به گزارش ایکنا از خوزستان، حجتالاسلام و المسلمین امرالله شجاعی راد، استاد و پژوهشگر حوزه به مناسبت پنجاهمین سالگرد درگذشت آیتالله العظمی سید علی بهبهانی، فقیه برجسته عالم تشیع، یادداشتی در بیان ویژگیهای ممتاز این عالم ربانی در اختیار ایکنای خوزستان قرار داد که در ادامه میخوانید:
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «انَّ إِبرَاهِیمَ کَانَ أُمَّة»(نحل، 120) یعنی گاهی یک فرد از نظر خدمت و آثار به صورت یک امت است. حضرت ابراهیم(ع) به ظاهر یک فرد است، اما قرآن او را امتی تلقی میکند؛ زیرا خدمات خدمات عظیمی در حد یک امت انجام داده است. همچنین خداوند میفرماید: «أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا» (رعد، 41) (مگر مردم نمیبینند که ما از زمین میکاهیم). امام باقر (ع) این آیه را بر علما تطبیق میکنند و میفرمایند: «مراد از کاستن زمین، مردن علما و بزرگان است. گویا این علما بخشی از این زمین هستند که رفتن اینها، رفتن زمین است».
مرحوم آیت الله العظمی بهبهانی یکی از مصادیق این آیه و از مصادیق آیه قبلی بودهاند. ایشان به ظاهر یک فرد بود و مانند یک فرد زندگی کرد، اما آثاری که برجای گذاشت، آثار اُمتی بوده است و در حقیقت ترویج ایشان ترویج علم و اخلاق و معنویت و کمال است.
ویژگیها و توانمندیهای کمنظیر حضرت آیت الله العظمی حاج میرسید علی موسوی بهبهانی باعث اثرگذاری و ماندگاری نام ایشان در اذهان خواص و عوام و در کتب تراجم عمومی و تاریخی شده است.
در این مجال مرور مختصری به این ویژگیها داریم:
1.مرحوم آیت الله العظمی میر سید علی بهبهانی فقیه و اصولی و متکلمی متبحّر و جامع معقول و منقول و تربیت شده علمی و عملی بزرگان عالی مقداری همچون حضرات آیات عظام جناب آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و جناب سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و آقا سید محسن کوه کمری بودند. وی محقّقی خبیر و دانشمندی کم نظیر در فقه و اصول بود که از نبوغ ویژه و اندیشهای نقاد برخوردار بود که دامنه اجتهاد علمی خود را به همه ساحتهای ادبی و لغوی کلامی و فلسفی و تاریخی کشاند و در همه آنها صاحب نظریه گردید.
احاطه علمی کم نظیر و قدرت حفظ و بیان و استحضار مطالب از او دانشمندی ذو فنون و متبحر در معارف الهی و جامع در علوم اسلامی ساخته بود. دیدگاه اجتهادی ایشان در دو کتاب فاخر «اساس النحو» و «مصباح الهدایه» در مباحث ادبی و کلامی به خوبی نمایان شده است به گونهای که در آن دو کتاب به مقابله با فحول نظریه پردازان در این دو حوزه مانند ابن هشام انصاری و فخر رازی پرداخته است. ایشان در هر مسئلهای وارد میشدند مبنایی نظر میدادند حتی در مباحث صرفی و نحوی و تفسیری و فلسفی بسیاری از مسلمات مورد اتفاق را قبول نمیکردند.
2. مقام معنوی و صفای باطن و تزکیه روح و خالی بودن از هوای نفس و آراستگی به فضایل الهی و انسانی نظیر تواضع و صبر از جمله ویژگیهای بارزِ این عالم عامل بوده است. همین مرتبت شایسته معنوی در کنار مقام والای علمی باعث شده بود تا آیت الله العظمی بهبهانی از جایگاه بلندی در میان مردم و به ویژه در میان مراجع عظام وقت و علمای اعلام بلاد برخوردار باشند، چنانکه به عنوان نمونه، حضرت امام راحل نیز احترام فوقالعادهای برای ایشان قائل بوده و با عنوان تکریم آمیز «سیدالعلماء» از این فقیه عالی مقدار نام میبردند.
3. این فقیه مهاجر الی الله، هجرتهای علمی گسترده برای تحصیل و تدریس و تدوین علوم اسلامی داشته است. بخش اعظمی از عمر شریف این فقیه آگاه در هجرت برای تعلیم علوم الهی و تربیت فضلا و روحانیون گذشته است. از بهبهان و رامهرمز و اهواز گرفته تا بروجرد و خرم آباد و اصفهان و حتی نجف اشرف و کربلای معلی، خیل کثیری از دانشمندان از محضر پرفیض ایشان استفاده کردند. وی اكثر عمر خود را در هجرت گذراند و فقیه مهاجر الی الله گردید.
اگرچه همین دور بودن از مرکزیت حوزه علمیه، باعث گشت تا قدر واقعی ایشان مجهول بماند، اما هجرتهای پر برکت ایشان آثار زیادی را برای مردم مناطقی که در آن حضور پیدا کردند در پی داشته است.
4. روحیه مردمی و اجتماعی این مرجع بزرگوار و توجه ایشان به نیازهای طبقات گوناگون مردم از ویژگیهای ممتاز آیتالله العظمی بهبهانی بود. این امر سبب پدید آمدن آثار پرخیر و برکتی برای مردم و طلاب و علما گردید از جمله این آثار، تأسیس مساجد و حسینیهها و کتابخانه و درمانگاه و مسکن برای طبقات ضعیف و آسیب دیده در شهرهای مختلف خصوصاً در منطقه خوزستان و نیز در اصفهان است و از اهم این خدمات در بُعد حوزوی هم تأسیس مدارس علمیه متعدد است که تا به امروز منشأ و جایگاه تربیت فضلا و روحانیون در استان خوزستان بوده و انشاءالله برکات آن روز افزون خواهد بود.
5. آیت الله بهبهانی را باید یکی از مدافعین حریم ولایت در مباحث کلامی به حساب آورد. ارادت خاصه این عالم بزرگوار به آستان مقدس ولایت و امامت و دلدادگی ایشان به ساحت قدس حضرات اهلبیت عصمت و طهارت(ع) از مشحصات بارز ایشان بوده است. کتاب شریف و ارزشمند «مصباح الهدایه فی اثبات الولایه» که از بهترین کتب درباره امامت و اثبات ولایت ائمه اطهار(ع) است از طریق آیات قرآن کریم و اخبار و روایات شریف عترت طاهره به اثبات ولایت و امامت آنان به احسن وجه پرداخته است و در زمره برترین کتابهای اربعین حدیث است.
وی این کتاب را در کربلا به نگارش درآورده است و به حق باید آن را از عنایات خامس آل عبا(ع) به مرحوم آیت الله العظمی بهبهانی به شمار آورد.
6. بینش سیاسی بالای آیت الله بهبهانی موجب همراهی و حمایت این فقیه والاقدر از نهضت شکوهمند امام راحل عظیم الشأن شد. این مبارزات از مخالفت علنی و مکتوب ایشان با لایحه تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 1341 آغاز و سپس با هدایت و رهبری مردم و روحانیون خوزستان برای اعتراض به وقایع اسفناک 15 خرداد سال 1342 و آنگاه هجرت شجاعانه به تهران برای آزادی امام راحل و پس از آن با صدور اعلامیههای شدید اللحن علیه دستگاه حاکمه در سالهای بعد ادامه مییابد.
یکی از اعلامیههای سیاسی آیت الله بهبهانی برضد رژیم اشغالگر قدس در پی جنایات صهیونیستها در جنگ شش روزه با مسلمانان و تقبیح ارتباط دولت ایران با اسرائیل به تاریخ 28 ربیع الاول 1387قمری است. همین فعالیتهای سیاسی باعث احضار ایشان به ساواک شد. همه این اقدامات حاکی از روشن بینی این فقیه والامقام و روحیه ایستادگی در برابر ظلم و بیداد دارد که بسیار درسآموز است و در یک کلام او مردی بود که زمانه خود را به خوبی شناخت و خود را از کنج انزوا و عافیت رهانید و به تأیید و ترویج بزرگترین نهضت معاصر و قیام بر ضد ظلم و رهبر آن امام خمینی(ره) برخاست و با مهاجرت به تهران به حفظ این نهضت و رهبر بزرگ آن اقدام کرد و نوادگانی از وی در راه پایداری از این نهضت به شهادت رسیده و برخی به مقام جانبازی رسیدند.
7. آیتالله بهبهانی به حوزههای علمیه اهواز و اصفهان و رامهرمز رونق بخشید. ایشان در سال 1365 قمری با درخواست و اصرار اهالی شهرستان رامهرمز كه خواستار مراجعت معظمله به آن شهر بودند، به شهرستان رامهرمز بازگشت و به تأسيس حوزه علميهای در آن شهر مبادرت ورزيد و به تدريس دروس عالی سطح در آن حوزه پرداخت. وی در دهه آخر زندگی به رونق بخشی و مدیریت دو حوزه بزرگ شیعه در اهواز و اصفهان پرداخت. ایشان همه ساله شش ماه از سال در حوزه علمیه اهواز و شش ماه دیگر در حوزه علمیه اصفهان حضور داشتند و به حقّ مایه رونق هر چه بیشتر این دو حوزه مقدسّه در آن زمان بوده و علماء اعلام و فضلا و روحانیون و نیز عموم مردم و مؤمنین اهواز و اصفهان، مقدم ایشان را گرامی میداشتند و از برکات وجود مبارک این فقیه مهاجر الی الله بهره میجستند.
این حضور پربرکت باعث شد تا منزلت علمی مجهول این مرجع جامع معقول و منقول، قدری آشکار گردد.
8. وی گمنام زندگی کرد و رغبتی برای مطرحشدن در حوزهها نداشت. تواضع و بی سروصدا فعاليتكردن از ويژگیهای بارز وی بود. به تعبیر امام رضا (ع): «لایتم عقل إمرء مسلم حتی یکون ... الخمول أشهی إلیه من الشهرة»: عقل مسلمان کامل نمیشود مگر آنکه گمنامی را از شهرت خواهانتر باشد. (تحف العقول : 443).
9. شاگرد دانشمندش اعتقاد داشت که: «در دویست سال اخیر مانند او کسی نیامده است». علامه جلیل سید عباس حسینی کاشانی در خصوص مقام علمی آیت الله بهبهانی میگوید: «آیتالله شیخ محمدرضا اصفهانی که خود دارای رساله عملیه بود و آیتالله حکیم (ره) میفرمود: من در تلاشم او را از کربلا به نجف (برای بهره وری بیشتر حوزه از ایشان) منتقل کنم، در درسهای آقای بهبهانی شرکت میکرد و معتقد بود که در دویست سال اخیر مانند میر سید علی بهبهانی کسی نیامده است ».
10. علمای بزرگ در برابرش متواضع بودند و او را «سید العلماء» و «ملای واقعی» وصف میکردند و به مقام علمی وی اعتراف داشتند. آیت الله شیخ ناصر کرمی میفرماید: «وقتی حضرت آیت الله بهبهانی پیک فرستاد که من میخواهم به دیدار آیت الله کرمی بیایم، وقتی آمد مرحوم پدر ما بلند شد از جای خودش و آن طرف نشست و مثل شاگرد روبروی استادش نشست. ایشان هم از لحاظ عرفی حکم استادش را داشت و هم از لحاظ سن و عمر، حکم پدرش را داشت گرچه عملاً شاگرد نبود. شاهدم این است که وقتی حضرت آیت الله بهبهانی بلند شد برود آقا دوید در را باز کرد و پشت سرش پابرهنه رفت. نعلینش را گرفتم و گفتم حاج آقا نعلین بپوشید گفت: لا. من تعجب کردم چون تا حالا اینطوری ندیده بودم برای کسی انجام داده باشند. گفتم: چطور شما این کار را کردید! گفت: این یک نسخه دیگر است: «اکراما للعلم الذی فی رأسه و لدینه و لسیادته» و این سه رتبه (علم و دین و سیادت) را من برای ایشان قائلم. و تنها کسی را که من دیدم حضرت والد رحمت الله علیه پابرهنه دنبالش رفت، این آقا بود و فرمود: له من الملکات ما لم تکن لأحد غیره و أقدّمه علی فقهاء قم جمیعا (او ملکات و سجایایی دارد که احدی غیر از او ندارد و من او را بر همه فقهای قم برتر میدانم) و فرمود: ایشان جایش اهواز و رامهرمز نیست ایشان باید توی نجف باشد و حداقل باید در قم باشد و الا باید توی نجف باشد.»
11. وی استاد فکر و دائم الفکر و جوّال الفکر بود و حتی در دوران اقامت سی ساله خود در رامهرمز و دوران دوری از مراکز علمی، از اندیشیدن و تنظیم افکار علمی باز نداشت و همیشه از آن دوران به خوبی یاد میکرد. نوه و شاگرد ایشان آیتالله سید عبدالرسول موسوی بهبهانی در باره ایشان فرمودند: آیت الله بهبهانی همیشه فکور و در اندیشه مستمر بودند. از خواب که بر میخواستند مینشستند و فکر میکردند. حالات ایشان اینگونه بود که یا فکر میکردند یا مشغول قرائت قرآن کریم بودند. من ندیدم که ایشان در حال قرائت کتابی باشد با اینکه کتاب در کتابخانهشان بود، اما در اتاق استراحتشان، کتاب نداشتند و مدام در فکر و اندیشه بودند. تا کسی از ایشان سوال نمیکرد حرفی نمیزد و ابتدا به کلام نمیکرد. وی کمتر به موعظه شخصی افراد میپرداختند و عمدتاً سیره عملی ایشان خود موعظهای اثرگذار بود.
12. ایشان در زندگی ناملایمات بسیاری را صبورانه تحمل کرد و در فوت همسر و فرزندان فاضل و دلبندش خدا را شاکر بود. وی در برابر بزرگترین مصیبتها که مرگ فرزندان باشد هیچ گاه شکیباییاش را از دست نداد و عملی و سخنی که خلاف رضای خداوند باشد از ایشان دیده و شنیده نشد، بلکه با کمال متانت دیگران را نیز در این مصائب تسلی میداد. در پیش آمدهای سخت بیشتر به خداوند متعال توجه میکرد و شکر نعمتهای او را به جای میآورد.
13. وی عاشقانه تحصیل علم میکرد و هیچ گاه دانستههای خود را از یاد نبرد و همیشه از نظر علمی در تدریس و مباحثات علمی حاضر الذهن و حاضر الجواب بود و حتی بخشی از بزرگترین اثر خود در دفاع از امیرالمومنین(ع) به نام مصباح الهدایه را در طی رفت و برگشت سفر زیارتی به سامرا نگارش کرد.
14. این رجل الهی در خشت خام چیزی را میدید که دیگران در آینه هم نمیدیدند و این نشان از عمق بصیرت ایشان و ایمان به باورهای قرآنی داشت. حجت الاسلام حاج سید محمود شفیعی نقل میکنند که: «ایشان عادت داشتند در روزهای جمعه که جلوس داشتند از کتاب اخلاقی (مجموعه ورام) برای مردم میخواندند و توضیح میدادند. یک روز قبل از انقلاب رفتم خدمتشان برای تبریک عید. دو مسأله را بیان کردند: یکی اینکه فرمودند: کسی آمده و گفته من خوابی دیدم که شاه در مقابل شما ایستاده و شما دارید خطاب و عتاب میکنید و شما به شاه گفتی برو هر کاری دلت میخواهد انجام بده ما هم کار خودمان را انجام می دهیم. فرمودند: من تعبیرش کردم بر اینکه روحانیت در این نهضت پیروز می شود. این را خود شخص آقا به من گفتتند واز زیانشان شنیدم.
15. وی در راه ترویج عزاداری امام حسین(ع) با تشکیل مجالس عزا و اعزام مبلغین دینی به نقاط مختلف کمال همتش را صرف کرد و در اطلاعیهای به حمایت و تعظیم از شعائر الهی و به ویژه عزاداری امام حسین(ع) پرداخت و اعلام داشت: «آنچه بزرگان دین و اسطوانههای مذهب در باب مجالس عزای مولانا ابوعبدالله الحسین صلوات الله علیه و تعظیم شعائر مربوطه به آن حضرت مرقوم فرمودهاند در نهایت صحت و متانت است. خداوند سبحان همه ما را در اقامه مجالس عزای امام حسین(ع) و تعظیم شعائر آن حضرت توفیق دهد. الاحقر على الموسوى البهبهانی».
16. استاد علامه محمدتقی جعفری در جستجوهای فقهی و یافتههای جدید، با فقهای بزرگ نیز مذاکره مینمود و آنها را نیز در جریان نظریات خود قرار میداد. به عنوان مثال در تحقیق معروف و سنت شکنانه «عدم انحصار مخرج زکات به مواد نه گانه» استاد با آیتالله میر سید علی بهبهانی به همفکری و تبادل نظر پرداخت. ایشان در این باره مینویسد: «... امروز مخصوصا با دگرگونی در برخورداری از مواد و سلطه بسیار شگفت انگیز صنعت و بر همه مواد زندگی و غلبه شهر نشینیها به روستانشینیها، نه ماده مزبور نمیتواند نیازمندیهای معشیت مردم را مرتفع سازد... با نظر به این مشکل اساسی بود که در سالیان گذشته اینجانب بحث مشروحی را از دیدگاه فقاهی در جمعی از فضلا مطرح نمودم. نتیجهای که از بحث مشروح مسأله فوق گرفته شد، این است که انحصار مخرج زكات به ماده حکم به اقتضای مصالح معشیتی آن زمان بوده است. یعنی آن ۹ ماده با مقدارهای معین برای تأمین معاش نیازمندان کفایت میکرد. دلائلی که برای اثبات این مدعا به نظر رسید، با مرحوم آیت الله العظمی آقای میر سید علی بهبهانی نیز در شهر اصفهان مورد تحقیق قرار دادیم و آن مغفورله تصديق فرمودند.».
آیت الله شفیعی نیز درباره این تبادل نظرها در باره بحث ربا مینویسد: «در یکی از سفرهای علامه و فیلسوف معاصر آیت الله شیخ محمدتقی جعفری تبریزی به خوزستان، مبحثی (با بنده) پیرامون حرمت ربا و ادله لفظی تحریم و ملاکات و حکمتهای تحریم آن مطرح کردند و از حکم شرعی آن سخن به میان آمد. علامه جعفری ضمن رد حیلههای شرعیه و ارائه نظرات خود میگفت: «من در این مورد با آیتالله بهبهانی هم مذاکره کردهام ایشان از فقهای شیعه (نزدیک به این لفظ) هستند. ایشان فقیهی بزرگ است.»
17. قدرت ادبی و تفسیری وی آنچنان بود که برای یک آیه (آیه 14 سوره رعد) بیست و دو وجه شبه ذکر میکند. ایشان در جواب به سوال وجوه تشابه در آیه به گونهای حیرت آور و به مانند یک مفسر برجسته و ادیب ماهر و چیره دست، 22 وجه تشابه در آیه را با تفصیل بیان میکنند که واقعا این جولان فکری ستودنی است و جالب تر آنکه حتی از درون این وجه تشابه ها، استادانه به ولایت اهل بیت (ع) نقب میزند و آن را امری الهی و نه مردمی میشمارد. (مباحثی در معارف اسلامی، ص 25 – 37).
حسن ختام این گفتار را کلامی از امام هادی(ع) در باره مقام علمای راستین قرار میدهم: «اگر بعد از غيبت قائم ما (عليه السلام) نبود وجود علمايى كه به سوى او مىخوانند و به وجود او رهنمون مىشوند و با حجتهاى الهى از دين او دفاع مىكنند و بندگان ناتوان خدا را از دامهاى ابليس و پيروان او مىرهانند و از دامهای ناصبیها نجات بخشند، کسی در دين خدا پا برجا نمیماند و همه مرتد میشدند، ولی آنان رهبری دلهای شيعيان ضعيف را با قدرت در دست میگيرند و حفظ میکنند، چنانکه ناخدای کشتی، سکان و فرمان کشتی را نگاه میدارد؛ آنان نزد خدا والاترين انسان ها هستند.» (احتجاج 2، 502 ، بحارالانوار، 6، 52).
انتهای پیام