به گزارش ایکنا از خوزستان، حسن دادخواه، عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شهید چمران اهواز در پی درگذشت صادق سیاحی، پیشکسوت بازنشسته دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه یادداشتی در اختیار ایکنای خوزستان قرار داده است که در ادامه میخوانید:
صادق سیاحی از دانشجویان دوره کارشناسی ورودی پس از بازگشایی دانشگاه و پس از پایان تعطیلات آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز با وقوع انقلاب فرهنگی بود. آن برهه، محل دانشکده الهیات و معارف اسلامی در یک طبقه سازمان مرکزی دانشگاه بود و رشته زبان و ادبیات عربی نیز بنا به ضرورت پایدار شدن دانشکده الهیات، از دانشکده ادبیات و علوم انسانی به دانشکده الهیات و معارف اسلامی منتقل شده بود. او با اقتدا به استادانش همچون دکتر شهابی و دکتر چوبین به دانشجویان خود مانند فرزندانش اهمیت میداد.
خانواده پدری صادق سیاحی، در محله لشکرآباد سکونت داشتند و او این فاصله نسبتا کم را با گامهای بلند به سرعت طی میکردند و به دانشکده میرسیدند. جوانی نظیف با ظاهری آراسته و پاکیزه که قدری گوشهگیر و تنها به نظر میرسید. ورودی من، یک نیمسال یا دو نیمسال جلوتر بود و از اینرو، فقط برخی واحدهای دروس عمومی مانند زبان انگلیسی را همراه با صادق سیاحی گذراندم. در کلاس زبان که توسط شادروان اسماعیل بارودی و به زبان انگلیسی تدریس میشد، صادق سیاحی، با آمادگی و تسلط کامل به زبان، پاسخگوی پرسشهای استاد بود و این نشان از علمدوستی و توجه وی به علمآموزی داشت.
پس از پایان هر کلاس، ایشان با همان گامهای بلند و در سایه دیوارها، تند و تنها به لشکرآباد میرفت؛ به یاد ندارم که با دانشجویی سخن میگفت یا در محل دانشکده درنگی داشت. دوره کارشناسی ارشد و دکتری را در دانشگاه تهران گذراندند. به یاد دارم یکی دو شب مهمان من در خوابگاه مجردی دانشگاه تربیت مدرس روبروی سفارت سابق آمریکا در تهران بود. با نمازهای او در همین دو شب، آشنا شدم. خواندن پاکیزه و با حوصله نماز با فروتنی همیشگی و اخلاص به یادماندنی.
برهه بعدی را در کسوت و لباس عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی با هم بودیم. استادی آرام، باسواد و دوست و همراه دانشجویان و همچنان محجوب و کنارهجو و باشخصیت. علقه و پیوندهای او با دین و عشق به ائمه معصومان(ع)، صادقانه و راستین بود و چیرگی او بر متون دینی و برداشتهای تازه از برخی آموزهها که در میان سخنان ایشان همچنان در ذهن و ضمیر من مانده است. بیانی آرام و سخنی مستدل و شخصیتی مستقل داشت و کوشا در مطالعه چنانچه قلب نازنین او قوت بهتری داشت، میتوانست با انرژی بیشتری در صحنه علمی حاضر شود.
سیاحی در سال ۱۳۸۲ کتاب درسی، «الادب الملتزم بحب اهل البیت(ع)» را برای سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی، یا همان انتشارات سمت، تألیف کرد؛ راهی که پیشتر توسط شادروان صادق آئینهوند پیموده شده بود ولی وی با شرح و بسط بهتری به معرفی سرودههای شاعران شیعه در وصف و مدح اهل بیت(ع) پرداخت.
او درس ادبیات عرفانی را تدریس میکرد و به نظر من شخصیت عارفی با علقههای مذهبی بود. باورهای اعتقادی او آگاهانه، واقعی و عمیق بود. پایاننامههایی که ایشان راهنمایی آنها را به عهده داشت با همین درونمایههای عرفانی و مذهب شیعه بود. در جلسات دفاعیه که ایشان استاد راهنما بودند دقایقی در شروع یا پایان سخن میگفتند. لابهلای سخنانش برداشتهای نو و جدید در حوزه اخلاق و عرفان میدیدم و به این موضوع اقرار کردم که این جلسات برای من کلاس درس است.
صادق سیاحی، انسانی متشرع و عاشق اهل بیت(ع) بود و احترام و باور ژرفی به آن خاندان داشت. سالهای سکونت ایشان در کوی استادان، گواه دیگری بر شخصیت آرام و محترم وی و خانوادهاش است. همکارانی که در نزدیکی و همسایگی وی سکونت داشتند بر وزانت و مهربانی و آراستگی ایشان شاهد و گویا هستند. سالهای اخیر و پس از بازنشستگی را با هدف استراحت و کنار آمدن بهتر با قلب مهربان و صادق خود، در شهر دیگری سپری کردند. در این چند سال، دو سه بار تلفنی با او احوالپرسی و گفتوگوی صمیمانه داشتم با لحظات به یادماندنی از شادی و خوشحالی وی از این تماس، خدا را بابت این تماسها شاکرم.
انتهای پیام
روحت شاد استاد عزیزم...