به گزارش ایکنا از خوزستان، محمدرضا سنگری، مدیر گروه ادبیات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و محقق عاشورایی، در سلسله سخنرانیهای عاشورایی خود با موضوع «عزت و عزتمندی در فرهنگ و آموزههای حضرت اباعبدالله(ع)» که به همت مؤسسه فرهنگ عاشورا شامگاه 12 تیرماه در کتابخانه مخبر دزفولی برگزار شد، گفت: در آستانه روزهایی هستیم که کربلا در تنگنای بیشتر محاصره و در موقعیتی قرار میگیرد که صدای ضجه کودکان و زنان در کربلا برمیخیزد و دشمن در جنگ روانی میکوشد تا اباعبدالله(ع) را با بهرهگیری از روحیه شکسته کودکان و زنان به تسلیم وا دارد. در چنین موقعیتی قامت برازنده و شکوهمند و آرامشبخش ابوالفضل العباس(ع) در آستانه خمیهها ظاهر میشود و آرامش و تسکین و غمزدایی بهره خیمهها میشود و در برگشت در میدان میچرخد و دشمن در چرخش حضرت(ع)، عقب مینشیند و شکوه شیهه اسب حضرت عباس(ع) و فریادهای بلند و تکبیرهای رسای او، خوف و ترس و هراس در دل دشمن میریزد.
وی افزود: در ادامه سلسله بحثی که در شبهای گذشته آغاز کردیم یعنی موضوع عزتنفس، درباره مؤلفهها و سازههایی که عزتنفس را برای ما فراهم میآورند گفتوگو کردیم و پس از آن، عناصر عزتشکن را مطرح کردیم. یکی دیگر از راههایی که سبب شکست عزت انسانی میشود یا عزتنفس انسانی را مخدوش میکند دروغگویی است.
سنگری ادامه داد: ما از گذشته آموختهایم که دروغ، فروغ ندارد. در ایران باستان، اولین آموزهای که به فرزندان آموخته میشد، این بود که دروغ، نگویید: «راستی کن که راستان رستند، به جهان راستان قوی دستند» امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: اگر خواستید شخصیت کسی را دریابید و به جوانمردی کسی پی ببرید، ببینید چه قدر راست میگوید و «صدقه علی قدر مروءته» انسان به همان نسبت که راست میگوید جوانمرد است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه یکی از مصادیق جوانمردی و بزرگمنشی و عزتنفس، راستگویی است، تصریح کرد: انسان با شخصیت دروغ نمیگوید چون باعث شکست شخصیت او میشود. پس آنچه انسان را بیاعتبار میکند، دروغ است. دروغ چند نوع است؛ یک نوع، دروغ به خود است. ما گاهی وقتها به خودمان دروغ میگوییم و در نتیجه ارزش خود را میشکنیم. برای نمونه هرگاه دچار تکبر میشویم داریم دروغ میگویم. چون تکبر یعنی خود را از آن اندازهای که هستی بیشتر نشان میدهی. پس افرادی که تکبر دارند نوعی دروغگویی نسبت به خویشتن دارند.
مؤلف کتاب «آینهداران آفتاب» افزود: پیش از این اگر یادتان باشد واژه «تبجیل» را بهکار بردهام. اسلم بن عمرو، یار ایرانی امام حسین(ع) وقتی در کربلا رجز میخواند یکی از خصوصیاتی که مورد هدف قرار میدهد، همین تبجیل به معنای خود بزرگبینی و به خویشتن دروغ گفتن است. خداوند هم در قرآن به این مسئله اشاره کرده است که عبادالرحمن یا دوستان خدا وقتی بر زمین راه میروند، تکبر ندارند، فخرفروشی نمیکنند: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا»(فرقان، 63). بنابراین اگر من ادعا بکنم، ادعا هم خودش نوعی دروغ است. چون ادعا، یعنی فراتر از چیزی که هستم خود را نشان بدهم. گاهی انسان بلد نیست، اما ادعا میکند.
وی افزود: پس ادعا، که پیوسته به دروغ است زمینهساز فروشکستن عزت انسان میشود، هر چه انسان شخصیت دروغین از خود بسازد به همان نسبت که خود را فرا برده، فرو آورده و فروشکسته است.
مدیر گروه ادبیات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: نوع دیگر دروغ به دیگران است. این عمل باعث تباهی و شکستن شخصیت ما میشود. همچنین وعده دروغ به کودکان، ارزش ما را نزد او میشکند. به همسران و کودکان خود دروغ نگوییم. اگر میخواهید زندگی صفا و روشنی بگیرد، صدق را جاری کنید: «النجاة فی الصدق». گاهی گفتن، یک سخن خلاف باعث میشود انسان دروغهای بعدی را هم بگوید.
سنگری گفت: در روایات میخوانیم: «الصدقُ صَلاح کُل شئ» وقتی میخواهید اصلاح در محیط زندگیتان اتفاق بیافتد صادق باشید و «الکِذبُ فسادُ کُل شئ» آنچه زندگی ما را تخریب میکند، روابط ما را ناسالم و مخدوش میکند و آرامش و لذت را از زندگی میگیرد، دروغ است. سعی کنید راست بگویید. این است که امام علی(ع) در مجموعه خطبههای خود در نهجالبلاغه، دائم بر صدق تأکید میکند و میفرماید وعده دروغ ندهید.
این محقق عاشورایی در ادامه گفت: یکی از یاران امام صادق(ع) شخصی بهنام صفوان جمال است. او ساربان بوده و تعداد بسیاری شتر در اختیار داشت. او روزی در محضر امام بود و به ایشان عرض کرد ابن ابی یعفور خدمت شما سلام میرساند. امام فرمود: «السلام علیک و علیه» وقتی به او رسیدی بگو جعفر بن محمد گفت: به دروغ عمل نکن: « انظر ما بلغ به علي عند رسول الله (ص) فالزمه، فإن عليا إنما بلغ ما بلغ به عند رسول الله (صه) بصدق الحديث وأداء الأمانة» سعی کن مثل علی(ع) باشی وقتی به پیغمبر(ص) میرسید. هیچوقت در محضر پیامبر(ص)، دروغ نگفت. یعنی علی(ع) با صداقت و ادای امانت، علی(ع) شد.
این استاد دانشگاها، دروغ سوم را دروغ به پدیدهها مطرح کرد و گفت: گاهی شما به باغچه گفتی به تو آب میدهم یعنی از ذهن تو گذشته است که به باغچه آب میدهی، اگر آب ندادی به باغچه دروغ گفتهای. باغچه از تو گله خواهد کرد. پدیدههای جهان زنده هستند. با ما ارتباط دارند. قول دادهای لباست را بشویی، اگر چنین نکنی، به آن دورغ گفتهای. پیغمبر(ص) روزی لباس خود را درآورد و به همسرش داد تا آن را بشوید و فرمود: وقتی لباس شما تمیز نباشد، تسبیح الهی نمیگوید. معلوم است لباسهای ما در حال تسبیح و ذکر هستند. اگر آلوده باشد، تسبیحش قطع میشود.
وی افزود: رسول خدا(ص) میفرماید: «الجمال، قول فی الحق و الکمال حس الفعال بالصدق»: زیبایی به این است که همیشه سخن راست بگویی و کمال به این است که این راستی را در بستر زندگی و ارتباط با پدیدهها در عمل نشان دهید. به نماز قول دادی، به او دروغ نگو. برای نمونه قول دادی نمازت را اول وقت بخوانی، اگر چنین نکردی، نماز بعد از شما گله میکند. به قرآن قول دادی یا به کتابی قول دادی که آن را بخوانی، اگر نخواندی، از شما شکایت میکنند. ما در طول روز، گاهی اوقات به بسیاری از اشیا دروغ میگوییم. ببینید چه جهان شگفتی است. قول دادی یک کار ناصواب را ترک کنی، اما چنین نکردی، این یک دروغ عملی است.
سنگری گفت: نوع دیگر دروغ به خدا است. ما گاهی اوقات با خدا رو راست نیستیم. میگوییم استغفرالله اما بعد خلاف آن عمل میکنیم.
این استاد دانشگاه بیان کرد: عنصر دیگری که زمینهساز شکست عزتنفس انسان میشود، ناسزاگویی یا سبّ است. سب ویژگی انسانهای حقیر است. آدمهای ناتوان دشنام میدهند. دشنام تراویده از یک جان ناپاک است. چون دشنام زشتی و آلودگی است. هرکه دشنام میدهد باید از درونش سؤال کند اینجا چه خبر است؟ حضرت علی(ع) در جنگ صفین اجازه ناسزاگویی به دشمن را نداد. «ساب المؤمن کالمشرف علی الهلکه» یعنی هرکس ناسزا میدهد، یک نوع خودکشی کرده است؛ منظور از خودکشی، عزتی است که سر بریده میشود. خیلی عجیب است که در روایات میفرماید شیطان را هم دشنام ندهید. «لاتسبوا الشیطان و تعوذوا الله من شره» فقط از او به خدا پناه ببرید. اما دشنام ندهید. در روایات، از سب و دشنام دیگر دینها نهی شده است. هیچ دینی را دشنام ندهید. خداوند در آیه 108 سوره انعام میفرماید به ارزشهای دیگران فحش ندهید. وقتی ارزشهای آنها را فحش دادی، ممکن است به دین شما و خدای شما توهین کنند.
وی ادامه داد: به پدر و مادر خود دشنام ندهید: «من اکبر الکبائر، أن یسب الرجل والدیه» از زشتترین کارها این است که کسی به پدر و مادر خود ناسزا بگوید. کاری نکنید که باعث شوید دیگران به پدران و مادران شما اهانت کنند. از دشنام به پدیدهها هم نهی شده است. بگویید این باران لعنتی، این کوه فلان فلان شده. نگویید این سیل لعنتی: «لاتسبو الروائح فأنها مأمورة» چون بادها مأمور خدا هستند. «لاتسبو الجبال و لاالساعات و لاالیام و لاالیالی فتأثموا و ترجع الیکم» به کوهها، ساعتها، روز و شب دشنام ندهید گناه میکنید و این ناسزا به شما بر میگردد. مؤمن هیچگاه فحاشی نمیکند. این عناصر بهعنوان یکی از عوامل شکست عزتنفس انسان است.
سنگری اظهار کرد: یکی دیگر از عوامل عزتشکن، جابهجایی نقشها است. ما در قلمرو وجود، وجودهای مختلف داریم؛ خداوند مرد و زن آفریده است. زن ویژگیهایی دارد که نقش او را معلوم میکند. اگر زن، نقش خود را عوض کند، ارزش و عزت خود را شکسته است. برخی نقش خود را گم میکنند. خدا تو را زن آفریده است به این زن بودن بودن افتخار کن. خداوند تو را مرد آفریده است باید نشانههای مردی و فضیلتهای مردانه در شما تجلی پیدا کند.
وی در پایان اظهار کرد: نقش ما در خانواده گاهی جابهجا میشود؛ برای نمونه گاهی مردها در خانه نشستهاند و زنها بیرون از خانه کار میکنند. گاهی ما بهجای فرزندان خود کار میکنیم، یا حرف میزنیم. هرکس باید نقش خودش را ایفا کند. پذیرش نقشها عزت میآورد. گاهی از پدر و مادرها میپرسند رابطه تو با فرزندت چهطور است؟ میگوید ما دوست هستیم. تو نباید دوست فرزندت باشی، تو باید پدر او یا مادر او باشی. پدر یا مادر باید نقش خود را ایفا کنند. این جور نیست که وقتی شما میگویید دوست آنها هستید، دوست بالاتر از پدر و مادر بودن است. چنین نیست. در هیچ روایتی ندیدم که اهل بیت به فرزندان خود بگویند من دوست تو هستم. بچهها باید به مادر بودن و مادر گفتن و پدر بودن و پدر گفتن افتخار کنند.
انتهای پیام