به گزارش ایکنا از خوزستان، مهدی دغاغله، استاد دانشگاه و پیشکسوت قرآن کریم در پاسخ به گفتوگوی منتشر شده در خبرگزاری ایکنا با عنوان «بررسی منشأ و آسیب اختلاف قرائتخوانی» که 18 آبانماه در گفتوگو با سیدمجتبی مجاهدیان، پژوهشگر قرآن کریم و شاگرد علامه کمالی دزفولی بر خروجی خبرگزاری قرار گرفت، مطلبی را در اختیار ایکنا خوزستان قرار داد که تقدیم مخاطبان میشود:
باسمه تعالی
با عرض سلام و ادب ضمن تشکر از شما عزیزان در خبرگزاری ایکنا که اهمیت ويژهای برای بحثهای پژوهشی قرآنی قائل هستید. به عرض میرساند در خصوص مصاحبهای که با جناب آقای مجاهديان، قرآن پژوه محترم در مورد اختلاف قرائات شده مطالبی را به عرض میرسانم:
در حقيقت ایرادات متعددی به مطالب ایشان وارد است:
بنده بطور مختصر و فهرستوار عرض میکنم که اولا بحث قرائات از جمله بحثهای فوق تخصصی و بسیار دقيق و حساس است و اغلب مطالب عنوان شده توسط جناب آقای مجاهديان کلی گویی و تعميم بعضی از مطالب و جزم در بعضی از نظریه است که دقت را در روش علمی و پژوهشی پایین میآورد چرا که بحث یک بحث مبنایی است که باید بطور مستند و دقیق ارائه میشد و بنظر میرسد که ایشان از پژوهشهای جدیدی که در کشورمان انجام شده است مطلع نیستند.
تکثر و انتشار قرائات توسط قاریان یک مسأله و شرح و توضیح منشأ این اختلاف در قرائات برای عموم مردم و خصوصا نوجوانان مسأله دیگری است. در جهان امروز و با توجه به وجود اینترنت دسترسی به این مطالب برای همه ميسر شده و تلاوتهای زيادی از مصريان در دسترس است که با اختلاف خواندهاند لذا ممکن است همین بحث اگر درست تبیین نشود موجب شبههافکنی شود.
دوم: این مدعا در مطالب ایشان که رجوع قاریان مصری به اخلاف قرائت برای توجیه تکرار و برگشت آيات است نه تنها قابل اثبات و دفاع نیست بلکه خلاف این است چرا که تلاوت مفهومی و معنامحوری ويژگی بارز قاریان مصری است و از طرفی موارد اختلاف قرائت به شرح و تفهيم آيات و توجه دادن به بطون و لایههای بیشتر کمک میکند لذا میتواند آن را اقدامی مثبت و مفيد قلمداد نمود.
سوم: تقسيم مراتب قرائت به تحقیق و تدویر و تحدیر و ترتیل و گزینش تحقیق برای اختلاف قرائت دارای چند اشکال است. اولا این مفاهیم که در «النشر فی القرائات العشر ابن الجزری» هم آمده با تعریف اصطلاحی و آنچه مد نظر جناب مجاهديان است کاملا متفاوت است. ثانیا کلمه حدر درست است نه تحدير. ثالثا اینکه ترتیل کاملا با سه مورد معنای متفاوتی دارد و خداوند متعال امر فرموده است: «وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا» رابعا اینکه اختلاف قرائت ربط به مراتب تلاوت ندارد و در هر سه مورد تحقیق، حدر و تدوير قابل اجراست.
چهارم: بهتر این است که بهانههای واهی مستشرقان را با دفاع از اختلاف قرائت از دست آنها گرفت نه اینکه تلاش کنیم که آنها را راضی نگه داریم که این امری محال است. مگر ایرادگیری مستشرقان ملاک صحت و سقم میراث ماست؟
پنجم: انتشار روایت حفص از عاصم دلیل بر بهتر بودن یا نزدیک بودن آن به تلاوت اهلالبیت علیهمالسلام نیست چرا که این انتشار توسط احناف عثمانی در دوره امپراطوری آنان در کشورهایی چون مصر و بلاد شام و عراق و بعد از آن پيروان مذهبی آنان در شرق دور صورت پذیرفت در حالی که قبل از روایت عاصم روایت شعبه(ابوبکر بن عياش) و در زمانی روایت دوری از ابی عمر در این دیار منتشر بود. بنده سرنخهایی يافتم که روایت منتشر در اهواز در حدود 200 سال پيش روایت شعبه بود و در عراق روایت دوری از ابی عمر. این در حالی است که روایت حفص ويژگی خاصی نسبت به سایر قرائات و روایات ندارد.
ششم: بحث تواتر قرائات از بحثهای پيچيده و مناقشهبرانگيز در طول تاریخ بوده است که در بین آنها هم تأييد و تقديس قرائات و هم رد مطلق آنها به چشم میخورد و صرف شیعه بودن مخصوص حفص نیست چون معروف است که کسانی مانند: کسائی و ابوعمرو و یعقوب نیز به تشیع مشهورند. حمزه هم معروف است که از شاگردان امام صادق علیهالسلام بوده و در ده مورد با ایشان اختلاف داشته است و شما نام امام صادق علیهالسلام را در سند حمزه ملاحظه میکنيد.
هفتم: در مورد نظر مراجع شيعه مطلب، بهگونهای مطرح شده است که گویی مراجع با سایر قرائات به جز روایت حفص مخالف هستند! در حالیکه همه مراجع تقریبا به اتفاق قرائات را حتی در نماز جايز میدانند و جالب اینکه در مقدمه مجمعالبیان طبرسی آمده که خواندن به یک روایت را مذهب امامیه مکروه میدانند:(فاعلم أن الظاهر من مذهب الإمامية أنهم أجمعوا على جواز القراءة بما تتداوله القراء بينهم من القراءات، إلا أنهم اختاروا القراءة بما جاز بين القراء، وكرهوا تجريد قراءة مفردة)
هشتم: بحث اختلاف قرائات در زمان خود ائمه اطهار علیهمالسلام رایج بوده و جالب اینکه بعضی از اصحاب امامان معصوم در اختلاف قرائات کتاب نوشتند مانند ابان بن تغلب شاگرد امام باقر علیهالسلام. همواره امامان معصوم سفارش می کنند: «اقْرَءُوا كَمَا تَعَلَّمْتُمْ » یا « اقْرَءُوا كَمَا تَعَلَّمْتُمْ» يا «سَیَجِیْءُ من یُعَلِّمُکُمُ» که همه به جواز قرائتهای منتشر بین مسلمانان دلالت دارد.
نهم: ذکر این منابع که با همکاری استاد عزيزم جناب آقای دکتر مستفيد تهيه شده است خالی از لطف نيست:
همه ما شهيد اول صاحب لمعه را میشناسيم و ممکن است خيلیها ندانند که وی دوستی بسیار صميمي با ابن الجزری صاحب النشر داشته است در کتاب منتهى المطلب في تحقيق المذهب؛ ج5، ص(64) میخوانیم: «محمد بن مكي بن محمد بن حامد أبو عبد الله الجزيني الشافعي كذا كتب بخطه لي في استدعاء ولكنه شيخ الشيعة والمجتهد في مذهبهم، ولد بعد العشرين وسبعمائة، ورحل إلى العراق وأخذ عن ابن المطهر وغيره وقرأ القراآت على أصحاب ابن مؤمن وذكر لي ابن اللبان أنه قرأ عليه، وهو إمام في الفقه والنحو والقراءة صحبني مدة مديدة فلم أسمع منه ما يخالف السنة ولكن قامت عليه البينة بآرائه فعقد له مجلس بدمشق واضطر فاعترف ليحكم بإسلامه الشافعي فما حكم وجعل أمره إلى المالكي فحكم بإراقة دمه فضربت عنقه تحت القلعة بدمشق وكنت إذ ذاك بمصر وأمره إلى الله تعالى».
خلاصه مطلب این است که شهيد اول از نظر ابن الجزری شیخالشيعه و مجتهد و امام در فقه و نحو و قرائات است.
علامه حلی در منتهی المطلب:
«يجوز أن يقرأ بأيّ قراءة شاء من السّبعة
لتواترها أجمع، و لا يجوز أن يقرأ بالشّاذّ و إن اتّصلت رواية ، لعدم تواترها و أحبّ القراءات إليّ ما قرأه عاصم من طريق أبي بكر بن عيّاش، و قراءة أبي عمرو بن العلاء، فإنّهما أولى من قراءة حمزة و الكسائيّ؛ لما فيهما من الإدغام و الإمالة و زيادة المدّ، و ذلك كلّه تكلّف، و لو قرأ به صحّت صلاته بلا خلاف». خلاصه مطلب این است که با هرکدام از قرائات هفتگانه نماز خواندی جایز است و اینکه علامه حلی روایت شعبه و قرائت ابی عمر را بیشتر از دیگر قرائات دوست دارد!
جواز اختلاف قرائات در نماز توسط حضرت امام خمينی(ره) در تحرير الوسيله «الأحوط عدم التخلف عن إحدى القراءات السبع كما أن الأحوط عدم التخلف عما في المصاحف الكريمة الموجودة بين أيدي المسلمين، و إن كان التخلف في بعض الكلمات مثل مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ و كُفُواً أَحَدٌ غير مضر، بل لا يبعد جواز القراءة بإحدى القراءات» است.
جواز اختلاف قرائات در نماز توسط آيتالله خویی(ره) «لأحوط القراءة بإحدى القراءات السبع، و إن كان الأقوى جواز القراءة بجميع القراءات التي كانت متداولة في زمان الأئمة عليهم السلام.»
جواز اختلاف قرائات در نماز توسط آيتالله سیستانی(حفظه الله) «الأنسب أن تكون القراءة على طبق المتعارف من القراءات السبع، وتكفي القراءة على النهج العربيّ وإن كانت مخالفة لها في حركة بِنْيَة أو إعراب، نعم لا يجوز التعدّي عن القراءات التي كانت متداولة في عصر الأئمّة (عليهم السلام) فيما يتعلّق بالحروف والكلمات».
انتهای پیام