به گزارش ایکنا از خوزستان، موضوع وحدت حوزه و دانشگاه، حدود دو دهه است که بهمناسبت 27 آذر، سالروز شهادت آیتالله مفتح یکی از مناسبتهای مهم در تقویم کشور است. در نخستین سالهای بعد از نامگذاری این روز به روز وحدت حوزه و دانشگاه، سمینارهای متعددی در دانشگاههای مختلف کشور برگزار شد. گنجاندن دروس معارف اسلامی در دانشگاه، تأسیس دفتر نمایندگی قائم مقام رهبری در دانشگاه، برگزاری دورههای همافزایی، شکلگیری دفتر همکاریهای حوزه و دانشگاه، طرح اسلامی کردن دانشگاهها و اسلامی کردن علوم انسانی، ایجاد سازمان سمت(سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها) و... از دستاوردهای این روز است.
با گذشت دو دهه از این نامگذاری، ضروری است که وحدت حوزه و دانشگاه به اقتضای تحولات جامعه و همافزایی مستمر و مؤثر مورد بررسی قرار گیرد. متن زیر گفتوگو با حسن دادخواه، عضو هیئت عملی دانشگاه شهید چمران اهواز در این باره است.
در مناسبتهای تقویمی، که هر کدام جنبهای از تاریخ فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مردم ایران را بیان میکنند، در آذر، دو مناسبت داریم که یکی 16 آذر است و شأن نزول آن به پیش از انقلاب اسلامی برمیگردد و دیگری 27 آذر که به بعد از انقلاب مربوط میشود؛ یکی روز دانشجو و دیگری روز وحدت یا همکاری حوزه و دانشگاه است.
وجهه روز دانشجو با خمیرمایه سیاسی و اعتراض شروع شد که مناسبت آن در تاریخ ذکر شده است؛ رویدادی است از جنبش دانشجویی ایران که پیش از 16 آذر سال 32 شروع شده بود و تاکنون با فراز و نشیبها و متناسب با وضع اجتماعی ایران همچنان ادامه دارد. اگر ما این مناسبت را بهعنوان یک سوپاپ اطمینان هم در نظر بگیریم؛ این سوپاپ باید باز باشد، صدای آن شنیده شود، مورد اعتنا قرار بگیرد و فرصت گفتوگو با دانشجویان باز بماند.
اعتنا به مسائل دانشجویی و جوانان بهنوعی اعتنا به قشر وسیعی از مردم است. ما میتوانیم این روز را در ساحتهای دیگر (غیر از سیاسی) هم گسترش بدهیم. تقویت جنبش دانشجویی، تقویت کشور است. اعتنا به هزینههای تحصیل، اعتنا به شیوههای پذیرش دانشجو در سراسر کشور، اعتنا به سهمیهبندیها، هزینهها و فایدههای این کار، اعتنا به تعطیل کردن برخی مراکز آموزشی، ادغام آنها، تعطیل کردن برخی رشتههای تحصیلی و وضع رشتههای تحصیلی مناسب با جامعه و همچنین آماده کردن صنایع و زمینههای اشتغال در جامعه برای پذیرش دانشآموختگان را هم میتوان به بهانه 16 آذر مورد بررسی و تجدیدنظر قرار دهیم.
27 آذر و سالروز وحدت حوزه و دانشگاه بیمناسبت با دانشجو و دانشگاه نیست؛ به هر حال حوزه دانشجوپرور است و روحانیون بخشی از داشتههای مردم ایران هستند. فرزندان و جوانان ما هستند که برای ادامه تحصیل حوزههای علمیه را انتخاب میکنند. ما در طول تاریخ این میراث را داشتیم.
آیا این میراث را باید از این لحاظ که کهنه شده کنار بگذاریم؟ یا تعطیل کنیم یا نسبت به دانشآموختگان این مدارس بدبین و بدگمان باشیم؟ نه. این خودزنی است ولی آیا آن را به همین شکل باقی بگذاریم؟ به دنبال اصلاح آن نباشیم؟ آفتهای آن را شناسایی نکنیم؟ این هم مورد پذیرش نیست. بهعنوان بخشی از سرمایه علمی و معنوی کشور و نقشی که حوزه میتواند در فرهنگ و هنر و ادب و تدین مردم ایفا کند، این ضرورت است که حوزه نیز تقویت شود. همانطور که باید دانشگاهها را تقویت و پایش کنیم، رفع نقص کنیم و به مسائل آن اعتنا داشته باشیم، حوزههای علمیه و روحانیونی که در ردههای مختلف به جامعه میآیند (از امام جماعت، خطیب، امام جمعه، کارشناس دادگستری، مدیر فرهنگی تا یک مرجع و مجتهد) نیز باید تقویت شوند.
ما از مناسبت همکاری میان حوزه و دانشگاه فراتر از آنچه در ظاهر متصور است انتظار داریم؛ فراتر از کنار هم قرار گرفتن از نظر فیزیکی، ادغام این دو، ادغام کتابها یا مواد درسی یا به خطا یکی را بر دیگری برتری و چیره داد. به نظر میرسد آن مقدار که حوزه و نهاد روحانیت را بهعنوان گفتمان انقلاب اسلامی برای کنترل و هدایت و پایش در دانشگاه میبینیم، حضور دانشگاه در حوزه نمودی نداشته است. این یک جریان یک طرفه است و باید این را مورد پردازش قرار دهیم.
بالاخره حوزه علمیه هم به یک سری دروس جدید و آموزههای جدید در حوزه اقتصاد، جامعهشناسی، روانشناسی و علوم انسانی نیاز دارد که بتواند مأموریتهای شغلی خود را اجرا و به رسالت خودش عمل کند. خوشبختانه میبینیم که در کنار حوزههای سنتی، مراکز پژوهشی یا دانشگاههایی با صبغه دینی هم تأسیس شده که علاقهمند شدند در کنار درس حوزه مدرک تحصیلی هم داشته باشند. اینها نمونهای از تأثیر دانشگاه بر حوزه است.
این مناسبت باید روز به روز نو بشود. لازم است در هر سال نگاهمان را به این همکاری توسعه ببخشیم و متناسب با شرایطی که کشورمان در آن قرار دارد، این همکاری را نو به نو کنیم تا از این دو قشر بتوانیم استفاده کنیم و آنها را به هم نزدیک کنیم. اینها مفید است.
ما یک سرنوشت مشترکی داریم. حوزه و دانشگاه زیر چتر کشور ایران و سیستمی به نام جمهوری اسلامی قرار دارند که در هر برهه این سیستم ممکن است با مشکلاتی روبهرو باشد. این سیستم چگونه باید خود را آماده مقابله با این مشکلات کند و کاستیهای خود را جبران کند؟ در پیشاپیش پاسخ به این چگونهها، حوزه و دانشگاه قرار دارند. ما از صنفهای دیگر، این انتظار را نداریم. انتظار میرود این دو قشر کنار هم دیگر بنشینند و همدیگر را تکمیل کنند و برای برونرفت از مشکلات طرح بدهند. قرار نیست حوزه و دانشگاه جای یکدیگر را بگیرند یا جای هم را تنگ کنند؛ بلکه باید برای مردم مفید باشند.
انتهای پیام