حجتالاسلام والمسلمین احمد ترابی، رئیس شورای استانی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاههای خراسانرضوی در گفتوگو با ایکنا، در خصوص عدالت و ابعاد آن، گفت: موضوع عدالت اغلب از زاویه عدالت اجتماعی و آنچه در جامعه بهعنوان عدالت میشناسند، مورد توجه افراد است، اما اگر کلیتر به قضیه نگاه کنیم، مبحث عدالت به سه طریق قابل طرح است، نخست اینکه عدالت بهعنوان یک اصل طبیعی در نظام جهان و هستی است و اینکه آیا خالق جهان، جهان را عادلانه و به بهترین وجه آفریده است یا خیر؟ طبیعتاً در زیر مجموعه این مبحث، شبهاتی مانند شبهه وجود زلزلهها، بیماریها و نقصها در ولادت فرزندان و ... مطرح میشود.
وی ادامه داد: مبحث دوم به موضوع عدالت از نظر خداوند متعال نسبت به بندگان خود مربوط میشود، آیا خداوند در رفتار و یا انتظاراتی که از بندگان خود دارد و احکامی که برای آنها تحت عنوان واجبات و محرمات فرستاده و جزا و پاداشی که میدهد، آیا عادل است یا خیر که طبیعتاً این سؤال، یک سؤال اعتقادی و کلامی است. مورد سوم که در بحث عدالت، قابل طرح است، این است که آیا عدالت در میان جامعه بشری بهوسیله دین و احکام دینی و قرآنی و مسائلی که از جانب پروردگار جهان برای بشر مطرح شده است، تأمین میشود یا خیر، آیا اساساً دین توجهی به مسئله عدالت اجتماعی دارد؟ عدالت اجتماعی را از چه طریقی محقق میکند و آیا آنچه ما داریم دینی و عادلانه است یا خیر.
ترابی بیان کرد: هر کدام از این مباحث، جای بحث مستقل دارد و میتواند مورد توجه پژوهشگران و اهل نظر قرار گیرد، البته برای توده مردم اولویت عدالت در مسائل اجتماعی است و سپس مسئله اعتقادی و اینکه خداوند چگونه با بندگانش رفتار کرده و خواهد کرد و تبعیضها و تفاوتهایی که بهصورت طبیعی در جهان وجود دارد، چگونه به عدالت منتهی میشود. سه سؤال مجزا در این خصوص وجود دارد که باید این سؤالات را از یکدیگر تفکیک کرد، سؤال اول درخصوص حاکمیت عدل و حکمت در آفرینش که شبهات و چالشهای خاصی در آن مطرح میشود. سؤال دوم در خصوص عدالت در احکام و نظام پاداش و جزا که بحث کلامی و اعتقادی است و سؤال سوم در رابطه با عدالت اجتماعی و نحوه مواجهه قرآن و دین با اصل عدالت اجتماعی است. شهید مطهری مبحثی را مطرح کرده و یادآور شده است که ما باید بین عدل خداوند در آفرینش جهان، با عدل الهی در مورد انسان از لحاظ معنا تفکیک قائل شویم، زیرا عدل در آفرینش به معنای تناسب و رعایت حکمتها، ضرورتها و مصالح است، اما عدل در مورد بندگان به معنای اعطای حقوق و رعایت حقوق انسانها و موجودات است.
وی تصریح کرد: در مقابل عدل در هستی، بیتناسبی (ضدعدل) و ناهماهنگی مطرح است، اما در مقابل عدل اجتماعی و عدل در مقابل انسانها، ظلم مطرح میشود و این دو را نباید با هم خلط کرد، زیرا اگر عدل در هستی را اثبات کردیم به معنای این نیست که دیگر لازم نیست به عدل اجتماعی توجه کنیم و گویا جواب دادهایم. ممکن است کسی عدل، تناسب، هماهنگی، قانون و قوانین جاری در فیزیک عالم را در شکلگیری اجسام و اجرام قبول کند، اما وقتی نظام زندگی انسان، احکام دین و دستاوردهای نظام دینی را بررسی میکند متوجه شود که کافی نیست و باید دنبال جوابهای دیگری باشد.
ترابی بیان کرد: اگر بخواهیم به مسئله عدل، هماهنگی، تناسب و اعتدال در نظام هستی و آفرینش بپردازیم جواب ساده است و پیچیده نیست. بهعنوان مثال خداوند در آیه 7 سوره الرحمن فرموده است: «وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ؛ خداوند آسمانها را برافراشت و میزان و قانون را قرار داد (وضع کرد)» یک معنایش این است که آفرینش براساس نوعی قوانین و حسابهای دقیق است که هماکنون محققان، اکثر همین محاسبات را انجام میدهند و نسبتها را کشف میکنند، در شیمی، ریاضی، بعضی از مسائل علوم انسانی و در واقع کشف قوانین موجود است. در واقع کار پاسداری از این قوانین و استفاده از آنها در راه منافع انسان را انجام میدهند.
رئیس شورای استانی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاههای خراسانرضوی گفت: با استفاده از همین قوانین است که انسان توانسته مواد معدنی را استخراج، خالص و ترکیب کند و آلیاژهای جدیدی به دست آورد و با استفاده از آلیاژها، هواپیما، کشتی و ... بسازد و این امور را با استفاده از قوانین فیزیک و شیمی، انجام دهد. انسانها با استفاده از قوانین شیمیایی توانستهاند قسمت مادی و جسمی سیستمها را بسازند و با قوانین فیزیک توانستهاند راه خود را به سمت کرات و ... باز کنند. اگر دقت کنیم متوجه میشویم که اینها دلیلش وجود نوعی حاکمیت نظم، قانون، ضوابط و نظامات دقیق علمی و متناسب است که در نهایت به عدل الهی در نظام هستی تبدیل شده است. امام علی(ع) فرموده است: «العَدلُ أساسٌ بِه قِوامُ العالَمِ؛ عدل پایهای است که قوام و پایداری عالم بر آن پایه استوار است» یعنی تناسب و هماهنگی و ممکن است سؤال پیش آید که اگر این قوام و پایداری هست پس معلولیتهای جسمی انسانها، زلزلهها، طوفانها، میکروبها و ویروسها چه هستند؟
ترابی ادامه داد: ما وظیفه داریم از این آیات و اجرای آنها پاسداری کنیم و هیچگاه سست نشویم و موانع، هرگز مانع اجرای آرمانهای الهی نشوند. باید تلاش کنیم تا عدالت اجتماعی محقق شود و جامعه ایمانی و اسلامی در مرحله اول و جامعه جهانی در مرحله دوم به وضعیتی برسند که حقوق انسانها ضایع نشود و این آرمان دین است. حال اگر ما در جامعه خود و جامعه اسلامی شاهد تحقق این ایده در حد مطلوب نیستیم باید بررسی کنیم که مشکلات از کجاست و چه مشکل و عاملی باعث شده است که نتوانیم این آرمان قرآنی و الهی را محقق کنیم. اگر جامعه، اسلامی و ایمانی باشد این عدالت قرآنی و آن عدالتی که از امام علی(ع) در حکومتش شنیدهایم باید محقق شود و اگر نشده است، باید دریابیم که چرا نشده و به آن ایدهآل نرسیدهایم و البته نه اینکه کاری انجام نشده باشد؛ چرا که آنچه نشده مهم است و آنچه که انجام گرفته قانعکننده نیست.
وی گفت: آیا خداوند در تشریع احکام راجع به زنان و مردان و قراردادن قوانین شرعی و اجتماعی و در قرار دادن پاداش و جزا، درباره اعمال و رفتار انسانها عدالت را رعایت کرده است و آیا دین و قوانین دینی به رعایت حقوق انسانها توجه داشتهاند یا خیر؟ اگرچه این سؤال موضوعی فلسفی ـ کلامی است، یعنی ابعاد آن به مسائل اعتقادی بازمیگردد که باید آنها را با دلایل عقلی اثبات کرد و بخشی هم به احکام و داوریهای شریعت بازمیگردد. داوریهای شریعت در خصوص موضوعات و مسائل مختلف جنبه فقهی دارد و در بحث کلام، قابل مطرح شدن است، اما موضوعی اساسی و چه بسا زیرساخت بسیاری از سؤالهاست.
رئیس شورای استانی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاههای خراسانرضوی تصریح کرد: به تعبیر اهل نظر این مبحث (آیا خداوند عادل است یا خیر) از صدر اسلام (از قرن دوم) مطرح شده و البته شاید نشانههایی در قرن اول هم داشته باشد. سؤال از عدل الهی سابقه دیرینهای در مباحث اعتقادی دارد و اساساً مبنای یک اختلاف اعتقادی از قرون اولیه بوده و باعث این شده است که گروهی از اندیشمندان اسلامی را عدلیه و گروه دیگر را غیر عدلیه بنامند. گروه عدلیه معتقد بودند یکی از صفات خداوند عادل بودن است. در مقابل گروه دیگر با یک شبهه میگفتند اینکه خداوند عادل است و باید با عدالت رفتار کند یک فهم نادرست است، زیرا این ما نیستیم که تعیین میکنیم عدل چیست و خدا چگونه باید رفتار کند، بلکه باید فعل و کار خداوند را معیار عدل قرار دهیم و بنابراین کاری که او انجام میدهد عادلانه است.
ترابی بیان کرد: ممکن است نتیجه کار یکی باشد اما بیان متفاوت میشود، البته لوازم هم متفاوت است، مانند کسانی مثل شیعه که معتقدند خداوند عادل است و باید عادل باشد، هر نوع حکم ظالمانه و داوری ظالمانه را نمیتوانند بپذیرند. اول سؤال میکنند که آیا این ظلم هست یا خیر و اگر به یقین برسند که ظلم است نمیتوانند آن را قبول کنند و نمیتوانند به خدا و دین نسبت دهند. بلکه باید راهی پیدا کنند که اثبات شود که یا آن حکم، حکم خدا نیست و یا اگر حکم خدا هست برای چه مواردی بوده است، آیا مطلق بوده یا مورد خاصی بوده است، به هرحال عقل و فهم انسانی اینجا اصالت پیدا میکند.
رئیس شورای استانی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاههای خراسانرضوی اظهار کرد: ولی در گروه دیگر که شبههای پیدا کردهاند، با اینکه نمیگویند خداوند ظالم است، اما میگویند آنچه خدا انجام دهد عدل است. لازمه چنین تفکری آن است که وقتی چیزی به ذهن ما برسد که آیا عدل است یا ظلم، نباید انسان بحث کند؛ چراکه خدا خواسته و انجام داده است، پس عدل است و دیگر تفکر، تأمل و تحقیق نکن و سکوت اختیار کن. متأسفانه همین اندیشه باعث بسیاری از کجرویها در مسائل اعتقادی، سیاسی و اجتماعی در جهان اسلام شده است. اگر به داعشیها که تابع همین مسلک هستند و عدلیه نیستند، گفته شود که رفتار شما با عقل، وجدان و ... سازگار نیست، میگویند چون مفتی ما فتوا داده و او هم از قرآن و روایات دریافت کرده است، ما هم عمل میکنیم و کاری به آن نداریم که عاقلانه یا عادلانه است یا خیر.
وی گفت: حال شما ببینید چه فاجعه عظیمی از انکار عدل الهی پیدا شده است؟ در گذشته نیز در طول قرنهای متمادی اینگونه موارد را داشتهایم و هجمههای بسیاری علیه مسلمانان با همین بهانهها و افکار انجام شده است. اعتقاد ما بهعنوان شیعه این است که ما قادریم با عقل خود بسیاری از عدلها و ظلمها را متوجه شویم، آنچه گاهی برای ما مشکل میشود در مصادیق است وگرنه اصول اصلی از نظر عقل ما قابل فهم است و ما دین را بر اساس اصول عقلی پذیرفتهایم. خدای ما خدای عادل و حکیم است. خدایی است که ظلم نمیکند، نیازی به ظلم ندارد و اقدام به ظلم هم نمیکند؛ چراکه منشأ ظلم، مشکل روحی، روانی و ذاتی است که خداوند چنین نقصی ندارد یا نیاز جسمی یا مادی است که باز هم خدا نیاز ندارد یا قدرتطلبی و سلطهطلبی است که باز هم خدا نیاز ندارد، چون حقیقتی که همه موجودات را با اراده و خواست خود آفریده است، به هیچ کدام از اینها نیاز ندارد.
انتهای پیام