منفعت طلب است و گرنه عقل اول و عقل کل که خداوند است. در پایان پیشنهاد میکنم برای اینکه با عرفان امام و عرفان اسلامی بیشتر آشنا شوید، کتاب شرح دعای سحر ایشان را بخوانید.
علیحسین حسین زاده، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز در این نشست با بیان اینکه مسائل اجتماعی که امام مطرح کرده گسترده است اما در اینجا به فراخور زمان من به جمله امام «میزان رأی ملت است» میپردازم، گفت: در شرایطی هستیم که دنیا بعد از آن واقعه تلخ ایران را رصد میکند و همه منتظرند که ببینند مردم در سرنوشت مشارکت اجتماعی سیاسی خود چه نقشی دارند. این موصوع مشارکت اجتماعی سیاسی را در اندیشه امام دنبال کردم و میخواهم پاسخ این سوال را بدهم که امام رأی ملت را مصلحتی میدانست یا به عنوان یک باور دینی قبول داشت؟
وی ادامه داد: برخی معتقدند که امام راحل در حکومت مصلحت را در فقه اسلامی از حاشیه به متن آورد. در جواب این سوال میگویم که آدمهای متفکر، بزرگ و تاثیر گذار وقتی مورد نقد قرار میگیرند امکان تحلیل زندگی آنها در یک قالب وجود ندارد. جوابی که میخواهم بدهم در راستای تقسیم بندی زندگی امام براساس اسامی است که به ایشان اطلاق میشد. در دورهای که ایشان در مدرسه حاج ملاصادق در قم عرفان درس میداد حاج آقا روح الله نامیده میشد. زمانی هم که فقه و اصول درس میداد آیتالله خمینی خطاب میشد، اما وقتی مجتهد شد او امام خمینی نام گرفت و من با این بخش آخر کار دارم. امام در مصاحبه با یک نشریه لبنانی در سال 57 در پاریس میگوید که «ماهیت جمهوری اسلامی این است که با شرایطی که اسلام برای حکومت قرار داده است، با اتکا به آرای عمومی ملت، حکومت تشکیل شده و مجری احکام اسلام باشد.» همچنین امام در بهشت زهرا هم میگوید «من به پشتوانه این ملت دولت تعیین میکنم.» در اواخر عمرشان هم فرمودند: «وصیت من به ملت شریف آن است که در انتخابات در صحنه باشند.» و «مجلس در رأس امور است.» برداشت من این است که امام به عنوان یک فقیه این رویکرد را از اجتهاد پویا داشتند.
حسینزاده گفت: امام در دوران رضاشاه همه را به این سمت سوق میدهد که وظیفه دین در این زمانه چیست؟ امام از جوانی به رصد مسائل و مشکلات میپرداخت. ایشان بعد از رضاشاه کتاب «کشف الاسرار» را در مقابل کتاب اسرار هزار ساله نوشت.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز بیان کرد: باور من این است که امام، رأی مردم را هم یک حق برای مردم میداند و هم یک تکلیف به عنوان یک الزام. این نشان میدهد نگاه امام براساس یک اجتهاد و فقه پویا است.
حجتالاسلام سیدمحمدرضا شفیعی، استاد حوزه و دانشگاه گفت: آیا امام که عنصر زمان و مکان را بر فقه وارد کرده، چارچوبهای فقه را بر هم زده است و قواعد را برای به دست آوردن مصلحتها دچار نقض کرده، یا اینکه امام حرفهایی زده که در فقه بوده اما به آنها توجهی نشده است؟ پیشینه سخنان و کتابهای امام، نشان میدهد که این تصور ناقص است که ما فکر کنیم ضرورتهای انقلاب اسلامی، امام را به تغییر در نگرشهای فقهی سوق داد.
وی ادامه داد: در سال 43 و 44 در ترکیه امام، تعداد زیادی از مسائل اجتماعی و اقتصادی همچون احکام بیمه، سرقفلی، تغییر جنسیت و ... را که نیاز روز آن زمان بوده مطرح کرده است. همچنین درباره قاعده «لاضرر» که دخالت افراد در مسائل اجتماعی چقدر است، ایشان آن را یک مسئله حکومتی میداند. این موارد را امام قبل از انقلاب گفته است، اما بعد از انقلاب مجالی بود تا امام این مسائل را شفافتر و کاملتر بیان کند. امام نظراتی داشت که در آن زمان همچون بمب خبری محسوب میشد مثل حلال شدن شطرنج و یا بیان انفال(مالکیت شخصی).
شفیعی با بیان اینکه نگاه فقهی امام به نگاه دینی ایشان برمیگردد، گفت: نگاه امام به دین اینگونه بود که دین امری ابدی است و بدون اینکه دین ابزار حکومتی داشته باشد امکان اداره جامعه وجود ندارد. این موضوع از آیه 25 سوره حدید استنباط میشود. آيا صرفا با توصیه و تبلیغ، عدالت در جامعه گسترده میشود؟ قاعدتا باید حکومت مبتنی بر تعالیم انبیا باشد تا این موضوع محقق شود.
این مدرس حوزه و دانشگاه بیان کرد: اینکه یک عالم دینی حکومت تشکیل داده، براساس مبانی قرآن و سیره نبوی(ص) و اهل بیت(ع) است. فقه، تئوری اداره زندگی انسان در همه دوران است. امام چارچوبهای کلی را کنار نگذاشت و ایشان به فقه جواهری معتقد بود. کتاب جواهر الکلام که مستندترین کتاب فقاهت است به کتاب، سنت، اجتماع و عقل اشاره دارد و امام براین اساس و با در نظر گرفتن عرف و سیره جلو میرود. در زمینه حلیت شطرنج به امام اعتراض شد چون در برخی روایات حتی نگاه کردن به مهرههای شطرنج هم حرام است، اما امام فرمود: هرچه از آلات قمار خارج شود به حلیت برمیگردد. ما باید به ماهیت الفاظ دینی توجه کنیم. همچنین امام انفال را محدود به املاک در اختیار حکومت کرد، چون انفال به زمینهای بایر، جنگلها و ... اشاره دارد که شیعیان در زمان غیبت میتوانند از آنها استفاده کنند. عدهای به امام اعتراض کردند که چطور حکومت اسلامی آمده و با حلال شدن انفال مخالفت میکند؟ امام در جواب نامه سال 67 به آقای قدیری فرمود: «امروز هم شیعیان می توانند بدون هیچ مانعی با ماشینهای کذایی جنگلها را ازبین ببرند و آنچه را که باعث حفظ و سلامت محیط زیست است را نابود کنند و جان میلیونها انسان را به خطر بیندازند و هیچ کس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و مساجدی که در خیابان کِشیها برای حل معضل ترافیک و حفظ جان هزاران نفر مورد احتیاج است، نباید تخریب گردد و امثال آن. و بالجمله آنگونه که جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید بکلی باید از بین برود و مردم کوخ نشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند.»
وی تصریح کرد: جامعه اسلامی و بشری که همیشه با نیازهای جدید مواجه است نمیتواند از فقه بینیاز باشد. امام اگر اجتهاد را به صورت سنتی ببیند نمیتواند پاسخگوی نیازهای عصر جدید باشد. امام فهم اصیل دینی و فقهی را با توجه به موقعیت زمان و مکان و بدون چارچوب شکنی به جامعه عرضه کرد.
کیومرث بشلیده، عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز نیز گفت: دکتر سهرابی یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در رشته روانشناسی به بررسی نظریه کارل راجرز درباره انسان پرداخته و این نظریات را با ویژگیهای شخصیتی امام تطبیق داده است.
وی ادامه داد: به اعتقاد راجرز پویایی شخصیت، شهامت در تحقق خود، هستی بدون نقاب، سه مولفه اساسی در شخصیت است. وی 5 ویژگی اختصاصی برای انسان را ذکر میکند که شامل؛ آمادگی کسب تجربه، زندگی هستی دار، اعتماد به ارگانیسم خود، خلاقیت و احساس آزادی هستند. پويايی یک روند است و حالت ایستا نیست، انسان در جنبههای خود متحول میشود. انسانهای کامل به دلیل تحرک، شخصیت بالنده رو به جلو دارند و بر یک مطلب متمرکز نمیشوند. سراسر زندگی امام به سمت اهداف الهی رو به جلو بوده است. امام سرشار از پویایی بود.
بشلیده گفت: اظهار رأی کاملا در امام وجود داشته است و همیشه آمادگی کسب تجربه را داشت؛ انسانهای کامل در قید جغرافیا و زیست و شغل نیستند. امام به راحتی از نجف به نوفل لوشاتو رفت و توانست خود را با یک فرهنگ غربی سازگار کند. امام هیچگاه براساس منویات شخصی عمل نکرد و به همین دلیل دقیقا در تصمیمات خود هدف را نشانه میگرفت.
انتهای پیام