به گزارش ایکنا از خوزستان، محمدرضا سنگری، مدیر گروه ادبیات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و محقق عاشورایی، شامگاه 10 تیرماه در سلسله سخنرانیهای عاشورایی خود با موضوع «عزت و عزتمندی در فرهنگ و آموزههای حضرت اباعبدالله(ع)» که به همت مؤسسه فرهنگ عاشورا در کتابخانه مخبر دزفولی برگزار شد، گفت: شب ششم محرم هنگامهای است که عرصه بر امام و یارانش تنگ و تشنگی بر آنها کمکم چیره میشود.
وی در ادامه مباحث خود درباره عزت نفس بیان کرد: امشب عناصر و عوامل عزتشکن را مطرح میکنیم. اولین عنصر زمینهساز شکست عزت نفس توهمات و توقعات است. توهمات یعنی آنچه که هست واقعیت ندارد، اما کسی که در فضای آن وهم بهسر میبرد مطالب را واقعیت میپندارد. قضاوتهای شتابزده محصول توهمات است یعنی ما تصویری درست از یک موضوع نداریم و به داوری میپردازیم و این داوری ما را دچار چهار مشکل درونی میکند.
سنگری ادامه داد: فرض کنید کسی جواب سلام شما را نداد، شما این جملات در ذهنتان میجوشد که از دماغ فیل افتاده است، برای خودش کلاس میگذارد، مگر فکر کرده چه کسی است؛ در اینجا ما او را تحقیر میکنیم. منتگذاری لغزش دوم است یعنی میگوییم حیف که او را تحویل گرفتم. بعد با خود میگوییم ما که از او بالاتریم او چه کسی است که جواب سلام مرا نمیدهد و در اینجا کبر متولد میشود. مرحله بعدی توهین است که در ذهن ما شکل میگیرد.
وی با بیان اینکه گاهی تصورات و غیبتها محصول توهمات است، گفت: فرض کنیم شاید طرف مقابل ما را ندیده است یا ذهنش مشغول بوده است. توهمات ما موقیعت انسانها را تخریب میکند. امام علی(ع) فرمودند: «حُسنُ الظَّنِّ راحَةُ القَلبِ وسَلامةُ الدِّينِ»؛ پس ما باید نه توهم داشته باشیم و نه توقع؛ توقع این است که میخواهیم ما را ویژه ببینند، وقتی ما را ندیدند چون ما در پی متفاوتخواهی هستیم و آنگونه که خواستیم ما را ندیدند. ممکن است برخوردهای ناروایی پیدا کنیم. توقع بیش از حد از فرزند، همسر، جامعه، اینها حدودی هستند که ما را فرو میکشند.
این محقق عاشورایی با بیان اینکه کربلا صحنه توقعات و توهمات است، اظهار کرد: جهان امروز ما جهان توهم است و این توهمها مثل خوابهایی که هرگز تعبیر نمیشوند دارند اتفاق میافتند. چه فکر کردند وقتی 12 روز به ما حمله کردند. اسرائیل در جنگ شش روزه اولین کاری که کرد از میان برداشتن فرماندهان نظامی مصر بود و فکر کرد این تجربه در ایران هم قابل تکرار است. آنها تصور بلوای 1401 را داشتند. آنها توهم داشتند که ایران دست بهسوی کشورهای منطقه دست دراز میکند. ما هیچ کمکی از دیگران نگرفتیم.
وی افزود: در کربلا کسانی بودند که چشمداشتهای حقیری داشتند. در زیارت اربعین داریم «وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی»؛ این به معنای ارزانفروشی انسان است. اینهایی که در جنگ 12 روزه به کشور خیانت کردند چقدر ارزان خود را فروختند. آنهایی که در کربلا بودند خیلیهایشان میدانستند که امام حق میگوید. امام سند داشت، معیارها را ارائه داد و خود را معرفی کرد، اما آنها دل به سکه و صله بسته بودند. باید بگوییم کربلا را توهمزدگان و توقعپیشگان ساختند. عمر بن سعد و شمر و خولی به آنچه میخواستند نرسیدند.
سنگری تصریح کرد: عنصر دومی که باعث میشود عزت انسانی شکسته شود شوخی کردن است. مؤمن اهل شوخی است و مؤمنان لطافت رفتار دارند و در جمعی که میآیند نشاط ایجاد میکنند. رسول خدا(ص) میفرماید: «إِنَّ اَللَّهَ يُحِبُّ اَلْمُدَاعِبَ فِي اَلْجَمَاعَةِ بِلاَ رَفَثٍ»؛ «رفث» واژه قرآنی است و یک معنایش این است که مؤمن شوخی جنسی و شوخی زشت که وقاحتی در آن باشد و بیپرده و عریان برخی مسائل را مطرح کند، را بیان نمیکند. پیامبر(ص) فرمودند: «المؤمنُ دَعِبٌ لَعِبٌ، و المُنافقُ قَطِبٌ غَضِبٌ؛ مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى»؛ حضرت علیاکبر(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) تا در خیمهها وارد میشدند آشوبها و اضطراب و ترس پایان مییافت و شادی همه را فرامیگرفت.
وی ادامه داد: امام علی(ع) فرمود: «كَثرَةُ المِزاحِ تُذهِبُ البَهاءَ، و تُوجِبُ الشَّحناءَ؛ شوخى زياد، ارج و احترام را مىبرد و موجب دشمنى مىشود.»؛ کدورت و کینه نسبت به کسی که شوخی زیاد میکند، بالا میرود و هر کس خیلی شوخی کند ارزش خود را از دست میدهد. درباره یکسری مسائل اصلا نباید شوخی کرد؛ بهطور نمونه پیامبر(ص) فرمودند که درباره طلاق با همسرتان شوخی نکنید. امام صادق(ع) نیز فرمودند: «إذا أحبَبتَ رجُلاً فلا تُمازِحْهُ و لا تُمارِهِ؛ اگر کسی را دوست دارید شوخی و بگومگو ندارید.»؛ پيامبر(ص) فرمود: «أَنَا زَعِيمٌ بِبَيْتٍ فِي رَبَضِ الْجَنَّةِ وَ بَيْتٍ فِي وَسَطِ الْجَنَّةِ وَ بَيْتٍ فِي أَعْلَى الْجَنَّةِ لِمَنْ تَرَكَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ كَانَ مُحِقّاً وَ لِمَنْ تَرَكَ الْكَذِبَ وَ إِنْ كَانَ هَازِلًا وَ لِمَنْ حَسُنَ خُلُقُه؛ من براى كسى كه بگو مگو را رها كند، هر چند حق با او باشد و براى كسى كه دروغ گفتن را اگر چه به شوخى باشد، ترک گويد و براى كسى كه اخلاقش را نيكو گرداند، خانهاى در حومه بهشت و خانهاى در مركز بهشت و خانهاى در بالاى بهشت ضمانت مى كنم.» همچنین امام موسی کاظم(ع) فرمودند: «اِیاک وَ المِزاحَ فَاِنَّهُ یذهَبُ بِنُورِ ایمانِک؛ از شوخی بیمورد بپرهیز، زیرا که شوخی نور ایمان تو را میبرد». شوخی زمانی پذیرفته است که چهار شرط عدم تحقیر، عدم استهزا، عدم افترا و تهمت و نبودن غیبت را داشته باشد.
مؤلف کتاب «آینهداران آفتاب» افزود: سومین عنصری که باعث شکست عزت نفس میشود تحقیر، خوارداشت و خودفروکایی است. خداوند در آیه 27 سوره هود فرموده است: «فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ؛ پس سران قومش که کافر بودند در پاسخ گفتند ما تو را جز بشری همچون خودمان نمیبينيم، و كسانی را كه از تو پيروی كردهاند جز گروهی اراذل سادهلوح نمیيابيم، و فضيلتی برای شما نسبت به خود مشاهده نمیكنيم بلكه شما را دروغگو تصور میكنيم». در توضیح این آیه باید بگویم که اینجا بشر به معنای فیزیک انسانی است یعنی در آیه دشمنان حضرت نوح به او گفتند تو هم بشری مثل ما هستی و چه تفاوتی با ما داری که این امتیاز را به تو دادند که تو پیغمبر شدی. در ادامه آیه شکستن اطرافیان را شاهد هستیم. یعنی پیروان تو آدمهای ساده و عقبماندهای هستند. دشمنان، عناصر آورنده و پیروان و پیام را نفی میکنند. نسبتهای ناروا دادن به فرد بدترین نوع تحقیر است؛ یعنی اینگونه که دیگران در نگاهها شکسته شوند و به آنها بخندند. عزت نفس دیگران را با خنداندن دیگران به آن فرد نشکنید. این بزررگترین اهانت است.
انتهای پیام