یکی از این علمای برجسته قرن سیزدهم هجری، فقیه و اصولی برجسته شیعه آیت الله العظمی شیخ محمد بن حسنعلی مازندرانی حائری معروف به شریف العلما(متوفای 1246ق) است. وی شاگرد برجسته سید علی طباطبائی و ادامه دهنده مکتب اصولی مرحوم وحید بهبهانی است.
این عالم برجسته تشکیل دهنده اولین مدرسه تخصصی علم اصول بود که توانست فحول فقهای شیعه چون شیخ اعظم انصاری را به عالم اسلام تقدیم کند. عمر کوتاه ولی پرثمر وی اثر زیادی در رشد و تعالی علوم داشت. وی در 24 ذیقعده سال 1246ق به همراه فرزند وهمسر و دختر و پسرش بوسیله طاعون از دنیا رفتند.
بی تردید مرور این ویژگیها غیر از بیان و ثبت تاریخ علمای شیعه، جنبه تربیتی و اخلاقی تاثیر گذاری برای طلاب و دانشجویان دارد:
1. کثرت مطالعه
شریف العلما بسیار پر مطالعه بود و برای به دست آوردن کتابهای مختلف حتی بار سفرهای دور و دراز را بر خود تحمیل میکرد. در این مسافرت که به همراه پدرش انجام میگیرد به شهرهای مختلف رفته و با علمای بسیاری گفتگو میکند.
مسلما برای ابراز نظر دقیق در مسائل علمی دیدن نظرات و آرای علمای مختلف ضروری استو. وی گرچه در این مسافرتها به نهایت آرزوهایش دست نمییابد ولی در آن موفق به دیدار با علمای شهرهای مختلف و انجام بحوث علمی با آنان میشود.
این روحیه جستجوگری و کثرت مطالعه در شاگردانش نیز دیده شده است. در باره کثرت مطالعه شاگردش شیخ اعظم انصاری نوشتهاند که: «تمامی تلاش و وقت خود را در بحث و درسش صرف میکرد و از همان زمان کودکی به امور دیگر نمیپرداخت و در زمانی که در کربلا بود، جز خیابانی که منتهی به حرم مطهر میشد را نمیشناخت. با اینکه چهار سال در کربلا اقامت داشت و خود میگفت که در جوانی از کثرت مطالعه و مباحثه، وقتی برای دید و بازدید با دوستانم نداشتم.»
2. دقت نظر در تحصیل
کنکاش علمی در مباحث و دقت نظر در ریزترین امور درسی را از همان آغاز طلبگی شروع کرده و هیچ نظری را ولو مشهور بدون استناد وتحقیق نمیپذیرفت. دقت نظر وی از همان ابتدای تحصیل را از این حکایت میتوان فهمید. میرزا محمد تنکابنی نقل میکند: «فقیر مؤلف كتاب سیدی از اهالی مازندران را دیدم که معمر بود و در عتبات مجاور و میگفت که شريف العلما کتاب عوامل جرجانیه به نزد من قرائت مینمود که چون باين مقام رسیدیم که میگوید: «والعوامل مأة نوع» شريف العلما از من پرسید که عوامل را بشمر که بینم صد عدد میشود یانه؟ گفتم بلی میشود وحاجت بشمردن نیست. شريف العلما گفت که این سخن را قبول نمیکنم چه شاید که مصنف دروغ گفته باشد و شاید عوامل بیشتر باشد یا کمتر باشد.» .(تذکره العلماء، ص 97، قصص العلماء، ص 112).
3. اهتمام به امور معنوی در کنار دروس علمی
از ویژگیها و توفیقات و هنرمندیهای شریف العلمای مازندرانی مدیریت زمان بود؛ به گونهای که با همه کثرت اشتغالات علمی غافل از امر زیارت و نیایش و عبادت نبوده است. این رویه در زندگی شاگرد برجستهاش شیخ اعظم انصاری به خوبی هویداست و شیخ انصاری به خوبی به جمع بین این دو امر پرداخته است. در حالات شیخ نوشتهاند «شیخ انصاری بسیار متهجد و اهل عبادت و ذكر و دعا بود، به گونه ای كه نماز جعفر طیار و زیارت عاشورای وی ترك نمیشد.» و این امر چنان آشکار بود که حتی شیخ از ناحیه صاحب جواهر مورد ایراد قرار گرفت. نوشتهاند روزی صاحب جواهر در صحن مطهر حضرت امیر المؤمنین(ع)، شیخ را ملاقات كرد كه مشغول به عبادت است فرمود: «چقدر عبادت میكنی. هر روز زیارت عاشورا به صد لعن و صد سلام را انجام میدهی! برو مشغول درست باشد كه اشتغال به تحصیل برای علما اهم است از بعضی اعمال مستحب است». (منبر الوسیله، ج١، ص ٥٢٨ - ٥٢٩؛ آفتاب علم، ص ٨٨ – ٩٠)
4. اجرای حدود الهی
در حالات ایشان نوشتهاند که شریف العلما بر جماعت عرب اجراء حدود مینمود. (قصص العلماء، ص 115) یعنی بسان فقهایی مانند سید شفتی در اصفهان رأساً به اجرای حدود الهی پرداخته و آن را از شوونات فقیه دانسته است. این امر نشانگر دیدگاه عمیق فقهی سیاسی وی در باب اختیارات فقیه حتی در زمان جور و حتی در زمانی است که حاکمیت به دست حاکمان شیعی نیست.
عراق در زمان شریف العلماء در دست حاکمان دولت عثمانی بوده است این ویژگی منحصر بهفردی است که کمتر در علمای کربلا و نجف نقل شده است چرا که علما خود را در اینگونه امور مبسوط الید نمیدیدند.
بنا به باور فقهای شیعه، اقامه حدود در زمان حضور امام معصوم(ع)، فقط به عهده امام یا کسی است که از طرف وی برای این امر گمارده میشود؛ اما درباره اجرا یا عدم اجرای حدود شرعی در عصر غیبت دیدگاههای مختلفی از سوی فقها ارائه شده است. برخی از فقها با استناد به روایات معصومان(ع)، اجماع و دلیل عقلی، اجرای حدود شرعی در عصر غیبت امام معصوم(ع) را جایز دانستهاند. طرفداران این دیدگاه با استناد به برخی روایات بر این باورند که اجرای حدود در زمان غیبت از وظایف فقیه جامعالشرایط است.
5. مبارزه با فرقههای نوظهور وکج اندیش
علما و مراجع شیعه در طول تاریخ همواره پاسدار عقاید مردم بوده و تمام عمرشریفشان را در مسیر جلوگیری از انحراف در مبانی فکری اسلام و خاصه مذهب تشیع سپری کردهاند. به همین جهت به محض شروع فتنه شیخیه در نیمه اول قرن سیزدهم و شروع فعالیتهای تبلیغاتی آنان، علما و مراجع تقلید نسبت به عقاید شیخ احمد احسایی و پیروانش مواضع تندی ابراز کردهاند که نشان از عمق انحرافات این مکتب داشت .
سید محمد مجاهد که مرجعیت و ریاست عامی بعد از مرگ پدرش پیدا کرد جزء اولین کسانی بود که باشناخت عمق انحرافات فرقه شیخیه به شدت در مقابل آن ایستاد. یکی از علمایی که در این حرکت شرکت کرده و به مناظره با آنان پرداخته است شریف العلماء مازندرانی است.
میرزا محمد باقر همدانی (موسس انشعاب شیخیه باقریه) در کتاب اجتناب، اسامی برخی از علمای بزرگ شیعه مخالف فرقه شیخیه را آورده است که یکی از آنان، شریف العلما بود.
6. مبارزه با اخباریها
اخباریها تا قبل از ظهور مرحوم علامه وحید بهبهانی فعالیت گستردهای داشتند، اما با گسترش اندیشه مکتب اصولی وحید بهبهانی توسط شاگردانش، مبارزه فکری بین این دو اندیشه قوت گرفت. قرن سیزده هجری مملو از گزارشهای مناظرات و تعارضات فکری این دو اندیشه است. (برای آشنای بیشتر با اندیشه اخباریگری رجوع شود به کتاب «مفاخر اسلام» از استاد علی دوانی ، ص 96 – 122)
شريف العلماء مازندرانی همچون دیگر فقهای مکتب وحید بهبهانی در تقريرات اصولی خود به نقد و بررسی آرای اخباریها پرداخته است.
کثرت توجه وی به شاگردان باعث شده بود که به ابتکاراتی در زمینه تدریس و مباحثه و ثبت مطالب استاد در میان شاگردانش رواج پیدا کند و این مدرسه را از سایر مدارس ممتاز نماید. از نتایج این مدرسه کادر سازی برای آینده جهان تشیع بود. برخی از این ویژگیها عبارتند از:
1. توجه و نظارت شبانه روزی و مستمر استاد بر شاگردان
شریف العلما آنچنان به تعلیم و تربیت طلاب اهتمام داشت که توفیق کمتری در تصنیف و نوشتار کتاب پیدا کرده است و وقتی شاگردی از سر این امر پرسش میکرد میگفت ثمره این توجه در نوشتارهای شاگردان بروز خواهد کرد و به درستی همینطور شد و کثرت تقریرات درس وی، نشان از درایت وی داشت. نظرش بر آن بوده که هر آنچه شاگردانش مینویسند نتیجه افکار وی است.
شهید مطهری مینویسد «خود همين مرد بزرگ يعنی شيخ انصاری ، درباره اش گفتهاند كه اين مرد وقتی كه در نجف بود نصف روز را میرفت در بازار و در یک بنگاه كسب میكرد و نصف ديگر روز را در درس استادش مرحوم شريف العلماء مازندرانی شركت میكرد تا اينكه استادش شريف العلماء رفتن او به بازار را نهی و تحريم كرد و گفت تو از آن افرادی هستی كه بايد تمام وقتت اختصاص به امور دينی داشته باشد، و راست هم گفته است». (خاتمیت، ص ۱۲۴ – ۱۲۵)
البته معلوم است که تلمذ شیخ نزد شریف العلماء در کربلا و قبل از هجرت شیخ به نجف بوده است.
2. بیان مطالب در دوسطح ابتدائی و عالی
تقسیم بندی مخاطبین و شاگردان از اصول اولیه تعلیم و تربیت شریف العلما بود. این تقسیم بندی ابتکاری اگرچه موجب زحمت برای وی میشد اما حاکی از حسن مدیریت وی در تدریس و توجه به مخاطبین داشته است. عدم توجه به این امر باعث تضییع وقت شاگردان و رسوب اشکالات ناپخته میشود.
3. ابداع و ترویج سنت تقریر نویسی
از دیگر ابتکارات وی ترویج سنت تقریر نویسی و ثبت دقیق مطالب ارائه شده در دروس بوده که آن را میان شاگردانش گسترش داد. این ابداع یکی از نتایج پرثمر مکتب و مدرسه شریف العلماست که تا زمان ما هم باقی مانده است و مورد قبول دیگران از موافق و مخالف واقع شده است.
سنت تقریر نویسی فتح بابی در تدریس فقه و اصول فقه در حوزه های علمیه شیعه شد و توسط شاگردان شریف العلماء گسترش یافت.
4. استفاده از شاگردان برجسته برای تشکیل جلسات تکمیلی
میرزا محمد تنکابنی در این باره مینویسد: «و طریق تلامذه شريف العلماء آن بود که چون درس را میخواندند پس یکی از تلامذه را که افضل بود مینشاند و یک دفعه دیگر از همان درس را تقریر میکرد و اگر رد و بحثی داشت بیان میکرد باز دسته دسته و فرقه فرقه صد نفر پنجاه نفر و دو نفر یک را مینشانیدند باز آن درس را تقرير میکرد بالجمله یک درس را در شبانه روزی چندین دفعه گفت و شنود میکردند و پس از آن تحریر میکردند لهذا زودتر ترقی میکردند البته طریق درس همین است الدرس حرف والتكرار الف، زهی استاد باید وانگهی کار» .( قصص العلما، ص 115)
این رویه چنان گسترده بوده که شخصیتی مانند شیخ انصاری در ابتدای ورود به درس ایشان مدتی در جلسات درسی و تکمیلی سعیدالعلماء مازندرانی از شاگردان برجسته استاد حاضر میشود. (الکلام یجر الکلام ۱/ ۱۲۷)
در زمان شیخ انصاری هم تنی چند از شاگردان وی همین رویه را انجام میدادند و دروس شیخ را بار دیگر برای طالبین تقریر میکردند.
5. مباحثه علمی با شاگردان
این مباحثه گاه تا نیمه شب ادامه داشت. استاد اشکوری داستان مباحثه وی با شاگردش ملا اسماعیل یزدی را در چاپ جدید تراجم الرجال (ج1 ، ص 160 – 163) آورده است که بسیار خواندنی است.
6. اعطای اجازه به شاگردان و دیگر طالبان علم
شریف العلماء هم خود دارای اجازه روائی از مشایخش بود و هم به بسیاری از شاگردان خود اجازه اجتهادی و روایی اعطا کرده است. صدور اجازات اجتهادیه و روائیه و حسبیه و ذکریه جزء شوونات علمای سلف محسوب میشد و بخش مهمی از امورات مردم از طریق همین اجازات به انجام میرسید و علما نیز به اغراض گوناگون خود را مقید به کسب اجازه و اعطای آن میدیدند.
7. راه اندازی کرسی درس خارج
نخستین عالم شیعه که به گونه خارج تدریس کرد شریف العلماء آملى مازندرانى است و پیش از او معمول و رایج نبوده است. منشأ این شیوه، شیخ اعظم انصارى صاحب مکاسب و سعید العلماء مازندرانى (بابلى)بودهاند، زیرا شیخ انصارى و سعید العلماء که هم مباحثه و از شاگردان ممتاز و برجسته شریف العلماء بودند در درس شریف زیاد اشکال میکردند و شریف هم پاسخ میگفت و این اشکال و پاسخ چون از روى کتابى نبوده، در نتیجه کم کم تدریس شریف العلماء که از روى کتاب معالم بود از میان رفت و از آن زمان به بعد دیگر عالمان، درس را از خارج مىگفتند و تقریر مىکردند و نه از روى کتاب.
از آن پس در حوزههاى علمیه امامیه پس از آنکه تلامید مراحل سطوح را میگذراندند، مجتهدان براى آنها اصطلاحا درس خارج تدریس میکردند.
نخستین کسى که ابحاث خارج را مانند خطیبان بر روى منبر مطرح میکرد شریف العلماء بود و کرسى درس او را شیخ اعظم انصارى خریدارى نمود. معروف است که شیخ انصارى به نجار گفت منبرى براى درس آقا درست کند، در آن زمان چون سید محمد مجاهد در بین مردم خیلى معروف بود و هنوز شریف العلماء آن قدر معروفیت نداشت نجار گمان برد براى تدریس او مىخواهد ولى شیخ به او گفت مقصودم از آقا، شریف العلماء مازندرانى است.
در هر حال منبر براى درس ساخته شد و شریف العلماء بر کرسى رسمى تدریس نمود. (مقاله عصر تکامل اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی، کیهان اندیشه ۱۳۷۱ شماره ۴۵)
8. عنایت مکتب او به علم رجال
شریف العلماء به علم اصول شهرت داشت و از بنیانگذاران نوین آن در قرن سیزدهم به شمار میرود. بسیاری از شاگردان وی تقریرات درس وی در علم اصول را تألیف و منتشر کرده اند و آثار کمی از وی در علم فقه به جای مانده است و ما نشنیدیم که به غیر از این دو علم توجه داشته باشد، اما از لابه لای کتب و آثار میتوان به علاقه خاص او به علم رجال که یکی از علوم دخیل در استنباط شرعی است پی برد.
شریف العلماء مازندرانی به شاگرد خود شیخ محمد علی کشکول حائری دستور داد تا کتاب «منتهی المقال» شیخ ابوعلی حایری در علم رجال را تکمیل و نواقص آن را برطرف کند و شاگرد به درخواست او پاسخ داد و وی کتاب «اکمال المقال» را نوشت.
گفتنی است که به دلیل اهتمام مکتب ایشان به علم رجال، میبینیم که برخی از شاگردان ایشان آثاری در علم رجال داشتهاند.
9. علاقه طلاب مدرسه وی به درس و مباحثه با وجود تنگدستی بسیار
شاگرد ایشان آقا محمد شفیع الجابلقی در این باره مینویسد: «من درس ایشان را مینوشتم، اما در آن مدت هزینه های لازم برای مخارج زندگی را نداشتم و شرایط زندگی در آنجا به شدت سخت بود، اما حالت شوق مطالعه و بحث من تغییر نکرد، بلکه بر شوق من افزوده میشد و آن لطف خداوند است که به هر که بخواهد عطا میکند». (طرائف المقال ج 1 ص 373)
شاگرد وی یعنی شیخ اعظم انصاری نیز هنگامی که شاگردانش به وی اعتراض کردند که چرا وجوهات رسیده از سمت هند بوسیله انگلیسی ها را رد کرده است، چنین جواب داد: «بیان این مطالبات دور از شأن شماست، شما برای استنباط و تلاش علمی به این مکان آمدهاید نه برای رسیدن به امور مادی، پس منیع الطبع باشید و تمام حواس خود را صرف مطالعه و تحقیق کنید، من در ایام تحصیل در کربلا هیچ وسیله ای برای پختن غذا نداشتم و به دلیل کثرت مطالعه و تحقیق و بحث مجالی برای پختن غذا نداشتم». (زندگی نامه استاد الفقها شیخ انصاری، ص ۱۲۳)
حجت الاسلام و المسلمین امرالله شجاعیراد، پژوهشگر و استاد حوزه
انتهای پیام