علامه شیخ جعفر شوشتری، از علمای برجسته خوزستان است که در حدود ۱۵۰ سال پیش میزیست. او که صاحب کتاب معروف «خصائص الحسینیه» است از کلام تأثیرگذاری برخوردار بود و برخی از منابر او هم اکنون موجود است.
نسخههای خطی برخی از منابر شیخ جعفر شوشتری هنوز چاپ نشده است. قطعات کوتاهی از این منابر در ایام ماه رمضان انتخاب شد و برای نخستین بار در ایکنای خوزستان انتشار یافت. متن زیر آخرین قطعه از این منابر است:
بعضی از اهل معصیت، زمان پیغمبر(ص) معاصی عظیمه کردند. میخواستند توبه کنند. آمدند خدمت حضرت. از شدت اضطراب مانند جامه کهنه. به سبب همین اضطراب، خدا خوشش میآید. آیه آمد: «وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ» (انعام، 54) ایمان باید نرود. یعنی آمدند میپرسند، واهمه دارند. «فَقُل». یعنی از جانب من. «فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ». سلام مرا برسان. بگو هر کدام توبه کردید، من غفورم رحیمم. میآمرزم.
بعضی از علمای سابق گفتهاند: اگر کسی با امام زمان در افتاد چطور توبهاش قبول میشود؟ این سخن اشتباه است. گویا دقت نکردهاند که حرّ بی ادبیها کرد. مانع حضرت شد. بد کرد ولکن خالق عالم با این مهربانی ببین. کسی بیاید در عین سرداری لشکر و قوت، از همه دست بردارد، وقتی ببیند که سیدالشهدا استغاثه میکند. خدا به او نظر عنایت میکند.
خودش فرمود: والله نمی دانستم کار به مجادله میرسد. دیگر وقتی که از کوفه بیرون آمد، میگوید هاتفی فریاد کرد: «یا حر ابشر بالجنة». با خودم گفتم: یا حر! این شیطان است، تو به حرب(جنگ) پسر فاطمه میروی.
باری وقتی که دید کار تنگ شد بر حسین علیه السلام، گفت: ببین حسین چه شده که استغاثه میکند. اعضایش بنا کرد تکان خوردن. راوی میگوید چرا بدنش تکان میخورد که صدای استخوانها به گوش میرسید؟
گفتم: تو که ترسو نبودی! گفت: نمیترسم. «اری نفسی بین الجنة و النار». سرش را به زیر انداخت. گفت: «اخترت الجنة». حر راه افتاد. سر به زیر انداخت. سید الشهدا(ع) فرمود: «ارفع راسک یا شیخ. من انت؟» گفت: منم. حرّ. «فهل لی من توبه؟» حضرت فرمود: «ان تبت تاب الله علیک وهو ارحم الراحمین».
این کیفیت حر را گفتهاند و همه مبتلایید به بلای حر. یا لشکر ابن سعد در این دنیا، یا یاری نور چشم پیغمبر(ص) که ایمان است. متنبه بشوید. متذکر بشوید.
انتهای پیام