کد خبر: 4227438
تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۱
یادداشت

سرنوشت بنی‌امیه پس از مرگ معاویه

اقدامات یزید در عزل و نصب‌های مسئولان نه تنها یک فرار به جلو برای ایجاد استقرار دلخواه محسوب می‌شود بلکه تلاشی برای بقا تلقی می‌شود، تلاشی که هیچگاه به نتیجه مطلوب نرسید.

سرنوشت بنی‌امیه پس از مرگ معاویه

مرگ معاویه برای بنی امیه به منزله پایان دوران اقتدار محسوب می‌شد. در عین حال عدم وجود شخصیتی حیله گر و سیاس و بسیار سخت‌گیر همچون معاویه، در بین فرزندان او باعث شد، تنها گزینه پیش روی استمرار خلافت اموی یزید باشد.

خلاف ۲۰ ساله معاویه گرچه دورانی پر فراز و نشیب بود اما با توجه به سیاست بسیار سخت گیرانه و سراسر خدعه معاویه برای امویان دوران طلایی محسوب می‌شود. 

معاویه بر این باور بود که گزینش خلیفه باید در میان بنی‌امیه باقی بماند و بدین منظور یزید را به ولایت‌عهدی برگزید گرچه که زیاد بن ابیه موضع متفاوتی داشت. زیاد باور داشت که یزید آدم سستی است و به شکار بیش از خلافت علاقه دارد و برای خلیفه شدن مناسب نیست و از سوی دیگر گروه مخالف معاویه، همچنان نیرومند بودند.

مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری دقیقا در زمانی رخ داد که انتقادات به امویان از سوی مخالفان به اوج رسیده بود. یزید با چالش‌هایی جدی در شهرهای مختلف رو به رو بود و باید برای آنها چاره جویی می‌کرد. 

عاملان، کارگزاران و مسئولان و رؤسای یزید در شهرهای مختلف، عملاً علاقه‌ای به ادامه مسیر با شخصیتی همچون یزید را نداشتند و فعالیت‌های او را در تراز امویان نمی‌دانستند. 

یزید با توصیه مشاوران و هیأت انتصابات خود همچون سرجون بن منصور رومی، در راستای بقاء خود و استقرار شهرها به نفعش به تغییرات گسترده دست زد. 

بنابر روایت، نخستين تغییر از مدینه و مکه آغاز شد، او ولید بن عتبه بن ابوسفیان فرماندار مدینه را تغییر داد و عمرو بن سعید را به جای او منصوب کرد و مکه را نیز پس از یحیی بن حکیم بن صفوان بن امیه فرماندار مکه به او واگذار کرد.

در کوفه نعمان بن بشیر انصاری را عزل و با مشورت مستقیم سرجون، عبیدالله بن زیاد را با حفظ سمت فرمانداری بصره به فرمانداری کوفه نیز گمارد. 

ابن اعثم کوفی مینویسد: چون نامه‌ها نزد يزيد بن معاويه بسيار شدند، غلام پدرش ـ كه نامش سِرجون بود ـ را خواست و به وى گفت: اى سرجون! در باره كوفه چه نظر دارى؟ مسلم بن عقيل وارد كوفه شده و شيعيان با حسين بن على بيعت كرده‌اند. سرجون به يزيد گفت: اگر نظر بدهم، می‌پذیری؟ يزيد گفت: بگو تا بشنوم. سرجون گفت: به نظرم نامه‌ای براى عبيد اللّه بن زياد ـ كه امير بصره است ـ بنويس و كوفه را نيز در قلمرو حكومت او قرار ده تا او وارد كوفه شود و عهده دار حل مشكل گردد. يزيد گفت: به جانم سوگند كه اين، درست است.(الفتوح : ج 5 ص 36) 

در خراسان و سیستان سلم بن زیاد بن ابيه، برادر عبیدالله بن زیاد را حاکم کرد که بخش‌های زیادی از سرزمین‌های تازه فتح شده اسلامی را شامل می‌شد. 

اقدامات یزید در عزل و نصب‌های مسئولان نه تنها یک فرار به جلو برای ایجاد استقرار دلخواه محسوب می‌شود بلکه تلاشی برای بقا تلقی می‌شود، تلاشی که هیچگاه به نتیجه مطلوب نرسید....

محمد عبیات، پژوهشگر تاریخ 

انتهای پیام
captcha