در آستانه چهلونهمین سالگرد درگذشت فقیه و مفسر و متکلم برجسته معاصر آیتاللهالعظمی میرسیدعلی بهبهانی (متوفای اول آذر سال 1354 شمسی) قرار داریم. این فقیه و مجتهد عظیمالشأن تنها در فقه و اصول مجتهد نبودند بلکه دائره اجتهاد و تخصص ایشان به سایر علوم اسلامی مانند تفسیر و کلام هم کشیده شده است. قدرت اجتهادی و تفسیری سیدالعلما را میتوان در دو کتاب «مصباح الهدایه» و «مباحثی در معارف اسلامی» به خوبی مشاهده کرد. ایشان در موارد بسیاری به اشکالات بعضی از مفسران بزرگ برادران اهل سنت مانند فخر رازی پاسخ مناسب داده و از حریم ولایت به خوبی دفاع کرده است.
در حالات آیتالله بهبهانی ذکر شده است که ایشان در خلوت خود، یا در حال تفکر دیده شدهاند یا در حال قرائت قرآن. در این مجال برای توجه محققان و دانشپژوهان عزیز، فقط به برخی از نظرات محققانه و دقتنظرها و بررسیهای قرآنی که در آثار گرانقدر ایشان ذکر شده است، اشاره میشود و تفصیل نظرات تفسیری این عالم گرانقدر را به فرصتی دیگر وا مینهیم.
نکته اول مربوط به آیه «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ»(رعد، ۴۳) است. آیه میفرماید: آنان که کفر ورزیدند گفتند تو پیامبر نیستی. بگو برای من کافیست که خدا بداند پیامبرم و «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» و کسی که علم کتاب نزد اوست.
آیتالله بهبهانی در اینباره میفرماید: اضافه علم به کتاب دلالت بر استغراق دارد یعنی همه علم کتاب نزد امیرالمؤمنین(ع) است. بعد به آیات مربوط به آصف بن برخیا و آوردن تخت بلقیس اشاره میکنند که خداوند درباره او فرموده است: «عنده علم من الکتاب» بخشی از علم کتاب را داشت. ایشان میفرماید در اینجا معلوم میشود آصف بخشی از علم کتاب را داشت، اما در آیه بالا تمام علم کتاب را به امیرمؤمنان نسبت میدهد. این نکته را بسیاری از مفسران بیان کردند، اما علامه بهبهانی از یک نکته تاریخی و شأن نزول آن استفاده میکند و میگوید: برخی از علما اعتقاد دارند منظور از این فرد در آیه عبدالله بن سلام است که یک فرد یهودی است و منظور امیرالمؤمنین(ع) نیست. آیه میفرماید که پیامبر(ص) در مقام احتجاج فرمودهاند که عبدالله بن سلام که یهودی است نیز میداند من پیامبرم. علامه میفرماید: «چه کسی گفته منظور عبدالله بن سلام است؟ عبدالله در مدینه مسلمان شد و این آیه (رعد، ۴۳) از آیات مکی است و ارتباطی به عبدالله بن سلام ندارد» و با این نکته تاریخی ریشه این شبهه را از اساس میزند.
مرحوم استاد علی دوانی مینویسد: روزی در قم به حضرت استاد علامه طباطبائی مؤلف تفسير «المیزان» عرض کردم آیتالله بهبهانی، آیه «من عنده علم من الكتاب» را بهترین دلیل بر ولایت تکوینی ائمه طاهرین دانستهاند. شما چه میفرمایید؟ فرمودند: همین آیه که آقای بهبهانی دانستهاند.
نمونهای دیگر از بررسیهای دقیق قرآنی علامه بهبهانی را میتوان در آیات مربوط به موضوع امامت ملاحظه کرد. ایشان در کتاب مصباح الهدایه در بیان آیه ۵۵ سوره مائده یعنی آیه ولایت «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» که مربوط به زمانی است که حضرت در حال رکوع انگشتر خود را به سائل انفاق کردند، اشاره میکنند که برخی از بزرگان شیعه گفتهاند که این آیه کلیت دارد و شامل هر کسی میتواند باشد، اما مصداق اتم آن حضرت امیرالمؤمنین(ع) است که در روایات نیز نام حضرت بهعنوان مصداق کامل آمده است.
علامه بهبهانی میفرماید: این آیه کلی نیست. این جریان شخصی است. دلیلی که مطرح میکنند هم خیلی جالب و محکم است. ایشان میفرماید هیچ فقهی از مذاهب پنجگانه از این آیه چنین استفادهای نکرده است که آن را کلی در نظر بگیرد و از آیه استفاده فقهی کند که اگر کسی در رکوع به سائلی انفاق کرد، مستحب است و انفاق در حال نماز در هیچ فقهی مستحب نیست. معلوم میشود هیچ کس از این آیه برداشت استحباب نکرده و این نشان میدهد آیه مربوط به جریانی خاص و درباره حضرت امیرالمؤمنین(ع) است.
ایشان در کتاب مباحثی در معارف اسلامی که توسط استاد علی دوانی گردآوری شده است به مجموعهای از سؤالات(15 پاسخ) درباره آیات قرآن کریم پرداخته است. در اولین پاسخ در تفسیر آیه ۱۷ سوره رعد، ایشان به طرز شگفتانگیزی، ۲۲ وجه شبه در تشبیه حق به باران را ذکر میکنند که قوت ذهنی و ادبی ایشان را بهخوبی نشان میدهد.
ایشان تقسیم ابتکاری در دلالت آیات قرآن بر امامت امیرالمؤمنین(ع) دارند. علامه بهبهانی در انتهای كتاب گرانسنگ «مصباح الهدايه» در تقسیمبندی بدیع و ابتكاری میفرمایند: آیاتی که بر امامت امیرالمؤمنین(ع) دلالت دارند سه نوع هستند:
1. آیات مخصوصی که در شأن امیرالمؤمنین علی(ع) و سایر اهل بیت(ع) نازل شده است: منظور آیاتی است که در شأن و فضیلت آن حضرت و اهل بیت(ع) نازل شدهاند. آیاتی مانند آیه تبلیغ، آیه ولایت و آیه اولیالامر، آیه صادقین، آیه قربی، آیه تطهیر، آیه مباهله، آیه لیلةالمبیت، آیه برائت، آیه خیر البریه، آیه سقایة الحاج، آیه نور، آیه انفاق و... . علامه بهبهانی خود در کتاب «مصباح الهدایه» ۴۰ آیه و ۴۰ حدیث درباره ولایت امیرالمؤمنین(ع) بیان کردهاند.
2. آیات مجمل و متشابه قرآن: عقل حکم میکند که وقتی خداوند این سه قسم از آیات محکم و مجمل و متشابه را بیان کرده حتماً آن را همراه با توضیحدهنده و مترجم الهی قرین کرده است تا بتواند حقیقت امر را برای مردم توضیح دهد.
این مترجم الهی شبههای در حکمش متصور نیست و او دانای به همه قرآن و از خطا و اشتباه هم مصون است و چنین مترجم قرآنی کسی نیست جز پیامبر خاتم(ص) و جانشینان معصوم ایشان.
در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) وارد شده است که خداوند کتابش را به محکم و مجمل و متشابه تقسیم کرده است تا مردم بتوانند جانشین واقعی پیامبر(ص) را از دیگران که مدعیاند تشخیص دهند.
3. صفات و قصههای پیامبران و جانشینان آنان: خداوند در قرآن به بیان حالات و صفات و علوم انبیا پرداخته است و این اشارهای است در واقع برای شناخت اوصیا و جانشینان پیامبر خاتم(ص). پس هر کس که در قصه آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان(ع) تدبر و اندیشه کند که خداوند درباره او فرمود: «قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ» و کسی که در نزد او پارهای از علم کتاب بود گفت: من آن را قبل از آنکه چشمانت را به هم بزنی میآورم؛ در مییابد که سؤال حضرت سلیمان(ع) به خاطر عجز آن جناب از آوردن تخت بلقیس که آصف آن را آورده بود نیست وگرنه لازم میآید که وصی جانشین، افضل از اصل خود باشد و این غیر ممکن است. پس غرض حضرت سلیمان ظهور این فضیلت برای جانشین خود است تا مردم به فضل او اقرار کنند و بدانند که او مستحق خلافت است. حال وقتی جانشین حضرت سلیمان(ع) که از پیامبران اولوالعزم هم نیست، چنین جایگاهی داشته باشد، پس حتماً جانشین حضرت موسی(ع) از جانشین حضرت سلیمان(ع) افضل است و همچنین از آنجا که پیامبر خاتم(ص) افضل از همه انبیا است، جانشین ایشان نیز از همه جانشینان پیامبران افضل است.
پس حال که جانشین حضرت سلیمان(ع) که عالم به برخی از علم کتاب است، میتواند تخت بلقیس را قبل از چشم بههم زدنی بیاورد، محال است که جانشین خاتم پیامبران چیزی از علم کتاب و باطن آن را نداند. پس حتماً وصی پیامبر خاتم(ص) اعلم از وصی سلیمان(ع) است، بلکه به تصریح قرآن او عالم به همه کتاب است.
در روایتی از امام صادق سؤال کردند که «من عنده علم مِن الکتاب» اعلم است یا «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» حضرت فرمودند: آنکه در نزد او برخی از علم کتاب است، اندازه بال مگسی از دریای علم الهی بهره برده است یعنی مقام «من عنده علم الکتاب» مثل دریاست و کسی که دارای «علم من الکتاب» است به منزله قطره است.
ایشان در ذیل آیه خمس به زیبایی به هفت نکته از نکات ظریف نهفته در آیه اشاره کرده و به دقایق آن پرداخته و به خوبی به پرسشها و اشکالات چهارگانه درباره آیه پاسخ میدهند و بیان میکنند که آیه خمس درصدد اثبات امامت کبری ولایت عظمی است. از این جهت که خمس از زکات مهمتر است و در انتهای بحث در ادعایی قابل تأمل مینویسد: از این آیه با همه کوتاهی در عبارت میتوان اغلب احکام خمس را استخراج کرد. (رجوع شود به کتاب مباحثی در معارف اسلامی( پرسش نهم ) و کتاب الفوائد العلیهّ ص ۱۶۸- ۱۷۳)
مبانی قرآنی آیتالله بهبهانی در صدور اعلامیه بر ضد رژیم اشغالگر قدس نیز قابل توجه است. اولین مبنای قرآنی آیتالله بهبهانی در صدور حکم تحریم و محکومیت رژیم غاصب اسرائیل آیه ۱۳۹ سوره آل عمران است: «وَلا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ»؛ ایشان سپس آیه را ترجمه میکند و مینویسد: ای مسلمانان مبادا سستی کنید و هرگز از این تهاجمات، وحشت به خود راه ندهید که شما بر دیگران برتر و پیروزید اگر مؤمن باشید و سپس از این آیه شریفه اینگونه استنباط میکند: «به حکم این آیه شریفه شرط اول تفوق و برتری مسلمین بر کفار مانند یهود، ایمان به خدا و رسول و قیامت و حقایت دین مبین اسلام و عمل به احکام است.» و در ادامه به لازمه عمل نکردن به این دستورات اشاره کرده و میفرماید: «و لازمه مسلمانی که عمل به احکام ننماید مغلوبیت است و تا ما عامل به دستورات دین نیستیم کفار بر ما مسلط خواهند بود.»
ایشان در این قسمت از فرمایش خود به آیه نفی سبیل کفار بر مسلمانان یعنی آیه «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً» (نساء، ۱۴۱) اشاره دارد. این آیه نفی هرگونه سلطه اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی را در برمیگیرد و یکی از آیات کلیدی در فقه سیاسی اسلام است که به قاعده نفی سبیل معروف است.
باید دانست که امام خمینی(ره) براساس همین آیه نفی سبیل در اعتراض به لایحه کاپیتولاسیون فتوای تاریخی ضدآمریکایی را صادر کردند و این آیه از مبانی اصلی قرآنی قانون اساسی مترقی جمهوری اسلامی ایران است.
آیتالله بهبهانی در اعلامیه ضد صهیونیستی خود به دومین آیه قرآنی اشاره میکند که اگر مؤمن به خدا و رسول شدیم خود را مورد خطاب این آیه شریفه خواهیم دانست: «وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللهُ عَليماً حَكيماً» (نساء، ۱۰۴) ای مسلمانان، پیکار با قوم کافرمنش یهود را دنبال کنید و در این رهگذر هرگز سستی نورزید. اگر شما در اثر حوادث روز احساس درد میکنید آنان، دشمنان اسلام، نیز در اثر فشار جنگ به ستوه آمده مانند شما احساس ناراحتی میکنند، به علاوه اینکه شما از خدای خود امیدها دارید که آنها ندارند و خدای متعال همیشه دانا و حکیم است و سپس آیه سومی را ذکر میکند که براساس آن، هرگونه ارتباط و تقویت این رژیم، نامشروع است و ادامه میدهد که کسانی که مؤمن به حقانیت قرآن مجید هستند به حکم آیه شریفه باید از هرگونه ارتباط با اسرائیل و عمال آن [یهودیان] خودداری کنند.
این آیه چنین است: «یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ» (مائده، ۵۱)؛ ای مسلمین با عناصر ناپاک یهود و نصاری طرح دوستی نیندازید و هرگز کار خود را به آنان نسپارید در صورتی آنان باید به عناصری مانند خود ولایت داشته سرپرستی کنند و هر کس از شما یهودیان و مسیحیان را دوست خود گیرد او از آنان است و خدای متعال ستمگران را هدایت نخواهد کرد.
ایشان بسان سایر علمای علم اصول در تقریرات اصول به بررسی تخصصی مفاد استدلال به آیات قرآن در حجیت خبر واحد (مثل آیه نبأ و آیه نفر و آیه ذکر) پرداخته است.
حجتالاسلام امرالله شجاعیراد، محقق و پژوهشگر حوزه علمیه
انتهای پیام