قرآن را به دست میگیرد، خیلی دلش میخواهد نشانهای بیاید دلش میخواهد خدا آغوش بگشاید و او را بغل بگیرد تا آرام شود. نگاهش بر این آیه ثابت میماند: «إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي همانا، من خدایم که جز من معبودی نیست، پس مرا بپرست و نماز را برای یاد من برپا دار.»