امانالله قراییمقدم، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، در خصوص فرهنگ مطالعه در ایران، اظهار کرد: متأسفانه مطالعه و کتابخوانی نه در خانواده و نه در مدرسه و دانشگاه مورد توجه نیست. در خانواده، والدین و بزرگترها اهل مطالعه نیستند، فرزندانشان را به کتاب خواندن وانمیدارند و حتی روزنامه نیز نمیخرند، چون روزنامه در حال حاضر مهمترین ابزاری است که میتواند سرانه مطالعه در کشور را بالا ببرد، ولی روزنامهها اکثراً نمیتوانند هزینههای خود را تأمین کنند، چون فروشی ندارند.
وی افزود: در مدارس نیز غیر از کتب درسی، برنامهای برای مطالعه آزاد پیشبینی نشده و گاه حتی کتابخانه هم ندارند یا اگر دارند، بسیاری از آنها تار عنکبوت بسته و حتی آزمایشگاههای مدارس نیز همینطور است. دانشگاهها نیز هر چند کتابخانه دارند، ولی وقتی ساعت 6 یا 7 بعدازظهر این کتابخانهها تعطیل میشوند، فایده ندارد. در صورتی که در کشورهای خارجی، کتابخانهها شبانهروز باز هستند، ولی در کشور ما مشخص نیست که دانشجویان اصلا مطالعه آزاد و جانبی دارند یا نه و فقط همان کتابی را میخوانند که اساتیدشان تعیین کردهاند. در واقع نظام اجتماعی ما با مطالعه سر سازگاری ندارد و شاید بتوان گفت اصلاً از مطالعه کردن میترسد.
در جامعه ما عادت به مطالعه وجود ندارد
عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی اضافه کرد: طبق گفته یاقوت حموی، در ایران بعد از اسلام، در هر شهر و در هر خانهای کتابخانه وجود داشت و کتابها را با چهارپایان حمل میکردند. در واقع به همین دلیل بود که امثال ابوریحان بیرونی، ابوعلی سینا و صدها دانشمند دیگر رشد و پرورش یافتند. در دوره صفوی، علاوه بر مکتبخانهها، دو نوع مدرسه خاص و عام در اصفهان وجود داشت و این مدارس کتابخانه داشتند، ولی اکنون وضعیت چگونه است؟ نه در خانواده، نه در مدرسه و نه در دانشگاه، عادت به مطالعه وجود ندارد و هیچ کس برای ایجاد این عادت تلاش نمیکند. معلمان دانشآموزان را به مطالعه وانمیدارند و بسیاری از مدارس کتابخانه ندارند، اگر هم داشته باشند، کسی از آنها استفاده نمیکند.
قراییمقدم ادامه داد: در مقالهای که سالها قبل در مجله جوان و رسانه منتشر شد، آمده است که در انگلستان، دانشآموزان از سال اول دبیرستان باید روزانه حداقل دو ساعت در کتابخانه تمام روزنامههای منتشر شده در روز را مطالعه کنند و به دو گروه محافظهکار و کارگر تقسیم شوند و در کلاس با هم بحث کنند. در دانشگاههای ما اصلا اساتید از دانشجویانشان نمیخواهند کتابی را مطالعه کرده و در کلاس کنفرانس دهند. در کشور ما، مثل مکتبخانههای قدیم، دانشآموز شنونده است و معلم متکلم وحده؛ در نتیجه گفته میشود که میانگین مطالعه روزانه هر فرد در ایران، دو و نیم دقیقه است. متخصصان ارتباطات جمعی مثل مارشال مک لوهان معتقد بودند یکی از خطرات تلویزیون این است که افراد را از مطالعه و خواندن کتاب بازمیدارد. در حال حاضر، ماهواره و فضای مجازی نیز به تلویزیون اضافه شده است و افراد زمانی را برای مطالعه اختصاص نمیدهند، در نتیجه نباید انتظار داشت که بچهها کتاب خواندن را یاد بگیرند و اصولاً جامعه ما اهل مطالعه نیست، علاوه بر اینکه گاه امکانات لازم نیز وجود ندارد.
وی بیان کرد: قبل از انقلاب، با تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کتابها به وسیله ماشین به روستاها حمل میشد و روستائیان بعد از مطالعه آنها، کتابها را پس میدادند. این اقدام، زمینه مطالعه را افزایش میداد، چنانکه اکنون در هند نیز این کار انجام میشود و اتوبوسهای سیاری که حکم کتابخانه را دارند، کتابها را در مناطق مختلف پخش کرده و دوباره پس میگیرند که خودش ایجاد عادت به مطالعه است، ولی در حال حاضر در کشور ما چنین اقدامی صورت نمیگیرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی با بیان اینکه در جامعه ما افراد به مطالعه عادت داده نشدهاند، گفت: دلیل این کار به زندگی ماشینی برمیگردد. ادوارد کلاپارد، روانشناس سوئیسی معتقد است که معلم باید شنونده باشد و دانشآموز حرف بزند، ولی در نظام آموزشی ما برعکس است و اگر هم دانشآموز سؤالی بپرسد، برخورد مناسبی با او نمیشود. به این میگویند روش ماشینی، در حالی که امروز در دنیا روش پرسش و پاسخ یا مکاشفهای یا حل مسئله مورد توجه است، معلم متکلم وحده نیست و این دانشآموز است که سؤال میکند و معلم جواب میدهد.
وی تصریح کرد: در حال حاضر، تلویزیون، ماهواره و تلفن همراه جای مطالعه را گرفته است. افراد وقتی مطالعه میکنند، دیگر آن آدم سابق نیستند، چون سوال میکنند و در مورد مسائلی که آنها را بدیهی و مسلم میپنداشتند، دچار شک و تردید میشوند. ما باید مثل کشورهای پیشرفته، دانشجویان را پرورش دهیم و آنها را مجبور کنیم که در کنار دروس خود، کتابهای جانبی نیز بخوانند. زمانی که در دانشگاه تهران دانشجو بودم، همه دانشجویان موظف بودند کتابهای چند صد صفحهای را در کلاس کنفرانس داده و به سؤالات پاسخ دهند و این خودش زمینه مطالعه را فراهم میکرد.
نظام آموزشی مکتبخانهای ضد مطالعه است
قراییمقدم افزود: در حال حاضر، دانشآموزان و دانشجویان مثل نظام مکتبخانههای قدیم تربیت شدهاند، ولی در حوزه علمیه اینطور نیست، بلکه استاد درس میدهد و طلبه باید راجعبه آن مطالعه کند و اهل پرسش و پاسخ باشد، به همین دلیل است که طلاب فن بیان و سخنوری را یاد میگیرند. این بهترین روش است، ولی در مدارس و دانشگاهها اینطور نیست و نظام آموزشی این دو باید تغییر کند.
وی اظهار کرد: گاه در مدارس و دانشگاهها، از دانشآموز و دانشجو خواسته میشود که راجع به موضوعی مطالعه و تحقیق کنند، ولی اولا این تعداد محدود است و ثانیا به صورت تکلیف الزامی نیست و به اختیار افراد گذاشته میشود. وقتی در جامعهای روزنامه خوانده نمیشود، یعنی مطالعه در آن ضعیف است. آیا روزنامه با تیراژ دو هزار یا بیست هزار تایی برای ۸۰ میلیون جمعیت نشاندهنده قوت است؟ متاسفانه امروز برخلاف گذشته، کتاب خیلی مورد توجه و اقبال نیست و باید نوعی انقلاب و دگرگونی در خصوص مطالعه و کتابخوانی در مدارس و دانشگاهها اتفاق بیفتد و عادت به مطالعه افزایش یابد. ماشینهایی باید وجود داشته باشد که کتابها را به روستاها ببرد، ولی اصولاً جامعه ما به پرورش فکر و ذهن خیلی روی خوش نشان نداده، چون سنتی و کاریزماتیک است، یعنی همه مسائل و اتفاقات را ناشی از تقدیر و مقدرات میداند.
انتهای پیام