هربار که رویداد یا بحرانی پیش میآید به همراه آن حجم اخبار از هر سو به مردم هجوم میآورند. اخباری که یا درستند و یا نادرست و اینجاست که مردم سردرگم در میان سره و ناسره اخبار را دنبال میکنند و گاه نمیتوانند درست و غلط را از هم تفکیک دهند. حال این سؤال مطرح میشود در فضایی که همزمان با اخبار واقعی، اخبار نادرست هم منتشر میشود، مردم چه مواجههای باید با آنچه میشنوند داشته باشند؟ و اینکه مردم در تحلیل اخبار چه نکاتی را مدنظر قرار دهند تا واقعبینی خود را از دست ندهند؟
متن زیر گفتوگوی خبرنگار ایکنا با محمدامین صالحینژاد، مدیر خبرگزاریهای ایکنا و ایسنا در استان خوزستان است که با محوریت این دو پرسش تدوین و تنظیم شده است.
صالحىنژاد در پاسخ به ایکنا، اظهار کرد: نكته نخستی كه بايد به آن توجه داشت اين است كه در شرايط بحرانی، روند ارسال و دريافت اطلاعات در جامعه دگرگون میشود. به تعبير ديگر، در گذشته و پيش از بروز و ظهور بسترهای ارتباطی مانند فضای مجازی و حتی تلفن و ديگر ابزارهای ارتباطی نيز اين مسئله وجود داشته و تنها مختص جامعه ما هم نيست. در آن زمان نيز وقتی اتفاقی ساده روی میداد، در نقلهای سينه به سينه، روايت آن اتفاق دگرگون میشد و اصطلاحاً يك كلاغ، چهل كلاغ میشد. امروز نيز شاهد همين موضوع در بسترهای ارتباطی نوين هستيم.
تفاوتی كه وجود دارد اين است كه در گذشته امكانات اطلاعاتی افراد جامعه نيز اندک بود و كسب اطلاعات و صحتسنجی با دشواری اتفاق میافتاد، به همين دليل اگر شايعه و يا خبری نادرست در شهر و روستايی منتشر میشد، امكان صحتسنجی آن دشوارتر بود و به همين دليل باورپذيری جامعه نيز بيشتر بود. از سوی ديگر، به دليل آنكه ارتباطات افراد با يكديگر، رو در رو بود، سرعت انتشار نيز كمتر بود و به همين دليل مردم معمولاً به افراد معتمد هر شهر يا روستا، رجوع میكردند و صحتسنجی از اين طريق اتفاق میافتاد.
امروزه بسترهای جديد ارتباطی، مانند فضای مجازی ظهور كرده كه سرعت بالايی دارند و حجم زيادی از اطلاعات را در لحظه به مخاطب عرضه میكنند. در اصل بايد گفت آنچه كه امروز موجب سردرگمی مخاطبان، بهويژه در شرايط بحرانی میشود، توليد خبرهای نادرست و شايعات نيست، بلكه حجم زياد و سرعت انتشار آن است و البته در مقايسه با عصر گذشته، مخاطب امروز به همان نسبت نيز از امكانات صحتسنجی بيشتری برخوردار است.
با اين مقدمه وارد بحث اطلاعرسانی در شرايط بحرانی میشويم. در پنج سال اخير، به ويژه از زمانی كه استفاده از اپليكيشنهای ارتباطی در كشور رونق گرفت، فصل جديدی از ارتباطات خبری از سر گذرانديم و سرعت تغيير و تحول مديا در كشور افزايش يافت. اين در حالی است كه سرعت افزايش سواد رسانهای جامعه و همچنين ميزان تغييرپذيری نهادهای اطلاعرسانی، از جمله روابط عمومیها و حتی بنگاههای خبرپراكنی و خبرگزاریها و بهويژه صدا و سيما، اندک و دارای سرعتی لاکپشتی بوده است.
به اين نكته دقت كنيم كه رفتار ارتباطی مردم ايران نشان داده كه هميشه در برابر تغييرات جديد، بهويژه در حوزه ارتباطی، اينگونه عمل شده كه نسلی آسيب ديده و زمانی كه آموخته از آن ابزار ارتباطی جديد چگونه استفاده كند، آن ابزار تغيير كرده است. اين معضل را از زمان ويدئو و ماهواره داشتهايم و امروز نيز با اپليكيشنهای ارتباطی در حال تجربه آن هستيم. در برابر اين موضوع میتوان دو ديدگاه را متصور شد؛ نخست، ديدگاه فيلترينگ است كه تجربه گذشته نشان داده كه نمیتواند موضع مناسبی باشد. دوم اينكه با تغيير ديدگاه عمومی در جامعه و شناخت ابزارهای نوين، از امكاناتی كه در اختيار داريم استفاده كنيم و در مقابل با تغيير نوع رفتار خود و همچنين قوانين جاری كشور، در برابر آسيبهای احتمالی ناشی از عدم شناخت نيز مصون شويم.
در استان خوزستان و ديگر استانهای كشور، در سالهای اخير شاهد بروز حوادثی بودهايم كه شرايط بحرانی را پديد آورده است. به عنوان مثال در استان خوزستان، از سالهای نخست وقوع گرد و غبار تا قطع سراسری برق در بهمنماه 95 و سيل فروردين 98 تا به امروز كه با اطلاعرسانی در مورد تعداد مبتلايان كرونا مواجه هستيم، در زمينه اطلاعرسانی به جامعه، با آزمون خطا حركت كردهايم و به همين دليل در مواقعی نيز آسيب ديدهايم.
زمانی كه بحرانی روی میدهد، طبيعی است ميزان پيگيری اخبار از سوی جامعه افزايش مییابد و بخش عمدهای از مخاطبی كه در اين شرايط تصميم میگيرد كه برای افزايش آگاهیهای خود و خانوادهاش، خبرها را بخواند و از محيط پيراموناش آگاهتر شود، پيش از اين خبر نمیخوانده و يا به صورت روزانه و مستمر پيگير اخبار نبوده است. در نتيجه طبيعی است كه منابع اصلی، رسمی و قابل اعتماد خبری را نيز بهخوبی نمیشناسد و اين بخش از جامعه تفاوتی بين خبرگزاریهای رسمی و «شكلاتنيوز» قائل نخواهد بود؛ بلكه هر كدام خبری سريعتر و هيجانانگيزتر منتشر كند، آن را میخواند و منتشر میكند.
از سوی ديگر، بايد پذيرفت كه عملكرد جمعی رسانهها، مسئولان و روابط عمومیها، چه در بخش اطلاعرسانی و چه در بخش انجام وظايف ذاتی در برابر جامعه بهگونهای بوده كه اعتماد عمومی به رسانههای رسمی و حكومتی در سالهای اخير كاهش يافته و به همين دليل تمايل به شبهرسانهها افزايش يافته است.
نكته ديگر، ساختار سنگين و دارای رخوت بنگاههای خبرپراكنی رسمی (شامل رسانهها و روابط عمومیها) در كشور است كه اين مساله، از موضوعات مختلف مانند اتصال بيش از حد رسانهها به ساختار اجرايی كشور، ديوانسالاری اداری و عدم تطابق سرعت تغييرات رسانهای و تغييرات اداری در ايران، نشات گرفته است. در اين شرايط، اتفاقی كه میافتد اين است كه رسانههای نوين، خصوصی و مجازی، در برابر يک حادثه، رويداد و بحران، با سرعت بيشتری به انتشار خبر اقدام میكنند و اين در حالی است كه رسانههای رسمی كشور، با فاصلهای اگرچه در حد چند دقيقه، به موضوع میپردازند؛ چرا كه به دنبال اثبات شنيدهها و گفتهها، آن هم از سوی ساختار كند و لاکپشتی نهادهای دولتی و روابط عمومیها هستند. در چنين موقعيتی، جامعه آنچه را نخست شنيده و ديده، باور میكند و رسانههای رسمی مدام مجبور میشوند در مقام تكذيب اين خبر و آن خبر برآيند و آن كه مدام تكذيب میكند، در تصور عام، همان است كه به دنبال پنهانكاری است.
حال اين سوال پيش میآيد كه چه بايد كرد؟ پاسخ روشن است. نخست لازم است سواد رسانهای جامعه بالا رود و تحقق اين هدف تنها با ارائه درس سواد رسانهای در مدارس و دل خوش كردن به واژه «فرهنگسازی»، امكانپذير نخواهد بود. بلكه نيازمند بنگاههای خبرپراكنی، اعم از رسانهها و روابط عمومیهای قوی و چابک هستيم كه گوی سبقت را بربايند و تنها در اين شرايط است كه ميزان خبرهای كذب و شايعات، در شرايط بحرانی كاهش میيابد و البته هيچگاه به صفر نمیرسد.
نكته ديگر كه هميشه مورد تأكيد بوده است، استفاده از سخنگو و تشكيل اتاق خبر با حضور نمايندگان رسانهها، در شرايط بحرانی است. بسيار ديده شده كه به رسانهها خرده میگيريم كه چرا در تقابل با رسانههای فارسیزبان و يا فضای مجازی، درماندهايد؟ حال آنكه مشاهده میكنيم در زمان وقوع بحران، رسانه رسمی كشور درگير نخستين نياز خود برای تامين خبر، يعنی ارتباط با منبع موثق است، حال آنكه همان «شكلاتنيوز» هرچه به دستاش رسيده را منتشر كرده و از 10 خبرش، 8 خبر هم درست از آب درآمده است! در نتيجه اگر به رسانههای جريان اصلی، به عنوان يكی از اركان دموكراسی و بازوی كنترل و هدايت افكار عمومی جامعه اعتقاد داريم، پس به نظر میرسد رفتار ساختار مديريتی كشور در زمينه اطلاعرسانی نيز بايد بهبود يابد.
ویژگیهای خبر موثق
و نكته آخر در خصوص مخاطبان كه به دنبال كسب خبر در شرايط بحرانی هستند اينكه بايد توجه داشت كه آنچه منتشر شده، به صرف انتشار، خبر نيست؛ خبر، دارای منبع است، به اين معنی كه يک گوينده دارد كه آن را نقل كرده و از سوی ديگر، يك نهاد منتشركننده دارد كه میتواند رسانه و يا روابط عمومی باشد. در نتيجه مخاطب زمانی كه مطلبی را میخواند، بايد اين دو نكته را بررسی كند كه اين مطلب را چه شخصی بيان كرده و دوم اينكه، كدام نهاد اطلاعرسانی رسمی، آن را منتشر كرده است. در اين شرايط است كه میتواند خبرهای درست را از شايعات تشخيص دهد.
انتهای پیام