گرفتار برداشت اشتباه از غیبت امام زمان(عج) نشویم
کد خبر: 4024111
تاریخ انتشار : ۰۷ دی ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۹
مرور کتب مهدوی/۱

گرفتار برداشت اشتباه از غیبت امام زمان(عج) نشویم

نویسنده کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» با اشاره به اشتباه برخی درباره غیبت امام زمان(عج)، گفت: متأسفانه بعضی‌ها مقام غیب امام را با مخفی کردن یکی گرفته‌اند و در معرفت نسبت به امام به اشتباهاتی گرفتار شده‌اند.

مبانی معرفتی مهدویتباور به موعود بین صاحبان ادیان، یک اعتقاد مشترک است. این باور بین شیعه امتیازات خاصی دارد که مهم‌ترین آن باور به زنده بودن موعود و بهره‌مندی از نور وجود ایشان در دوران غیبت است. به گفته برخی بزرگان، فرهنگ مهدویت، گوهر دینداری در دوره غیبت است اما با وجود غنای منابع، تأمل در فرهنگ مهدویت از مسائلی است که کمتر برای آن کاری کرده‌ایم.  

ایکنای خوزستان، در نظر دارد به صورت هفتگی، منابع مفید و معتبر مهدویت را مرور کند و قدمی در راستای ایجاد فضای تأمل در فرهنگ مهدویت ایجاد کند. نخستین کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» نوشته اصغر طاهرزاده است که توسط دفتر انتشارات «لب‌المیزان» منتشر شده است. متن زیر مروری بر محتوای این کتاب است:

نویسنده کتاب، بحث خود را با بررسی وضعیت باور به مهدویت بین مسلمانان شروع می‌کند و می‌نویسد: مسائل بسیاری از مسلمین در زمینه امامت حضرت مهدی(ع)، حضور حضرت مهدی(عج) و نقش و تأثیر ایشان حل نشده است و حل این مسئله به سرمایه فکری و تحقیق بیشتری نیاز دارد.

به اعتقاد مؤلف کتاب، درک مغز عالم هستی که ما اسمش را امام زمان(عج) می‌گذاریم به اندیشه عمیق و دقیق نیاز دارد. یکی از مصیبت‌هایی که بر سر اعتقاد به امام زمان(عج) و انسان کامل یعنی حضرت مهدی(عج) آمده، همین است که با خرافه عجین شده به طوری که عده‌ای از سر زودباوری مسئله را پذیرفته‌اند، در حالی که آنچه این‌ها پذیرفتند اصلاً امام نیست و عده‌ای هم از سر عدم تحقیق رد کردند.

مشکلی که در ارتباط با شناخت امامت و امام به معنی حجت خدا داریم این است که برای شناخت آن حضرت نیازمند مبانی عمیق استدلالی و قلبی هستیم که در مکتب تشیع می‌توان آنها را جستجو کرد.

مفهوم انسان کامل

اولین کسی که واژه انسان کامل را به عنوان شخصی که عالم حی و حاضر است به کاربرد محی‌الدین ابن‌عربی است. یکی از موضوعات در تفکر توحیدی این است که باید در ماورای پدیده‌های کثیر محسوس، حقیقت واحد غیرمحسوس را بیابیم و اصل اساسی بینش دینی و توحیدی، توجه به حضور حقیقت واحدی است که در ماورای کثرات موجود است.

کسی که قدمش در وادی توحید سست است در وادی فهم مقام امامت در هستی حتماً سست‌تر می‌شود. مگر در مباحث توحید نخوانده‌اید که در عالم، وجوداتی غیبی هستند که از بس وجودشان شدید است ملموس و محسوس نیستند، مانند وجود ملائکه و اولین شرط دریافت هدایت از قرآن این است که شما غیب را باور کرده باشید. یعنی کسی که نظام فکری‌اش این‌قدر نازل است که بالاتر از افق ماده هیچ دریافت برتری ندارد، این شخص هیچ ارتباطی با قرآن نخواهد داشت و از قرآن نمی‌تواند هدایت بگیرد و بر آستانه بارگاه دین نوشته شده است هرکس معرفتش تا غیب صعود نکرده است وارد نشود.

حاضر کیست؟ ظاهر چیست؟

طاهرزاده در ادامه درباره اشتباه برخی درباره مقام غیب امام سخن می‌گوید و معنای واسطه فیض را توضیح می‌دهد: متأسفانه بعضی‌ها مقام غیب امام را با مخفی کردن یکی گرفته‌اند و در معرفت نسبت به امام به اشتباهاتی گرفتار شده‌اند. مخفی شدن یعنی کسی اینجا هست، اما مثلاً پشت دیوار پنهان شده است ولی غایب بودن یعنی کسی فوق هستی مادی است، مثل ملائکه که در غیب هستند و در مقامی بالاتر از عالم ماده جای دارند.

 مقام غیب امام زمان(عج) به جهت واسطه فیض بودن حضرت است. وی واسطه فیض را با ذکر مثالی چنین توضیح می‌دهد: شما من و تن خود را در نظر بگیرید. چه کسی صحبت می‌کند؟ مسلماً من از زبان و صوت کمک می‌گیرد و صحبت می‌کند. چه کسی می‌بیند؟ من اما از طریق چشم. آن‌کس که همه کاره است، من یا نفس انسان است. اگر من نباشد، قلب هم تپش ندارد. منِ شما در همه جای تنِ شما حاضر است، یعنی «منِ» شما از نظر درجه وجودی بالاتر از «تنِ» شما است. عالم غیب از خود ماده در ماده حاضرتر است. مثل حضور فعال من شما در چشم و گوش شما که عملاً «من» است که می‌بیند، منتها از طریق چشم شما. «من» شماست که می‌شنود نه گوش شما، اما آنکه در صحنه ظاهر است تن شما است با اعضایش، اما آن که در صحنه حاضر است، «من» شما است. «من» شما در همه جای تن شما حاضر است، اما چون مجرد است محدود به بدن نیست.

نویسنده در ادامه فرق حضور و ظهور را چنین بیان می‌کند: خدا حضور مطلق است یعنی در همه جا از همه چیز حاضرتر است، اما حضورش مثل دیوار و سنگ و غیره نیست. اگر بخواهد مثل دیوار حاضر باشد که دیگر خدا نیست، بلکه یک دیوار است. حاضر بودن در جایی غیر از ظاهر بودن است. مثلاً این لیوان در اینجا ظاهر است و شما می‌توانید آن را ببینید، علتش این است که او «یک جا» هست و جاهای دیگر نیست، پس می‌توانید آن را ببینید. اگر همین جا بود، دیگر ظاهر نبود. اگر چیزی شکل داشته باشد، یعنی در یک مکان هست و در مکانی دیگر نیست، اما اگر حد و مرز و شکلی نداشته باشد همه جا می‌تواند باشد. چیزی که ظاهر است، محدود است و چیزی که حاضر است، ولی ظاهر نیست حقیقتی است فوق محدودیت‌های مکان.

به گفته طاهرزاده، این مطالب به عنوان مقدمات امام‌شناسی است و باید در دبستان فرهنگ فکری تشیع تدریس شود.

در دعای ندبه می‌خوانیم «أین وجه‌الله؟» یعنی کجاست وجه خدا که اولیا الهی به سوی او نظر دارند، یعنی حضرت امام زمان(عج) وجه الهی و نمایش کامل صفات الهی هستند. امام به جهت مقام جامعیت اسمائی از ملائکه هم بالاتر است، همانطور که من حقیقتاً فوق تن است. امام غایب هستند یعنی در سرداب سامرا گم شده‌اند؟ نه اینطور نیست. بلکه جهان در قبضه امام است، مثل این است که بدن در قبضه من یا نفس انسان است.

وی در ادامه مثالی جالب می‌زند: خورشید در صورتی می‌تواند همه جا را روشنی ببخشد که بالا باشد، اما اگر پایین بود دیگر نمی‌توانست همه جا را روشن کند. حضور ملائکه در هستی طوری است که آنها را کاری از کاری باز نمی‌دارد، مثل خورشید که روشن کردن شهر ما، او را از روشن کردن شهر دیگر باز نمی‌دارد. در مورد حضور و نقش امام نیز چنین است. مقام امام مقام عظمایی است که همه عالم را تدبیر می‌کند، اگر پایین و در عرض سایر موجودات بودند، نمی‌توانستند عالم را تدبیر کنند.

عین انسانیت

امام عین انسانیت است. اگر بخواهیم چیزی را شور کنیم باید به عین شوری یعنی نمک رجوع کنیم. برای انسان شدن هم فقط و فقط یک راه وجود دارد و آن این است که به عین انسان رجوع کنیم. من و شما به اندازه‌ای که به امام زمان خود نزدیک شویم، بهره‌ای از انسانیت داریم. انسانیت یک حقیقت است چیزی که حقیقت است، منشأ همه چیزهایی است که از آن حقیقت بهره دارند، یعنی هر چیزی به مطلقش بر می‌گردد همان‌طور که هر شوری به عین شوری برمی‌گردد. به اصطلاح فلسفه، انسانیت تشکیک‌بردار است، یعنی مثل نور شدت و ضعف می‌پذیرد. هر چیزی که دارای شدت و ضعف است حقیقت دارد و ساخته ذهن ما و از اعتبارات بشر نیست، مثلاً نمی‌توان گفت این ستون از ستون دیگر ستون‌تر است چون اینها اعتبارات بشر است و حقیقتی ندارد، ولی در مورد وجود، علم و انسانیت، شدت و ضعف مطرح است. همان‌طور که وجود به عین وجود برمی‌گردد انسانیت انسان‌ها هم به عین‌الانسان برمی‌گردد.

بدون وجود مبارک امام زمان(عج) پروردگار به هیچ‌کس هیچ بهره‌ای نمی‌دهد و آنهایی که به مقام وصال رسیده‌اند، با همین قاعده رسیدند. این همان مفهوم واسطه فیض است، یعنی هرچه بخواهی از خدا بگیری، باید از امام بگیری و چون مفهوم این حقیقت را که امام واسطه فیض است همه مردم نمی‌فهمند و ممکن است کج‌فهمی و سوء تعبیر شود، تنها شمه‌ای گفته می‌شود. اینها از اسرار است و بدون مقدمه نمی‌توان گفت. او غایب نیست، ما غایبیم. کافی است که نظر مبارکشان بر جان ما بیفتد تا ما انسان شویم؛ یعنی مبادی میل ما اصلاح شود. هرکس به اندازه نزدیکی به نظر او بقا و واقعیت می‌یابد و معنی‌دار می‌شود امام غایب نیست. ما غایبیم، ماییم که دنیایی شدیم.

ادامه دارد...

انتهای پیام
captcha