به گزارش ایکنا از لرستان، با اینکه اطلاعات دقیقی از آمار و ارقام کارخانجات پلدختر در زمان جنگ در دست نیست؛ اما کمتر کسی است که با استقامت و پایداری جانانه مردم صبور این دیار آشنا نباشند.
شهری که سالهای جنگ، متواتر و مداوم آماج موشکباران و بمباران نیروهای رژیم بعث، قرار گرفت که تلمبهخانه تنگ فنی و کارخانه یخ از مراکز کارگری آن روزگار است هنوز زخمهای آن دوران بر تن این شهر دلسوخته باقی است شهری که به حق لقب «هویزه ثانی» گرفت.
با اینکه شغل اغلب مردم این منطقه، کارگری در مزرعه و کشتزارها بود؛ اما آمارهای رسمی از تقدیم پنج شهید جامعه کارگری این شهرستان به انقلاب اسلامی خبر میدهد و امروزه جامعه کارگری به پاس رشادتهای شهدای کارگر همچنان پویا و سرزنده مسیر تعالی را میپیماید و بیش از چهار هزار نفر از این راه زلال ارتزاق میکنند.
از شهدای کارگر شهرستان پلدختر میتوان از روحالدین پورنصیر نام برد که چهارم اسفندماه سال 1331 از پدری به نام عادل و مادری به نام شاهیطلا متولد شد، وی تا پایان دوره ابتدایی درس خواند، بزرگتر که شد در کارخانه یخ مشغول به کار شد و سال 1356 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد و سیزدهم مهرماه سال 1359 در بمباران هوایی زادگاهش پلدختر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و پیکر مطهرش را در شهر پلدختر به خاک سپردند.
مادر شهید روحالدین پورنصیر در بیان خصوصیات بارز اخلاقی این شهید، گفت: از روزهای آغاز سن تکلیف یعنی 15 سالگی، ادای تکالیف شرعی مثل نماز و روزه را کامل انجام میداد، هرگز پیش نمیآمد که نمازش را ترک کند.
در فصل تابستان با آن همه مشقت و گرمای طاقتفرسا، علیرغم ناراحتی معدهای که داشت، همیشه نگران آینده انقلاب بود و اینکه شاه کی از ایران میرود عکس مبارک حضرت امام خمینی(ره) را میخرید و به منزل میآورد و میگفت: من دوست دارم به جای دیوار خالی، عکس امام را مقابل خود ببینم، میگفتیم: داشتن عکس امام در خانه خطر دارد و او در جواب میگفت: من از هیچ کسی نمی ترسم و گوش به فرمان او هستم.
نمازهای خود را در مسجد میخواند و همه اعضای خانواده را به انجام فرائض دینی تشویق میکرد، همیشه به افراد محروم کمک میکرد، هیچ وقت به کسی قهر نمیگرفت با همسایه و اقوام بسیار مهربان بود احترام پدر و مادر را نگه میداشت حتی پدر پیر خود را تا زمان مرگ نزد خود نگهداری میکرد با همسر خود مهربان و خوش اخلاق بود و همیشه جویای احوال دایه خود بود و به کارهای او رسیدگی می کرد.
همسر این شهید در بیان خاطرهای از این شهید، گفت: در زمان پیروزی انقلاب اسلامی، چند مرتبه خواستم که او در راهپیمایی شرکت نکند نگران بودم که مبادا در درگیری با گاردیها کشته شود اما خیلی ناراحت میشد و هر بار با لحن مصممتری جوابم را میداد اگر من شرکت نکنم و دیگری هم شرکت نکند، پس این انقلاب چگونه باید پیروز شود این حرف شهید تا همیشه در ذهنم ماند و نشان میداد که چهقدر به انقلاب و امام اعتقاد داشت.
شهید باباعلی رشنو یکم تیرماه سال 1321 در شهرستان پلدختر به دنیا آمد، پدرش مرادعلی و مادرش قمرتاج نام داشت، باباعلی الفبای ایستادگی را نزد پدر و مادرش آموخت، او هرگز فرصت پیدا نکرد که در کلاسهای درس و مکتب و مدرسه در جمع بچه مدرسیایها بنشیند چراکه زندگی را در مسیر دیگری میخواند.
درس او درس زیستن به محبت و مهربانی بود، پینههای دستش با نان حلال کارگری گره خورده بود، باباعلی موازی با روزهای زندگیاش پیش رفت، بزرگ شد و ازدواج کرد و سه فرزند شامل دو پسر و یک دختر از خدا هدیه گرفت و پنجم اردیبهشتماه سال 1362 در بمباران هوایی خرمآباد بر اثر سوختگی به شهادت رسید و پیکر مطهرش را در زادگاهش پلدختر به خاک سپردند.
شهید شیرعلی رحمتی روز هفتم آذرماه سال 1328 در روستای افرینه از توابع شهرستان پلدختر و در خانه کشاورزی ساده، صمیمی از پدری به نام امیدعلی و مادری به نام خرامان به دنیا آمد، امیدعلی تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت و در اداره برق مشغول به کار شد.
سال هزار و سیصد و سی و پنج ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد و 26 آذرماه سال 1365 در بمباران هوایی روستای تنگ فنی پلدختر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و پیکر مطهر او را در زادگاهش به خاک سپردند.
از دیگر شهدای کارگر شهرستان پلدختر میتوان از ملکمحمد کائیدی نام برد که در دوم خردادماه سال 1307 از پدری جافرعلی نام و مادری به نام گلبانو متولد شد، ملکمحمد از همان دوران کودکی با کارهای کشاورزی و تلاش بر سر زمینهای زراعی آشنا شد و برای خودش یک کشاورز شد و سیر تا پیاز کارهای کشاورزی را خودش انجام میداد کمکم به فکر تشکیل خانواده افتاد ازدواج کرد و صاحب شش فرزند شامل دو پسر و چهار دختر شد.
خانواده بانشاطی بودند و سرگرم لحظههایی که دور هم میگذراندند ناگهان جنگ زبانه کشید آرامش خانه را بمبهای عراقی به هم میریخت ملکمحمد نتوانست دست روی دست بگذارد و به تماشای وضعیت پیش آمده بنشیند لباس بسیجی پوشید و در برگ رزمی عازم خط مقدم شد.
شهریورماه سال 1361 در حالی که در کوشک تکتیرانداز بود و پیشانی نیروهای متجاوز عراق را نشانه میرفت بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و پیکر مطهرش را در کنار پیکر دخترش مهناز که هدف بمبارانهای عراقی قرار گرفته بود به خاک سپردند.
انتهای پیام