به گزارش ایکنا از خوزستان، نشست «سیره حضرت رسول اکرم(ص) در مواجهه با نفاق و منافقان» با حضور حجتالاسلام سعید سعدی، مدرس حوزه و دانشگاه و معاون آموزش دادگستری خوزستان و حجتالاسلام محمد انصاری، مدرس حوزه و دانشگاه در تحریریه ایکنا خوزستان به مناسبت بزرگداشت سالروز مبعث رحمهللعالمین صلوات الله علیه برگزار شد.
حجتالاسلام سعید سعدی، معاون آموزش دادگستری استان خوزستان در ابتدا با بیان اینکه آیات مختلفی درباره منافقین در زمان رسول خدا(ص) نازل شده است، گفت: یکی از نکات و تأکیدات قرآن برخورد با منافقین است. اوج این قضیه در سوره منافقون است که این آیات شریفه اشاره به این دارد که حرف منافقان با آنچه که درونشان است، دو گونه است.
وی به توضیحاتی درباره انواع شخصیت منافقان پرداخت و گفت: منافقانی را داریم که با علم و آگاهی سراغ نفاق میروند و نوع دیگر منافق آن است که احساس میکند از لحاظ اعتقادی از رسول خدا(ص) هم بالاتر است؛ وقتی که قرآن کریم درباره پیامبر میفرماید: «وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى؛ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى؛ و از سر هوس سخن نمى گويد. اين سخن بجز وحيى كه وحى مى شود نيست.»(آیات 3 و 4 سوره نجم) پس باید هر کس که وارد دین اسلام شد، تبعیت محض از رسول خدا را بپذیرد. در جریان حدیبیه شاهد هستیم وقتی پیامبر دستور خوردن روزه را میدهند، برخی از افراد عمل نمیکنند و میگویند حیفمان میآید که روزه ماه رمضان را بخوریم. این در حالی است که قرآن در مورد رسول خدا میفرماید که در مسائل حکمی و احکام باید تبعیت مطلق از پیغمبر داشت.
سعدی ادامه داد: در واقع ریشههای نفاق بعضی در عدم استحکام بنیادهای اعتقادی است و البته گاهی این نفاقها با برنامه است، مثل بحث ساخت مسجد ضرار؛ برخورد با آنها در برنامه کاری پیامبر بود، اما چون پیامبر دوران تثبیت را میگذراندند (دوران تثبیت دین اسلام) و دوران خاصی بود که نمیشد در این دوران با برخی از افراد خیلی برخورد کرد. و اساساً یک حالتی پیش میآمد که به کل اسلام صدمه میخورد.
این مدرس حوزه و دانشگاه افزود: روایت داریم که امیرالمؤمنین به محضر رسول اکرم آمد و عرض کرد: برخی از اینها در خلوت خودشان بت میپرستند. اجازه میدهید خانههایشان را بر سرشان خراب کنم و بتها را بیرون بیاورم؟ رسول خدا فرمودند: سکوت کنید. حدیث حذیفه یمانی در آخر کتاب انوارالنعمانیه سیدنعمتالله جزایری آمده است؛ منافقان خواستند هنگام بازگشت پیغمبر از غزوه تبوک رسول خدا را ترور کنند؛ رسول خدا از تنگهای میگذشتند و میخواستند در آن شتر ایشان را رم دهند و پیامبر از ارتفاع سقوط کنند. در این زمان رسول خدا دو کار امنیتی انجام دادند؛ یکی اینکه برای خودشان جانشین تعیین کردند تا زمام امور از دست نرود(در آن زمان امیرالمؤمنین به عنوان یک اقدام احتیاطی از سوی پیغمبر اکرم مدینه مانده بود و زمام امور به دست ایشان بود) و دوم برای خودشان حلقه حفاظتی تعیین کردند که از اصحاب خالص بودند (عباس عموی پیغمبر، عمار، یاسر و حذیفه یمانی دور شتر پیغمبر را گرفتند.) اصحاب دور شتر پیامبر را گرفتند و برخی هم خواستند از پشت حمله کنند که اصحاب مانع شدند. حذیفه میگوید: «دنبال یکی از آنها دویدم و چهرهاش را دیدم و به پیغمبر آن شخص را معرفی کردم، اما ایشان فرمودند هیچ نگو من میدانم چه کسی است.»
وی تصریح کرد: آن زمان به خاطر حفظ وحدت مسلمانان پیامبر منافقان را تحمل میکردند. گاهی آنها اقداماتی انجام میدادند که از حد بیرون بود مثل ساخت مسجد ضرار. این مسجد در نهایت شکوه و زیبایی ساخته شد و از جانب خداوند دستور داده شد که به اینجا نباید رسمیت داد؛ «لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ؛ تو (ای رسول ما) هرگز در مسجد آنها (به نماز) مایست که همان مسجد (قبا) که بنیانش از اول بر پایه تقوای محکم بنا گردیده سزاوارتر است به اینکه در آن اقامه نماز کنی، که در آن مسجد مردان پاکی که مشتاق تهذیب نفوس خودند درآیند، و خدا مردان پاک مهذّب را دوست میدارد.» (آیه 108 سوره توبه).
سعدی ادامه داد: لذا برخورد پیامبر در دوران تثبیت با منافقان تحمل و برای گذشتن از دوران گذار بود. پس از اینکه حکومت اسلامی وارد دوران تثبیت ارکان جامعه شد، پیامبر در آن دوران شروع به منافقزدایی میکنند و آنهایی را که در مناصب بودند یکی یکی کنار زدند. معرفی امام علی به عنوان خلیفه بلافصل، تجهیز سپاه اسامه و آوردن صحابه زیر بیرق اسامه جوان، تعیین امام علی به عنوان جانشین در مدینه در غزوه تبوک، تخریب مسجد ضرار، از جمله اقدامات پیامبر در منافقزدایی بوده است.
برخورد پیامبر در دوران تثبیت با منافقان تحمل و برای گذشتن از دوران گذار بود. پس از اینکه حکومت اسلامی وارد دوران تشیید ارکان جامعه شد، پیامبر در آن دوران شروع به منافقزدایی میکنند و آنهایی را که در مناصب بودند یکی یکی کنار زدند. معرفی امام علی به عنوان خلیفه بلافصل، تجهیز جیش اسامه و آوردن صحابه زیر بیرق اسامه جوان، تعیین امام علی به عنوان جانشین در مدینه در غزوه تبوک، تخریب مسجد ضرار، از جمله اقدامات پیامبر در منافقزدایی بوده است.
معاون آموزش دادگستری خوزستان بیان کرد: نفاق یعنی کسی یک مرحلهای را طی کرده که پشت سر او محکمکاری نشده است. مثلاً فردی امام جماعت میشود، اما حمد و سورهاش خوب نیست. به طور کلی نفاق یعنی فتح بعضی از جایگاهها بدون شایستگی لازم. منافقین شایستگیهای ایمانی و اعتقادی و رفتاری را ندارند.
در ادامه این نشست، حجتالاسلام محمد انصاری، مدرس حوزه و دانشگاه با تأکید بر اینکه پیغمبر اذهان مردم را نسبت به پدیده نفاق حساس کردند، گفت: اتفاقات متعدد رخ داده در طول رسالت پیغمبر و نزول آیات الهی با موضوع پدیده نفاق همه و همه نشاندهنده این است که خداوند اراده فرمود تا پیغمبر و مردم را نسبت به این مسئله حساس کنند؛ بدان معنا که میشود کسی مسلمان باشد و مسلمان نباشد یعنی میشود کسی در ظاهر مسلمان باشد اما حقیقت ایمان را نپذیرد.
وی ادامه داد: پیامبر در اواخر عمر شریفشان، نکتهای را مکرر تکرار میکردند که از دغدغههای ایشان مسئله نفاق بود. رسول خدا پدیده نفاق را به عنوان یک امتحان و هشدار برای بعد از خودشان به شکل برجسته مطرح کردند. در زمان پیامبر موضوع نفاق وجود داشت اما نه با قوت و قدرت و میدانستند. این موضوع بعد از وجود پیامبر قوت و قدرت بیشتری پیدا میکنند؛ پیامبر(ص) فرمودهاند: «إِنِّی لَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِکاً أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِیمَانِهِ وَ أَمَّا الْمُشْرِکُ فَیُخْزِیهِ اللَّهُ بِشِرْکِهِ وَ لَکِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنَافِقٍ عَالِمِ اللِّسَانِ یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَعْمَلُ مَا تُنْکِرُونَ لَیْسَ بِهِ خَفَاء؛ من برای امتم از کافر یا مؤمن نمیترسم، کافر که تکلیفش مشخص است و مؤمن هم به امر خدا مقید است، من از «منافق علیم اللسان» میترسم.»
انصاری گفت: اولین نکتهای که پیامبر نسبت به منافقان رعایت میکردند _ چون ایشان رحمةللعالمین بودند و رحمتشان واسعه بود _ تا جایی پیش میرفتند که نسبت به منافقان، دلسوزی کرده و سعی میکردند آنها را به عرصه مؤمنان بازگردانند. امام صادق در همینباره میفرماید: «إنّ رسول الله لمَاَ یقاتل منافقاً قط، انّما کان یتألّفهم؛ رسول خدا هیچگاه به قتل منافقان اقدام نکردند، همیشه با آنان مهربانی و الفت مینمودند.» همچنین در برخی از احادیث آمده که از پیامبر پرسیدند چرا منافقان را نمیکشید یا در زمان امام صادق از ایشان سوال شد چرا پیغمبر با آنها برخورد حذفی نمیکردند؟ امام فرمود چون پیغمبر در مظان خشونت و بیمهری قرار میگرفت. پیامبر با اینها برخورد نکردند چون اگر این اتفاق میافتاد میگفتند محمد از اصحاب خودش را حذف میکند. اگرچه آنها به ظاهر مسلمان بودند اما آیا در جامعه ایمانی هم به این شکل نمود پیدا میکند؟ حتما دیگران میگویند محمد(ص) به او مسئولیت داد و از او کار کشید حالا که مخالفت کرد سرش را زیر آب کرد. لذا برخورد قهری را پیغمبر هیچ وقت در سیره خودشان نداشتند. مواردی محدود بود که سیره نبود، مثل مسئله مسجد ضرار که آنها دیگر منافق نبودند بلکه به فسق و کفر گرویده بودند.
این مدرس حوزه عنوان کرد: منافقان چون در اقلیت قرار میگیرند، میخواهند برای مؤمنان و جامعه لیدر (رهبر) باشند و دوست دارند مطرح شوند یعنی کمبودهای شخصیتی خودشان را با در معرض عموم قرار گرفتن برطرف کنند. پیغمبر سعی میکردند تا جایی که امکان دارد حتی توهینهای آنها را بیپاسخ میگذاشتند. به طور مثال بعد از پیروزی مسلمانان در غزوه بنی مصطلق، سپاه تشنه بودند، آمدند کنار یک چاهی آب بردارند. انصار و مهاجران بر سر آب دعوایشان شد؛ عبدالله بن ابی دلش میخواست این ماجرای دعوا سر بگیرد. وقتی دید اینطور است، گفت: «همین شما هستید که مقصرید. به این مهاجرین رو دادید، آنها را آوردید و غذاهایتان را با آنها نصف کردید.» پیامبر آمدند و این قائله را آرام کردند اما این زمزمهها همچنان بین آنها ادامه داشت؛ جناب زیدبن ارقم _آن موقع سن کمی داشت و از یاران پاک رسول خدا بود _ متوجه موضوع و نیت عبدالله بن ابی شد و به رسول خدا گفت اما ایشان فرمودند: نمیتوانیم با این افراد به هر شکلی که خودمان میخواهیم برخورد کنیم و باید با آنها مدارا کرد و نباید به آنها بها داد.
وی اظهار کرد: با توجه به اینکه پیغمبر نسبت به هدایت رسالت داشتند، اقتضا میکرد که اینها را به عرصه ایمانی برگردانند و مقابله پیغمبر با تعدادی از آنها که به جمع مؤمنان بازنمیگشتند، اینگونه بود که سعی میکردند به آنها اهمیت ندهند و آنها را بزرگ نکند حتی در کارهای ایذایی.
انصاری گفت: شاید کسی برایش این سؤال پیش بیاید که با این نوع برخورد، پیامبر با منافقین تکلیف مؤمنین و تشخیص حق و باطل چیست؟ پیغمبر در عین مهربانی و بها ندادن به آنها، سعی میکردند حقایق را با توجه به شایعات با شفافیت بیان کنند و با همین راهکار، حق و باطل از هم مشخص میشد. مثلاً در غزوه تبوک _ که نکات بسیار مهمی در زمینه سیاستمداری دارد _ عدهای از افراد که همیشه میخواهند دل مومنان را خالی کنند، نزد امیرالمؤمنین آمدند و گفتند در سپاه رسول خدا پیچیده که چون تو توانایی جنگیدن نداشتی پیغمبر تو را در کنار نسوان و پیران قرار داد. این شایعه و بازنشر آن باعث شد که ماجرا بزرگ شود و سر زبانها افتاد که علی ترسو است. امام علی این موضوع را با پیامبر در میان گذاشت و اینجا بود که رسول خدا در جمع مردم و اصحاب و مسلمین فرمودند: «اگر من بهتر از علی داشتم او را در پایتخت حکومت اسلامی جانشین خودم میگذاشتم.» اینجا بود که حدیث منزلت رقم خورد که پیامبر فرمودند: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی؛ تو نسبت به من بهمنزله هارون نسبت به موسى هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود.»
وی ادامه داد: در اینجا بود که پیامبر از یک تهدید برای معرفی بهترینهای امت، فرصت ایجاد کردند و وقتی که رسول خدا درباره شایعات روشنگری کردند، دروغپردازان رسوا و مشخص شدند.
حجتالاسلام سعدی در ادامه سخنان خود گفت: منافق در فعالیت سازنده همیشه میماند به طور مثال اگر جبهه بروند کارهای ساده را انتخاب میکند و در کارهای جهادی همیشه عقب است؛ به یک معنا عافیتطلب است.
وی به رویدادی تاریخی پس از بازگشت از غزوه بنی مصطلق اشاره کرد و گفت: بعد از غزوه بنی مصطلق پیغمبر دستور حرکت دادند یک منزل و نیم این حرکت ادامه پیدا کرد و وقتی به منزلگاه بعدی رسیدند همه خسته شده بودند و به ظاهر دعوا بر سر آب فراموش شد، پسر عبدالله ابی از توهینی که پدرش به شخصیت پیامبر اکرم(ص) کرده بود، ناراحت بود. در بازگشت به مدینه، پیامبر خدا(ص) وارد مدینه شدند و به خانه رفتند. اندکی بعد به پیغمبر(ص) خبر رسید که پسر عبدالله بن ابی شمشیر را بر گردن پدرش گرفته و به او میگوید: نمیگذارم وارد شوی تا عزیز مدینه؛ رسول خدا(ص) اجازه بدهند. خبر به رسول خدا(ص) رسید، یک لبخند تشکری از خدا و یک رضایت از حرکت این جوان مؤمن بر لبان مقدس ایشان ظاهر شد و فرمودند: «به او بگویید اجازه ورود به پدرش بدهد» و عبدالله بن ابی با اجازه رسول خدا(ص) وارد مدینه شد.
وی با اشاره به روایت نقل شده از امام صادق(ع) درباره عدم قتال رسول خدا با منافقان، گفت: ما وقتی نقل روایت کنیم، روایت باید با درایت همراه باشد. زمان امام صادق(ع)، امام رئیس حکومت نبودند که بخواهند با منافقان برخورد کنند؛ اما رسول خدا(ص) در حدیث معروفی خطاب به امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «أنَا قاتَلتُ عَلَى التَّنزيلِ و أنتَ تُقاتِلُهُم عَلَى التَّأويلِ» نکتهاش همین است. قاسطین و مارقین و ناکثین سه شعبه از نفاق بودند که امام علی(ع) با آنها مبارزه کردند. اصحاب جمل، صفین و نهروان هر کدام نکتهای داشتند و به دلیلی از دایره ایمان خارج شده بودند.
سعدی توضیح داد: اصحاب جمل هر چه داشتند از دین داشتند؛ اما دنیاطلبان طبقه جدید را دور خود جمع کرده بودند؛ اینها نمیتوانستند با حکومت عدل امیرالمؤمنین(ع) سازگاری کنند. حکومت عدل امام را کسانی میتوانستند کارگزاری کنند که ایمان خالصی داشته باشند؛ کسی که «یؤمن ببعض و یکفر ببعض» است، نمیتواند در حکومت امیرالمؤمنین(ع) کارگزار باشد. اصحاب صفین، ریشه در اشرافیت سابق داشتند. آنها از فرصت پردهدری افراد نوکیسه استفاده کردند و با امیرالمؤمنین(ع) درگیر شدند. نهروانیها هم نه دنیا را میخواستند و نه آخرت را. آنها دنیاطلب نبودند، نماز شب میخواندند اما زیربنای فکری آنها، غیرمبتنی بر تعقل بود و چون ایدئولوژی آنها تعقلگرا نبود، از دین خارج شدند و اینکه رسول خدا(ص) به حضرت امیرالمؤمنان میفرمایند: تو بر تأویل مبارزه میکنی، نکتهاش همین است.
این مدرس حوزه ادامه داد: «قَتِالُ عَلَى اَلتَّأْوِيلِ» یعنی برخورد با کسانی که میخواهند اسلام را از مسیر خارج کنند. بنابراین اگر ما تعبیر درست را از فرمایش رسول خدا(ص) داشته باشیم که شخصیت امیرالمؤمنین(ع) و ائمه اطهار امتداد وجودی شخصیت پیغمبر(ص) است، این امیرالمؤمنین(ع) نیست که در نهروان میجنگند، بلکه رسول خدا(ص) است؛ این حسین بن علی(ع) نیست که در کربلا شهید میشود، رسول خدا(ص) است؛ این امام حسن(ع) نیست که تنها میماند؛ بلکه رسول خدا(ص) است؛ همینطور اسیر شدهها، تبعید شدهها و ... این سلسله جلیله انعکاس وجودی شخصیت پیغمبر(ص) هستند.
وی خاطرنشان کرد: درباره حدیث امام صادق(ع) که نقل شد؛ نمیخواهم حدیث را نقد کنم؛ اما آن حدیث به یک بازه زمانی خاص میپردازد. حدیث میفرماید: رسول خدا(ص) با منافقان قتال نکردند. منافقان نباید احساس امنیت کنند که پیامبر(ص) هیچ وقت با منافقان نجنگیدند. این حدیث بیان یک واقعه تاریخی است؛ به عبارتی با آنها قتال نکردند، چون زمان قتال با اینها نرسید. زمان قتال با اینها در دوره حضرت امیرالمؤمنین(ع) رسید. همانطور که اشاره شد، اگر پیامبر(ص) با بخشی از افرادی که در اطراف ایشان بودند، مبارزه میکردند، میگفتند: پیامبر اکرم(ص) از اینها استفاده کرد بعد آنها را کشت. اما این مطلب زمانی بود که مسلمانان زمان تثبیت را میگذراندند اما دوران تثبیت که تمام شد، صراحتهای پیامبر(ص) شروع شد.
مدیر مرکز تخصصی حقوق و قضا اهواز در ادامه توضیح داد: در همین تاریخ معاصر، وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد، همه گروهها از منافقان و دیگران شروع به کار کردند. هنوز این دوران کاملاً تثبیت نشده بود که جنگ آغاز شد. بعد از جنگ، شخصیت سیاسی جمهوری اسلامی ایران در دنیا تثبیت شد و در آن زمان بود که صراحت امام(ره) نیز آغاز شد. در یک سال آخر عمر حضرت امام(ره) بسیاری از موضعگیریهایی که مصلحت نبود، ابراز کنند، در این چند ماه ابراز کردند.
وی در ادامه با بیان اینکه شاخصه اصلی منافقان، عدم اقناع و باور دینی است که به شکلهای مختلف گاه در مقامپرستی و ثروتپرستی و گاه در برداشت کج از آیات قرآن و گزارههای دینی خود را نشان میدهد، افزود: با برخی از آنها باید جنگ کرد. برای مثال خوارج درک درستی از آیات قرآن نداشتند، جنگ با آنها کار سختی بود. آنها عابد و زاهد بودند و پیشانیشان از کثرت سجده پینه بسته بود. ضریب اخلاصشان صددرصد بود؛ اما جهت اخلاصشان به کجا بود؟ لذا حضرت امیرمؤمنان(ع) وقتی از جنگ با آنها برمیگردند، فرمودند: چشم فتنه را درآوردم: «انا فقعت عینالفتنه».
این مدرس حوزه با بیان اینکه در سالهای پایانی عمر پیامبر(ص) آیات قرآنی تأکید زیادی بر موضوع منافقان دارد، گفت: بعد از ارتحال پیامبر(ص) چرا کسی برخوردی با منافقان نکرد؟ چرا کسی آنها را افشا نکرد؟ چون حکومت به دست منافقان افتاد. برخورد با منافقان از دستور کار خارج شد. لذا شیوه برخورد با منافقان و لایههای مختلف آن را با توجه به آیات قرآن، سوره منافقون، سیره پیامبر(ص) و سیره امیرالمؤمنین(ع) باید بشناسیم و با هر لایه به فراخور حال آنها برخورد کنیم.
سعدی در پاسخ به این سؤال که آیا تمام دوران حکومت پیامبر(ص) دوران تثبیت بود؟ بیان کرد: پس از فتح مکه، سالی به نام عامالوفود را داریم. در این سال هیئتهای مختلف صلح، نزد رسول خدا(ص) میآمدند و تسلیم میشدند. تا عامالوفود دوران تثبیت بود. بعد از این سال، دوران کوتاهی بود که جریان غزوه تبوک و جریانات مربوط به ارسال صحابه به سپاه اسامه پیش میآید. تلاش پیامبر(ص) در این دوره، خارج کردن منافقان از صحنههای تصمیمگیری بود. آنها شمشیر نکشیده بودند که پیامبر(ص) شمشیر بکشند. در زمان امیرالمؤمنین(ع) آنها شمشیر کشیدند.
در ادامه نشست حجتالاسلام انصاری با اشاره به حدیث امام صادق(ع) و نکات بیانشده گفت: این حدیث یک قاعده کلی است و جنگهایی که در دوره حضرت امیرمؤمنان(ع) با قاسطین و مارقین و ناکثین صورت گرفت، جنگ با منافقان نبود؛ اینها دیگر اهل بغی هستند.
انصاری درباره برخورد پیامبر اکرم(ص) با منافقان گفت: در برخی از جاها که منافقان وقاحت را به اوج میرساندند، پیامبر(ص) با آنها برخورد قهری میکردند. این نمونه رفتار را در تخریب مسجد ضرار میتوانیم ببینیم. منافقان با ادبیات ظریف نزد پیامبر(ص) آمدند و گفتند مسجدالنبی(ص) از محله ما دور است، در بارندگی زمین گلآلود میشود و از طرفی ما عاشق نماز خواندن در مسجد هستیم. اینها مسجد را ساختند؛ اما بعد از آنکه اسرار درونی آنها برای پیامبر(ص) فاش شد، پیامبر اکرم(ص) مسجد را تخریب کردند. در واقع آنها در یک ساختار اسلامی میخواستند علیه پیامبر(ص) توطئه بچینند و این خیلی خطرناک بود.
وی افزود: نمونه دیگر تعزیر منافقان، گروهی بودند که اهل لودگی و تمسخر بودند. در مسجد مینشستند و به نمازگزاران طعنه و کنایه میزدند. وقتی گلایههای مردم از آنها زیاد شد، پیامبر(ص) دستور دادند آنها را جلوی همه، از پا بکشند و از مسجد بیرون کنند. ما امروز هم منافقانی را در حکومت اسلامی داریم که سعی میکنند به هر بهانهای ایجاد شبهه کنند. به ظاهر انقلابی هستند، شاید مسئول هم باشند. این افراد از اسلام و انقلاب دم میزنند، اما آنچه را که موجب تقویت انقلاب و اسلام میشوند تخریب میکنند.
انصاری دروغ و عافیتطلبی را از نشانههای فرد منافق دانست و گفت: منافقان از یک سو مردم را به قناعت و زندگی جهادی دعوت میکنند؛ اما خود در ثروتشان دست و پا میزنند. رهبر معظم انقلاب در قبال این افراد که موضع آنها را میشناسیم، همیشه شفاف سخن میگویند. افرادی نیز هستند که به واسطه اینکه از معروف بودن ابتداییشان در میان مردم به دلیل ناکارآمدی کم شده است، سعی میکنند موضعگیریهایی کنند که حکومت اسلامی را وادار به برخورد خشن کنند. بهترین کار این است که به این افراد بها ندهیم. اظهارنظرهای آنها را بازنشر ندهیم و آنها را بزرگ نکنیم.
تهیه و تنظیم: تحریریه ایکنا خوزستان
انتهای پیام