حدیث گرانسنگ و ارزشمندی از حضرت فاطمه زهرا(س) نقل شده که دنیایی از معارف در آن نهفته است و توجه به عمق آن میتواند زندگی را معنادار و جهتدار کند: «مَنْ أصْعَدَ إلی اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ»(مجموعه ورّام، ج ۲، ص ۱۰۸) یعنی اگر از طرف بنده عمل خالصی به طرف خداوند سبحان صعود کند خداوند بهترین و شریفترین مصلحت را بر او خواهد فرستاد.
به عبارتی صعود اخلاص باعث نزول برترین مصلحت میشود. البته افضل مصلحت و مصلحت برتر الزاماً به معنای آسانی و زود به نتیجه رسیدن نیست، چراکه اولیای الهی و از جمله حضرت فاطمه زهرا(س) و امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) سختترین امتحانها را متحمل میشوند، اما مطمئناً آنچه برایشان پیش آمده بهترین مصلحت بوده است.
معنای درست این حدیث آن است که خدا در قضا دست میبرد یا بهتر آن است که بگوییم که قضا و سنت الهی اینگونه قرار داده شده که بهترین مصلحت فقط برای بهترین بنده که مخلص است، رقم میخورد.
توضیح بیشتر آنکه، ما در زندگی خیلی به این در و آن در میزنیم تا به موقعیت خوبی برسیم؛ برای تحصیل به حوزه یا دانشگاه میرویم یا این شغل یا آن شغل را میپذیریم تا بتوانیم بهترین مصلحت ممکن را برای خود رقم بزنیم، اما شاید بتوان گفت اکثریت مردم از خواص و عوام راه را گم کردهایم و بهگونهای دور خود چرخیدهایم و گاه به عقبتر از جای قبلیمان رسیدهایم یا پیشرفت معنوی اندکی کردهایم. بدون تعارف باید گفت حس مصلحتیابی ما چون بر محور نفس و طلب جاه و مقام و پاسخ به شهوات میچرخد، ذاتاً ضعیف و ناتوان است و چشم مصلحت بین ما اگر کور نباشد، کمبین است. ما در تشخیص مصلحت، خیلی نزدیکبین هستیم و فقط پیش پای خود را میبینیم؛ نقد را قبول میکنیم و از نسیه بیزاریم.
باید دانست که مصلحت برتر فقط در نزد موجود برتر و خالق هستی یافت میشود و بهدست آوردن آن تنها در سایه ارتباط با او امکانپذیر است. او که علم و قدرت مطلق است و همه چیز را میداند و بر همه چیز تواناست. پس برای دستیابی به مصلحت برتر باید دست به دامن او شد و اراده او را بر همه ارادهها مقدم داشت و بر هر چه غیر اوست دست رد زد: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» (انعام، 91).
و باید توجه داشت که اگر کسی یا چیزی را در این راه شریک کنی و او را مستقل بدانی، یعنی در قدرت و علم مطلق او شک کردهای و این خود یک نوع شرک خفی و پنهان است. پس باید بهسوی او مخلصانه رفت و دست از غیر او کشید آنگاه است که دستت را میگیرد و بهترین مصلحت را برایت مینگارد و تابلوی نقاشی عمرت را که با علم ناقص خود و مصلحتسنجیهای ناقص کشیدهای، به زیباترین تابلوها تبدیل میکند و آن را با رنگ الهی و خدایی میآراید و «صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» (بقره، 138)؛ او رنگآمیز و نقاش شگرفی است که با یک نگاه فرشنشین را عرشی و خاکی را ملکوتی میکند.
کسی که این حدیث را باور کند و بفهد که کار مخلصانه و نگاه موحدانه به عالم باعث نزول بهترین مصلحت میشود، دیگر از سختیهای روزگار نمیرنجد و از نعمات مادی که دیگران از آن برخوردارند ناراحت نمیشود. ناراحتی و احساس کمبود نشانه نگاه شرکآمیز و عدم اخلاص است. مصادیق این امر فراوان است.
همه سختیها و تلخیها و ناکامیها در سایه ارتباط با او شیرین و لذتبخش میشود. وقتی او میبیند دیگر چه غم داریم؟ «چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور» خدای تو هم میداند و هم میتواند و هم به تو از هر کسی مهربانتر است. پس ای جوان: دل به او بده و مخلصانه او را بخوان. در شب، در روز، در سختی و راحتی و به کسی جز او دل مبند تا ببینی چگونه رقم مهر او در چهرهات نمایان میشود. خودت را به او بسپار و مخلصانه در رهش چون شهیدان قدم بگذار.
حجتالاسلام والمسلمین امرالله شجاعیراد، پژوهشگر و استاد حوزه