کد خبر: 4299845
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۴
یادداشت

سرخِ سرخ، مثل کلمات حسین(ع)

همه در طریق الحسین(ع) آمده‌اند تا بگویند کلمات تو را شنیده‌اند؛ از آن کلمه که ارباً اربا شد، تا آنکه دستانش قطع شد تا آن کلمه‌ها که به اسیری رفتند، همه را مجلس به مجلس شنیده‌‌اند تا برای ظلم‌های امروز جهان، از آن‌ها مدد بگیرند و دعا کنند اگر بشود کلمه تو بشوند؛ همان قدر سرخ، همان قدر روشن.

طریق الحسین علیه السلامعلامه شیخ جعفر شوشتری در خصائص خود نوشته بود «فالنبی و الأئمة علیهم السلام کلّهم أبواب الجنان؛ لکنّ باب الحسین أوسع و کلّهم سفن النجاة؛ لکنّ سفینة الحسین مجراها فی اللجج الغامرة أسرع» (پیامبر(ص) و ائمه(ع) همگی درهای بهشت‌اند؛ اما درِ حسین(ع) گشوده‌تر است. همگی کشتی نجات‌اند؛ اما کشتی حسین(ع) در میان امواج توفان‌های شدید، پُرشتاب‌تر است.) این روزها، قدم در طریق‌الحسین(ع) که بگذاری، این کلمات را این وسعت و سرعت را می‌شود دید.

حسين(ع)، دین را، خدا را، انسان را، عالم غیب را و همه حرف‌های بزرگ جهان هستی که صدها مکتب‌ در تفسیر و تحلیل‌شان سر برآورده‌اند و جز عجز، نصیبی نبرده‌اند، جوری روشن روشن ادا کرد که عامه و خاصه، پیر و جوان، کوچک و بزرگ آمدند نشستند پای کلماتش. پای تک تک کلماتش که هر کدام یک مجلس بودند؛ از مجلس مسلم و زهیر و عباس(ع) تا علی‌اصغر(ع).

او کلماتش را در سرخ‌ترین رنگشان ادا کرد تا خدا را در ظلمانی‌ترین روزهای تاریخ که مردم خورشید را گم کرده بودند، کلمه، کلمه ترجمه کند و خدا ترجمه شد و پس از آن فهمیدن انسان، آسان بود؛ جانی بود وابسته به خدا؛ راه نجات معلوم‌ شد: «وَبَذَلَ مُهجَتَهُ فيكَ لِيَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ وَحَيرَةِ الضَّلالَةِ.» (زیارت اربعین)

اربعین ترجمه خداست؛ ترجمه انسان، ترجمه عالم غیب. ترجمه سخت‌ترین درس‌های جهان. این اشک‌ها که در اربعین او در گوشه چشم‌ها می‌لرزد، این قدم‌ها که بی‌تاب و برهنه به پیش می‌رود، این دست‌ها که بی‌چشم‌داشت می‌بخشند، این لباس‌های غبارآلود، این جان‌های شیدا، ترجمه اوست. راه با حسین(ع) نزدیک‌تر است: «لکنّ سفینة الحسین مجراها فی اللجج الغامرة أسرع و مرساها علی السواحل المنجیة أیسر»: اما کشتی حسین(ع) در میان امواج توفان‌های شدید، پُرشتاب‌تر و پهلو گرفتنش در ساحل‌های نجات، آسان‌تر است

اینجا در طریق‌الحسین(ع) فرقی ندارد کیستی. از کجا آمده‌ای، شأن و مرتبه‌‌ات چیست «در کوی عشق شوکت شاهی نمی‌خرند/ اقرار بندگی کن و اظهار چاکری»؛ اینجا همه برای اظهار چاکری آمده‌اند.

کلمات سرخ حسین(ع) همه را بلدِ این راه کرده است؛ شاید در طریق‌الحسین(ع)، زن‌ و مردهایی را دیده باشی که همه توان‌شان را به زیر خیمه‌های مندرسی در بیابان‌های چذابه کشانده‌اند تا جزئی از طریق‌الحسین(ع) باشند؛ آن‌ها هر روز، عصرها، تنورشان را از خانه به اینجا می‌آورند؛ نه گرما می‌شناسند، نه خستگی، نام این بیابان را بهشت گذاشته و از همین حالا به روزهایی فکر می‌کنند که این بیابان خالی از زائران حسین(ع) می‌شود و دلشان سخت می‌گیرد؛ زن‌هایی که در روزهای عادی، زانو درد امانشان را بریده و نمازشان را نشسته می‌خوانند، اما عشق اباعبدالله(ع)، این روزها، رمق تازه‌ای به جسم و جانشان بخشیده. همه آمده‌اند تا بگویند کلمات تو را شنیده‌اند؛ تک به تک‌شان را؛ از آن کلمه که ارباً اربا شد، تا آن که لباس از تن در آورد و عریان به پیشواز شمشیرها رفت تا آنکه دستانش قطع شد تا آن تازه‌ترین کلمه که تیر به گلویش نشست تا آن کلمه‌ها که به اسیری رفتند، همه را مجلس به مجلس شنیده‌‌اند.

آن‌ها هر روز کلمات تو را زیر لب تکرار می‌کنند: «إِنَّ هَذِهِ اَلدُّنْيَا قَدْ تَغَيَّرَتْ وَ تَنَكَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا ... أَ لاَ تَرَوْنَ أَنَّ اَلْحَقَّ لاَ يُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ اَلْبَاطِلَ لاَ يُتَنَاهَى عَنْهُ» (دنيا تغيير چهره داده و ناشناخته شده و نيكی آن در حال نابودی است.  آيا نمی‌بينيد كه به حق عمل نمی‌شود و از باطل دست برنمی‌دارند؟) و برای ظلم‌های امروز جهان، از کلمات تو مدد می‌گیرند و در این روزهای تاریک جهان، آمده‌اند مثل تو خدا را ترجمه کنند و اگر بشود کلمه تو بشوند؛ همان قدر سرخ، همان قدر روشن.  

و آنقدر در این بیابان‌ها در گرمای چذابه، چای به دست زائرانت بدهند، آن قدر سر در تنورها ببرند و جانشان را برایت، پاک پاک بسازند تا بالاخره با تو، با خدا نسبت پیدا کنند و اگر اذن بدهی به سطر آخر زیارت عاشورایت بپیوندند: «الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ» یعنی می‌شود ما هم کلمه تو بشویم؟

کامله بوعذار، خبرنگار ایکنای خوزستان 

انتهای پیام
captcha