امروز 28 دیماه سالروز سردار شهید اسماعیل دقایقی فرمانده «لشکر 9 بدر» است. شهیدی که در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، حضور پرشوری داشت.
چندی پیش ایکنای خوزستان اقدام به نشر زندگینامه و فعالیت این شهید بزرگوار نمود. امروز نیز به بهانه سالگشت شهادت شهید دقایقی، این یادداشت مجدد منتشر خواهد شد.
هر کشوری در طول تاریخ شاهد فراز و نشیبهای فراوانی بوده است و در بسیاری از موارد نقاط فراز آن کشور باعث غرور و ابهت نسل آیندگان آن ملت خواهد شد که ایران اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
بیشک دوران 8 سال دفاع مقدس پرافتخارترین نقطه تاریخ ایران اسلامی در قرن معاصر بوده است بهگونهای که اگر به نبردهای پیشین ایران در تاریخ نگاهی بیاندازیم این موضوع مشخص میشود که در همه این نبردها ایران در پایان آن بخشی از خاکش را به نیروهای دشمن داده است تا این نبردها پایان پذیرند.
اما تنها زمانیکه باید به آن افتخارآفرینی داشته باشیم که حتی یک وجب از خاک این سرزمین به تاراج نیروهای مهاجم علیه ایران نرفت دوران 8 سال دفاع مقدس بوده است. اوج اقتدار ملت ایران زمانی به اثبات جهانیان رسید که با محدودترین ادوات جنگی توانست برابر ابرقدرتهای جهان ایستادگی کند و ذرهای از خاک خود را به بیگانهای ندهد.
قطعاً و یقیناً نقش افراد در هدایت و پیروزی این نقطه زیبا و افتخارآفرین تاریخ ایران بسیار تأثیرگذار بود زیرا اگر شخص نبود هیچگاه این جنگ به مقاومت 8 ساله منجر نمیشد که در پایان همراه با پیروزی مقتدرانه باشد. حضور عالمی ربانی و انسانی ساده و در عین حال متقدر باعث شد تا جوانان این مرزوبوم با اشتیاق به استقبال شهادت روند و با خون خود باعث پیروزی بر دشمن غاصب شوند که این همان پیروزی خون بر شمشیر است.
در این میان با فرمان آن بزرگوار جوانانی از نسل سردار ظهر عاشورا، از نسل عابدترین افراد سیدالساجدین، از نسل فقیهترین انسانها صادق آل محمد، لباس رزم بر تن کرده و برای نجات سرزمین مقدس خود و نظام نوپایی که با خون جوانان و سرداران خود به امضا رسیده بود کمر همت بستند. میان خیل عظیم رزمندگان، مجاهدان و سربازان امام زمان(عج) جوانی بود از نسل اسماعیل ذبیحالله که برای دفاع از سرزمین خود به فرمان رهبر خود لبیک گفت و عازم سرزمین نبرد حق علیه باطل شد و دین خود را به اسلام ادا کرد.
شهید اسماعیل دقایقی متولد سال 1333 در جنوب غربی استان خوزستان، شهرستان بهبهان دیده به جهان گشود و شمارشی معکوس برای بازگشتن به خویشتن که همان خدایی شدن بود را آغاز کرد.
اکثر مردمان این برهه از مقطع تاریخی با توجه به استثمار دولت پهلوی از طبقه محروم بودهاند و تنها خانوادههایی که با این ظالم در ارتباط بودند از نظر مالی و معیشتی در رفاه زندگی میکردند. خانواده دقایقی نیز از قاعده مستثنی نبودهاند و از نظر مالی با مشکلات مختلفی مواجه بودند. به همین دلیل در سال 40 شمسی به شهرستان امیدیه عزیمت میکنند. در این هنگام اسماعیل نوجوانی 13 ساله بود و در حال کسب تجربه.
هوش و ذکاوت اسماعیل دقایقی در دروس ریاضی و محاسباتی زبانزد بسیاری از معلمان این نوجوان بود که در همین راستا در سال 49 در آزمون ورودی هنرستان شرکت نفت اهواز قبول میشود و درس خود را در این هنرستان نمونه دولتی ادامه میدهد. در این میان با توجه به حرکتهایی که از سوی علمای شیعی برای قیام علیه طاغوت انجام میشد اسماعیل با بصیرت بالای خود با توجه به اینکه مرجع تقلیدش حضرت امام خمینی(ره) بود حرکتهای مختلفی را انجام میداد.
در این زمان بارها از سوی ساواک دستگیر شد و زندانهای ترسناک این سازمان را تجربه کرد. در کنار این برای انجام این کارها و حرکتها علیه رژیم طاغوت تهدید به اخراج از مدرسه شد اما لطف خداوند در همه لحظات شامل این جوان برومند بود. اسماعیل دقایقی، پس از پایان دوره متوسطه در رشته آبیاری در دانشگاه جندی شاپور قبول میشود اما این همگام و همزمان با روزهای انقلاب شد. در سال 56 اسماعیل در رشته علوم تربیتی بهعنوان بورسیه به دانشگاه تهران میرود و تحصیلات خود را در این رشته ادامه میدهد.
اسماعیل دقایقی پس از پیروزی انقلاب اسلامی اولین سپاه را در منطقه آغاجاری که شامل شهرهای امیدیه، میانکوه و آغاجری بود تشکیل داد و قبل از آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران بهعنوان مسئول هماهنگی و آموزشی فرماندهان سپاه خوزستان معرفی میشود و پس از آغاز جنگ با توجه به استعدادهای وی تدابیر نظامی به عنوان یکی از متفکرین اتاق جنگ لشکر 92 زرهی انتخاب میشود.
در سال 61 برای ادامه تحصیل در حوزه علمیه به استان قم سفر میکند که در این هنگام مسئولیت حفاظت این استان را بهعهده میگیرد. در یادداشتهایی که از وی به جای مانده است از حضور در استان قم بسیار ناراضی بود و در یکی از نامههای خود نوشته است «در حالی که آتش جنگ فروزان است ماندن در استان قم به سلاح نیست» بر این اساس برای ادامه وظیفه نظامی خود به خوزستان بازمیگردد.
در این هنگام با پیشنهاد محسن رضایی، اسماعیل دقایقی برای برگزاری دورههای مالک اشتر انتخاب میشود که در این دوره افرادی همچون شهید باکری، شهید خرازی و حسین سلامی جانشین فرماندهی کل سپاه حضور داشتند.
با توجه به اینکه خصلت تواضع ویژگی همه شهیدان دفاع مقدس بوده است، اما این ویژگی در اسماعیل دقایقی بسیار پدیدار بود و همین موضوع سبب مجذوب شدن نیروهای عراقی و تابعیت مطلق از اسماعیل شده بود. در حالی بود که بسیاری از این نیروها در عملیات کربلا 4 به شهادت رسیدند، کربلای 4 زمانی بود که شهید محمود کاوه در منطقه حاجی عمران به شهادت رسید.
پس از شکستی که در کربلای 4 صورت گرفت، رزمندگان خود را برای برای نبردی سخت مهیا کردند و عملیات غرورآفرین کربلای 5 محقق شد. سپاه بدر به فرماندهی اسماعیل دقایقی برای شناسایی محور عملیات حرکت میکند که در این هنگام هواپیماهای عراقی در حالی که اسماعیل دقایقی سوار موتور بود منطقه را بمباران میکنند. عروجی زیبا. اسماعیل دقایقی 28 دی 65 به آرزوی خود رسید و همه پلیدیهای این دنیا را به چشیدن شهد شیرین شهادت میفروشد و به سوی معبود خود بازمیگردد و این همان بازگشت به خویشتن است.
آخرین جملاتی که شهید اسماعیل دقایقی قبل از به شهادت رسیدن بر زبان جاری کرد آیه «السابقون السابقون» بود و این به معنی آن است شهید دقایقی الگوی خود را پیشتازان مکتب اسلام میدانست.
ابراهیم و زهرا یادگاران این شهید والامقام هستند که اکنون در جبههای دیگر با دشمن تا دندان مسلح در حال نبرد هستند و آن نبرد فرهنگی است که سختتر و خطرناکتر از جبهههای مستقیم نظامی است.
در این میان برای معرفی شخصیت اسماعیل دقایقی کتابهای مختلفی به رشته تحریر درآمده است که مهمترین این کتاب «نیمه پنهان ماه» به نوشته همسر شهید اسماعیل دقایقی بوده که این کتاب در 64 صفحه و به زندگانی دوران نوجوانی این شهید پرداخته است. خورشید بدر، مهاجر مهربان، صنوبرهای سرخ دیگر عناوین کتبی هستند که برای تبیین شخصیت و منش این شهید بزرگوار نوشته شدهاند. تشکیل سپاه بدر عنوان کتابی است که اخیراً به چاپ رسیده است.
برخی از وصیتنامه شهید اسماعیل دقایقی؛
بسمه تعالى
«ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الکافرین
خدایا امت اسلام را صبر و استقامت عطا فرما تا در مقابل دشمنان خدا و کافران پایدارى کنند و سپس بر آنان غلبه کنند. خدایا شهادت میدهم که غیر از تو خدایى نیست و محمد صلیالله علیهوآله رسول و فرستاده توست و على علیهالسلام وصى رسول خداست. سلام بر خاندان عصمت و طهارت، درود بر خمینى کبیر، سلام بر روحانیت متعهد و امت حزب الله.
خدایا از تو میخواهم هنگامی که شیطان سستى بر سراغم مىآید او را دور سازى و مرا قوت و آرامش عطا فرمائى که لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم.
پدرو مادر گرامى: در مقابل شما شرمندهام که توفیق خدمت به شما و اجراى حقوق شما خیلى کم نصیبم گشت بدانید که «انالله و اناالیه راجعون» خداوند به شما صبر فرماید و شما از جمله کسانى باشید مردم و خصوصا خانواده شهدا و اسرا و معلولین را دلدارى بدهید، من هم دعاگوى شما هستم.
همسر محترمه: در مدت 5 سال زندگى از خصوصیات خوب تو بهره بردم مرا بسیار احترام کردى که لایق آن نبودم، پیوند من و تو با شعار اسلام و قرآن شروع شد و بعد سعى نمودیم که هر روزمان با روز دیگر متفاوت باشد و کلام اسلام را پیاده کنیم و خوب میدانى که راه من هم در ادامه این زندگى در بعمل در آوردن عقیده به اسلام بوده است، چطور میتوانستم در خانه بمانم و کارى نکنم در صورتى که جان و مال امت مسلمان ایران به سوى جبهه سرازیر است، انسان در برخورد با مصائب و مشکلات است که لذت ایمان و توجه بخدا را درک مىکند و اگر رفتن من مصیبتى برایت باشد میدانى که «الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون.»
در تربیت ابراهیم و زهرا سعى خود را بنما، براى آنها دعا مىکنم و امیدوارم افرادى مفید براى اسلام و خط ولایت اهل بیت عصمت و طهارت و ولایت فقیه باشند و بعد از من سعى کن با مشورت آقایان علما منطقىترین راه را براى خود انتخاب بنمائى که انشاءالله اگر بهشت نصیبم شد یکدیگر را در آنجا ملاقات کنیم، انشاءالله با صبر و استقامت خود که داشتهاى و خدا بیشتر به تو بدهد اسوهاى در جامعه خود باشى.
انشاءالله در پیروى ازراه امام امت خمینى عزیز که همان راه خدا و قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت است موفق و موید باشید.
خدمت اقوام و فامیل و دوستان و آشنایان سلام عرض مىکنم و براى آنان توفیق در خط اسلام و قرآن بودن را آرزومند هستم از اینکه نتوانستم حقوق شما را بخوبى رعایت کنم انشاءالله مرا ببخشید. از همه شما التماس دعا دارم. والسلام على عباد الله الصالحین. جمادى الثانى 1404 روز وفات فاطمه زهرا(س) اولین منادى حق ولایت و وصایت اهل بیت عصمت و طهارت.»