کد خبر: 4292956
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۹
حجت‌الاسلام بهجت‌پور:

زیارت عاشورا، زیارت سلحشوری است

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه زیارت عاشورا، زیارت سلحشوری است، گفت: کسانی که حقیقتاً زیارت عاشورا را تلقی و دریافت می‌کنند خود را در فضایی قرار می‌دهند که در این فضا، محبت در اوج و کینه و بریدگی از دشمنان اهل بیت(ع) هم در اوج است.

حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجت‌پور، مفسر قرآن و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

به گزارش ایکنا از خوزستان، حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجت‌پور، مفسر قرآن و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، شامگاه 15 تیرماه در سخنرانی هیئت روضه الزهرا(س) دزفول به تبیین موضوع ولایت و برائت پرداخت و گفت: تولی به معنی دوستی با خدا و دوستان خدا و تبری به معنی دشمنی با دشمنان خدا و همراهان آن‌هاست.

وی بیان کرد: اگر بخواهیم نگاه قرآنی به این مسئله داشته باشیم، بیان این مقدمه نیاز است که «ولایت» به معنی پیوستگی دو چیز به هم است. وقتی چیزی کنار چیزی قرار می‌گیرد از آن تعبیر به ولایت می‌کنند. «ولی» کسی است که کاملا به مُوَلی‌ٰ عَلیه نزدیک است و امور او را رسیدگی می‌کند. وقتی دو انسان، آرام آرام به هم نزدیک شوند و در یک رتبه باشند، از آن پیوند، به دوستی تعبیر می‌شود. اگر یکی از این دو، مقامش بالاتر بود و بر دیگری  تأثیر داشت، از آن به سرپرستی یاد می‌شود.

بهجت‌پور ادامه داد: برائت هم به این معناست که کسی از دیگری فاصله بگیرد. در زیارت عاشورا که افتخار ماست، محور، تولی و تبری است. ما در این زیارت عرضه می‌کنیم که من به شما نزدیک می‌شوم تا از راه نزدیکی به شما، به خدا نزدیک شوم و برای اینکه به خدا نزدیک شوم از دشمنان شما برائت می‌جویم. زیارت عاشورا، زیارت سلحشوری ماست، این زیارت را می‌خوانیم که روح سلحشوری ما به جوش بیاید. کسانی که حقیقتاً زیارت عاشورا را تلقی و دریافت می‌کنند خود را در فضایی قرار می‌دهند که در این فضا، محبت در اوج و کینه و بریدگی از دشمنان اهل بیت(ع) هم در اوج است.

این مفسر قرآن با بیان اینکه خدای متعال مسئله ولایت خود را در قرآن مطرح کرده است، اظهار کرد: مسئله ولایت که در قرآن مطرح شده گاهی در کنار ولایت پیغمبر(ص) و اهل بیت(ع) است، همان‌طور که در آیه 55 سوره مبارکه مائده می‌خوانیم: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» ولی شما و سرپرست شما خداست و رسول او و کسانی که در حال رکوع، صدقه می‌دهند که مصداقش علی بن ابیطالب(ع) است. خدای متعال گاهی هم می‌فرماید: «اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ» یا «وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ» خدا سرپرست مؤمنان یا دوست و سرپرست متقیان است.

وی افزود: نسبت به ولایت و آثار ولایت خیلی صحبت شده است و یکی، دو آیه خیلی روشن در این باره در قرآن هست از جمله آیه 257 سوره مبارکه بقره «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ» یعنی اگر انسان در لجن و در اعماق تاریکی زندگی بکند و حرکت به سمت ولایت خدا داشته باشد و مؤمن به خدا بشود خداوند سرپرستی او را به دست می‌گیرد و او را از آن لجن‌زار بیرون می‌کشد و آدم‌های کافر، آدم‌هایی که خدا را نادیده می‌گیرند (کافر کسی است که نادیده می‌گیرد، کانه خدایی نیست و خدا در زندگی‌اش نقشی ندارد) سرکشان سرپرستی آن‌ها را به عهده می‌گیرند. در این زمینه بلعم باعورا مثال خوبی است. او مستجاب‌الدعوه بود. چه شد؟ با حضرت موسی(ع) مقابله کرد نتیجه‌ این شد که قرآن کریم این‌قدر او را پست می‌داندکه می‌فرماید: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ» (اعراف، آیه 176) مانند سگ است. مردی که «وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ» اگر مى‌خواستيم قدر او را بالا مى‌برديم. این‌قدر معنویت داشت که می‌توانستیم او را خیلی بالا ببریم، اما چون پیوند ولایت با پیغمبر خدا را برید خدای متعال می‌فرماید مثل او مانند سگ است.

صاحب تفسیر «همگام با وحی» گفت: بنابراین مسئله ولایت، بسیار مهم است: «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (یونس، آیه 62). مفاهیم بلندی به‌عنوان ثمره ولایت دارد مطرح می‌شود. دیده‌اید بعضی‌ها هر چه آن‌ها را بترسانید، نمی‌ترسند؟ افرادی مثل سردار سلیمانی، سردار باقری، سردار حاجی‌زاده، سردار سلامی که برای شهادت سبقت می‌گیرند، نمی‌ترسند. دشمن هر چه فریاد بیشتر می‌زند آن‌ها محکم‌تر می‌ایستند. قرآن می‌گوید این نتیجه ولایت خداست. اگر ولایت خدا را داشته باشید نمی‌ترسید. جامعه‌ای که ولایت خدا را داشته باشد، نخواهد ترسید، خوف از دشمن ندارد. جامعه‌ای که ولایت خدا را داشته باشد، خانه صهیونیست‌ها را سست‌تر از خانه عنکبوت می‌بیند. جامعه‌ای که ولایت خدا را بپذیرد، در مقابل تمام دنیا، استوار می‌ایستد. این نتیجه ذوب شدن در ولایت است. نشانه این است که انسان ولایت خدا را پذیرفته است.

وی ادامه داد: کنار خدا امنیت ایجاد می‌شود، انسان در کنار خدا، سخت‌ترین مسائل را می‌تواند تحمل کند و برای دشمنی دشمنان کوچک‌ترین ارزشی قائل نیست. در کنار خدا، انسان احساس نمی‌کند چیزی از دست می‌دهد. حسین بن علی(ع) در دعای عرفه می‌فرماید: «ماذا فقد من وجدک» کسی که تو را دارد، چه از دست می‌دهد؟ کسی که خدا را دارد چیزی از دست نمی‌دهد. جامعه‌ای که ولایت داشت، نمی‌ترسد. هر چه هم در این مسیر از دست بدهند، محزون نمی‌شوند. می‌گویند در راه خداست. خدا جبران می‌کند. خیلی مهم است که انسان، نه بترسد و نه غمگین باشد؛ دنیا را از دست بدهد، غمگین نیست، بهشت را به او بدهند سرمست نمی‌شود، ولایت این است. ما در کنار اهل بیت(ع) قرار گرفته‌ایم که «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» بشویم. ما در کنار پیامبر عظیم‌الشأن قرار گرفتیم که نگران گذشته خود نشویم، نگران آینده خود نشویم، محکم قدم برداریم. ما در ولایت خدا قرار گرفته‌ایم که او دست ما را بگیرد و ما را راهبری کند. بنابراین، مسئله ولایت را باید یک مسئله بسیار بااهمیت بدانیم. 

بهجت‌پور بیان کرد: خداوند در قرآن کریم می‌فرماید مؤمنان دوست همدیگر هستند. شما وقتی برادر و خواهر مؤمن خود را زیارت کنید، می‌فرماید بهشت برای شماست. شما این‌قدر ارزش دارید. بهشت برای کسی است که برادر دینی‌اش را به خاطر دینش ملاقات کند و جهنم سراغ کسی می‌آید که با برادر خود رابطه جهنمی برقرار کند. در برابرش هر کس ولایت شیطان را داشت قطعاً جهنمی است؛ چقدر قرآن می‌فرماید به شیطان نزدیک نشوید. با او پیوند نخورید. مرحله بعد از نزدیک شدن، اطاعت از شیطان است.

این مفسر قرآن با بیان اینکه ولایت یک مفهوم اثربخش در زندگی ماست، با طرح این سؤال که چگونه ولایت را تحصیل کنیم و آن‌را به فرزندان خود منتقل کنیم، گفت: یک پاسخ این است که آن‌ها را با خود به این مجالس بیاوریم. اما مسئله ولایت یک مفهوم کاملاً دارای چارچوب و روش‌مند است. خداوند متعال 39 سوره نازل کرد و بعد مسئله ولایت خدا و ولایت شیطان را گفت یعنی در 38 سوره قبل زمینه‌های بحث ولایت را فراهم کرد.

استاد حوزه علمیه اظهار کرد: برای اینکه انسان‌ها به سمت ولایت خدا بروند اولین مسئله‌ای که مطرح است این است که انسان‌ها تا احتیاج به خدا را احساس نکنند، به سمت او نخواهند رفت. در اولین سوره‌ای که بر پیغمبر عزیز ما نازل شد، یعنی سوره علق، فرمود: «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَی» کسی که خود را بی‌نیاز از پروردگار دید، سرکشی می‌کند و زیر بار ولایتش نمی‌رود. یعنی مثلاً می‌گویند ما خودمان عقل داریم برای چه به قرآن مراجعه کنیم؟ اگزیستانسیالیسم‌هایی که می‌گویند اصل انسان و اراده انسان است، همین را می‌گویند که ما کافی هستیم. خدا صرفاً ما را خلق کرد؛ مسئله ولایت از اینجا شروع می‌شود. ببینید آن شخص که می‌خواهیم به او نزدیک شویم چقدر برای ما فایده دارد؟ چقدر بر ما تأثیر دارد؟ چقدر سعادت و شقاوت ما به او گره خورده است؟ چقدر آسایش و آرامش ما به او گره می‌خورد؟ باید باور کنیم گره‌های اصلی حیات به دست خدای متعال _ که بناست ولی ما باشد ـ باز می‌شود. 

وی ادامه داد: خدای متعال در آیات اول تا پنجم سوره اعلی، خود و نقش‌های خود را معرفی کرده است: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى، الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَى، فَجَعَلَهُ غُثَاءً أَحْوَى» پیغمبر عزیز ما با نزول این آیات نگران حافظه‌اش بود چون ناخوان و نانویس بودند. آیات پشت سرهم نازل می‌شدند. این هشتمین سوره‌ای است که بر پیغمبر(ص) نازل شد. پیغمبر(ص) نگران بودند آیات چطور در حافظه‌شان بماند؟ خدای متعال فرمود: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» خدا را تنزیه کن از اینکه به فکر تو نباشد، مراقب اوضاع تو نباشد، کارش را کامل انجام ندهد. صفت رب اعلی خود را در نظر بگیر.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: توجه داشته باشید رب، یعنی مالک تدبیر. کسی که مالک ماست و امور ما را تدبیر می‌کند. الحمدلله رب العالمین یعنی همه نیکویی‌ها مال کسی است که صاحب تدبیر جهانیان است. خدای متعال می‌فرماید: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى، الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى» اولین مطلبی که می‌فرماید این است که خالق هستی کیست صاحب اختیار و مدبر شما کسی است که مالک تدبیر همه جهان و مهم‌تر از آن آفریدگار آن‌ها باشد. خداوند وقتی ما را آفرید، برای ابد آفریده است. این فرق تربیت اسلامی با غیر آن است. ما معتقدیم وقتی زیر خاک رفتیم نابود نمی‌شویم. منتقل می‌شویم. ما عمر جاودان داریم.  

بهجت‌پور افزود: ممکن است کسی بگوید ما هم می‌توانیم خلق کنیم. قرآن کریم می‌فرماید اگر می‌توانید یک پشه خلق کنید: «إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ» لن یعنی هرگز. كسانى كه جز خدا مى‌خوانيد هرگز مگسى نمى‌آفرينند هر چند براى آفريدن آن اجتماع كنند. یک حشره نمی‌توانند بیافریند. خداوند وقتی می‌فرماید: «الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى» می‌گوید کسی که دارد شما را می‌آفریند و فرصت لازم را به جهان و شما داده، خداست. این‌طور هم نیست که آفرینش او مثل کارخانه باشد که همه را از روی هم و مانند هم بیافریند، بلکه کار دومی هم کرد: «فَسَوَّى» یعنی صرفاً خلق نکردم بلکه بین آن‌ها تسویه کردم؛ هر چیزی را سرجایش گذاشتم. ما میلیاردها سلول هستیم. کتاب توحید مفضل را بخوانید. در آن امام صادق(ع) به مفضل، توحید را یاد می‌دهند و نقش هر یک از اعضا و جوارح بدن انسان را بیان می‌کنند. من باید هوا استنشاق کنم، باید به‌وسیله نور چیزها را ببینم. باید غذا بخورم. آب و نور و غذا کجاست؟ رابطه آن‌ها با هم چیست؟ چه کسی این‌ها را تنظیم می‌کند؟ تا اینجا کسی که این نسبت را با ما برقرار کند، دوست‌داشتنی است یا نه؟

این مفسر قرآن گفت: من وقتی این نعمت‌ها را ببینم، محبتم به سمت خدا جلب می‌شود. چرا توصیه می‌شود شکر خدا بکنید؟ انسان شکور دائم نعمت‌ها را یاد می‌کند، وقتی نعمت‌ها را یاد می‌کند محبت در جانش شکل می‌گیرد. خداوند به حضرت موسی(ع) فرمود: کاری کن مردم دوستم داشته باشند. عرض کرد چگونه؟ فرمود نعمت‌های مرا به یادشان بیاور. بنابراین، یکی از وظایف پیامبران این است که «و يُذَكِّروهُم مَنسِيَّ نِعمَتِهِ» انبیا به مردم یادآوری می‌کنند خداوند چه نعمت‌هایی به آن‌ها داده است تا بعد عاشقش شوند. گام اول ولایت از اینجا شروع می‌شود. ولایت خدا جز به محبت آغاز نمی‌شود و محبت جز به دانستن نقش‌های بی‌بدیل خدا شکل نمی‌گیرد.

انتهای پیام
captcha