طولانی‌ترین شب سال برای قزوینی‌ها چگونه سحر می‌شود
کد خبر: 4108623
تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۳

طولانی‌ترین شب سال برای قزوینی‌ها چگونه سحر می‌شود

طی شدن بلندترین شب سال و بلندتر شدن روزها در نیمکره شمالی، مصادف با انقلاب زمستانی است. از سالیان دور، مردم قزوین در این شب مراسم ویژه‌ای داشته‌اند که متأسفانه اغلب این آیین‌ها به فراموشی سپرده‌ شده است. 

شب چلهجشن شب چله ازجمله سنت‌های کهن ایرانی است که از دیرباز در میان تمام اقوام این سرزمین مرسوم بوده است. این جشن باستانی در تمام کشور مهم شمرده می‌شد اما بلندترین شب‌ سال در قزوین با آیین ویژه‌ای همراه بوده که زیبایی آن را مضاعف کرده است.

طی شدن بلندترین شب سال و بلندتر شدن روزها در نیمکره شمالی، مصادف با انقلاب زمستانی است. از سالیان دور، مردم قزوین در این شب مراسم ویژه‌ای داشته‌اند که متأسفانه اغلب این آیین‌ها به فراموشی سپرده‌ شده است. 

محمدحسن سلیمانی، پژوهشگر تاریخ قزوین در گفت‌وگو با ایکنای قزوین، گفت: در آیین ایرانی شب‌ پایانی پاییز را «چلّه» نامیده‌اند، اما طی چند دهه اخیر به این شب «یلدا» گفته می‌شود. چلّه ازجمله سنت‌های کهن ایرانی است که از دوره پیش از اسلام و دوران باستان در سرزمین ایران جاری بوده و تمام اقوام این سرزمین اعم از ترک، لر، کرد و بلوچ به این سنت پایبند بوده و هستند. حتی هر آنکه با فرهنگ‌ پارسی قرابتی دارد اعم از تاجیک و افغانی به یلدا و آیین آن پایبند است.

وی ادامه داد: گرچه گاهی تفاوت‌هایی در نحوه برگزاری شب چلّه در میان اقوام مختلف ایرانی به چشم می‌خورد، اما ایرانی‌ها هرکجا و متعلق به هر قوم و منطقه‌ای که باشند در این شب بر رفتن به خانه بزرگان فامیل، شب‌نشینی، خوردن هندوانه و آجیل زمستانه، قرائت فرازی از شاهنامه، یا تفأل به دیوان بزرگ حضرت حافظ اتفاق‌نظر دارند.

شب یلدا و سفره یلدا 

این قزوین‌پژوه افزود: از گذشته شب‌چله در قزوین با سنت‌های ویژه‌ای همراه بوده که برخی از این سنت‌ها درگذر زمان به بوته فراموشی سپرده‌ شده‌اند. قزوینی‌ها معمولاً آیین یلدا را با رفتن به خانه بزرگ‌ترها به‌جا می‌آورند. صرف هندوانه و میوه‌های مختلف خشک و تر سرخ‌رنگ ازجمله انار و خرمالو همراه با خوراکی‌هایی مانند کشمش، گردو، تخمه، آجیل مشکل‌گشا، یا آجیل زمستانه مثل انجیر خشک که به شب‌چَره معروف هستند، جزو آداب قزوینی‌ها در این شب است. همچنین انگور آوینگی نیز از خوراکی‌های این شب بوده است. در دوره‌ای که یخچال و سردخانه نبود، مردم انگور را در زیرزمین خانه‌ها آویزان می‌کردند تا در زمستان به ویژه در شب چله از آن استفاده کنند. خوردن این خوراکی‌ها برای قزوینی‌ها شگون داشت و نوید زمستانی پربرکت را می‌داد. این باور نیز در مردم قزوین وجود داشت که خوردن هندوانه در زمستان باعث قوّت تن و جان در تابستان می‌شود و مزاج آدمی را از عطش و تشنگی در فصل گرما دور می‌کند.

سلیمانی گفت: درگذشته هنگامی‌که مادربزرگ‌ها درآوردن تنقلات تأخیر می‌کردند، کوچک‌ترها تاب مقاومت نداشتند و این شعر را می‌خواندند «هر که نیارَد شب‌چَره/ انبارشَ موش بِچرِه». همین باعث می‌شد مادربزرگ‌ها درآوردن شب‌چره تعجیل کنند.

وی ادامه داد: یکی دیگر از آداب مردم قزوین در شب‌نشینی چله، خوردن هویج‌پلو، شیرین‌پلو، کوفته و سبزی‌پلو با ماهی‌دودی بود و قزوینی‌ها این‌گونه بلندترین شب سال را به اولین صبح زمستانی گره می‌زدند.

سلیمانی اظهار کرد: در گذشته در برخی از محله‌های قزوین که ساکنان آن عموماً دامدار و کشاورز بودند، در شب چله کله‌پاچه گوسفند بار می‌گذاشتند و بعد از خوردن شام، استخوان‌های آن را بیرون نمی‌ریختند تا در فصول بهار و پاییز آن‌ها را در جالیز و زمین کشاورزی خود بریزند. برخی هم استخوان‌های پاچه را می‌سوزاندند و گَرد آن را در جالیزشان می‌ریختند تا با انجام این دو روش محصولاتشان شته نزند. هم‌چنین برخی دیگر به‌مناسبت شب چلّه آش شیربرنج درست می‌کردند و آن را با شیره می‌خوردند، قزوینی‌ها معتقد بودند خوردن شیربرنج در این شب خاصیت فراوانی دارد.

هدیه به نوعروسان در چله

این پژوهشگر تاریخ قزوین افزود: ازجمله رسوم مردم قزوین در شب چله، فرستادن خُنچه چله به خانه نوعروس‌شان بود. اگرچه این رسم مانند دیگر رسوم شب چله در نقاط دیگری از ایران نیز متداول بوده، اما در قزوین باشکوه و آیین خاصی همراه بوده است. در این شب خانواده داماد بر اساس فرهنگ دیرینه ایرانی در نخستین شب چلّه‌ای که دختری را برای فرزندشان انتخاب یا نشان می‌کردند، به‌تناسب توانایی خود خنچه‌ای را به خانه نوعروس می‌فرستادند. در فرهنگ مردم قزوین در چند هنگام توسط خانواده داماد برای نوعروس، هدیه و کادویی به‌صورت خنچه فرستاده می‌شد که ازجمله آن‌ها شب چلّه بود، البته این رسم همچنان باقی است.

سلیمانی گفت: مادر و خواهران داماد با فراهم کردن آجیل چهارمغز شور و شیرین، هفت رقم میوه خشک و تازه شامل انگور، انار، هندوانه، انجیر، شیرینی و کله‌قند، این وسایل را در خنچه‌های زیبایی می‌آراستند و همراه با کادویی که عموماً پارچه یا لباس زنانه بود به‌عنوان هدیه زمستانه به خانه عروس می‌فرستادند. در میان هدایای خانواده‌های اشرافی و متمکّن، علاوه بر پارچه و لباس، ترمه‌های زربافت و انگشتر طلای نگین‌دار یا سینه‌ریز طلا هم دیده می‌شد.

وی بیان کرد: خنچه‌های خانواده‌های توانگر و ثروتمند، گاهی به ۳-۴ طَبَق هم می‌رسید، طبق یک چوب مستطیلی در ابعاد ۹۰ در ۱۸۰ سانتی‌متر بود، این طبق‌ها را طبق‌کِش‌ها حمل می‌کردند. طبق‌کش‌ها یک لُنگ را به‌صورت گِرد درآورده و بالای سر می‌گذاشتند، سپس طبق چوبی را روی آن می‌گذاشتند و با ۲ دست آن را می‌گرفتند. خنچه‌ها را در این طبق‌ها می‌چیدند و با جلال و جبروت و با عبور از کوچه‌ها از خانه داماد به خانه عروس می‌بردند. خانواده‌های متوسط و پایین نیز خنچه‌های خود را در داخل سینی یا مجمعِ بزرگ قرار می‌دادند و داماد همراه با مادر، خواهر یا یکی از زنان نزدیک فامیل برای مبارک باد شب‌چله راهی خانه عروس می‌شدند. در خانه عروس نیز از آن‌ها با چای و شیرینی پذیرایی می‌شد، این رسم هنوز در برخی از روستاهای استان قزوین با نام کُرسی‌سَری ادامه دارد.

دخترانی که در یلدا «بله» می‌گفتند

سلیمانی افزود: رسم دیگری به نام شال انداختن در شب‌چله در برخی از روستاهای قزوین متداول بوده که البته اکنون این رسم به فراموشی سپرده‌ شده است. در این مراسم پسر جوانی که از دختر خانواده‌ای قصد خواستگاری داشت یا خواستگاری کرده بود و هنوز جوابی نگرفته بود، در شب‌چله، شال کمر خود را از نورگیر پشت‌بام خانه آن دختر آویزان می‌کرد. اگر خانواده دختر تمایل به دادن دخترشان به این پسر جوان داشتند، به این شال یک کیسه می‌بستند که معمولاً داخل آن جوراب، نخود و کشمش بود، سپس شال را از همان نورگیر بالا می‌دادند. اگر هم موافق این وصلت نبودند شال را بی‌پاسخ می‌گذاشتند.

وی ادامه داد: شب‌چله بستری برای پاسداشت آیین‌ها و رسوم ایرانی بوده و فرصت بسیار ارزشمندی برای افزایش ارتباط انسانی و عاطفی میان فامیل با محوریت بزرگان خانواده است. شب‌چله تنها یک دورهمی خانوادگی نیست، بلکه با بهره‌گیری از این شب می‌توان با کنار گذاشتن تلفن‌های همراه برای چند ساعت، بر محبت و مهربانی به یکدیگر اضافه کرد و این شکاف ارتباطی را که در این سال‌های اخیر عمیق‌تر شده، به حداقل رساند.

فشار اقتصادی یلدا را تلخ کرده است

زهرا خلیلی، یکی از شهروندان قزوینی در گفت‌وگو با ایکنا گفت: درگذشته شب یلدا شورونشاط خاصی داشت و این‌قدر فشار اقتصادی روی مردم نبود، کسی غصه خرید انواع و اقسام آجیل و میوه‌های رنگارنگ را نداشت، فقط این مهم بود که دورهم باشند تا یک دقیقه بیشتر کنار هم بودن را جشن بگیرند، اما متأسفانه اکنون این‌گونه نیست. اکنون شرایط اقتصادی به‌گونه‌ای است که اگر کسی بخواهد یک سفره آبرومندانه برای دورهمی جشن یلدا پهن کند باید رقم قابل‌توجهی هزینه کند، از این هزینه‌ها که بگذریم متأسفانه دورهمی‌های امروز مانند گذشته شاد نیست.

این شهروند قزوینی گفت: درگذشته در جشن یلدا همه دور بزرگ‌ترها جمع می‌شدند، داستان می‌گفتند، شعر می‌خواندند و از این دورهمی لذت می‌بردند، اما اکنون در دورهمی‌ها هیچ‌کس حوصله حرف زدن ندارد و همه ترجیح می‌دهند در فضای مجازی سِیر کنند، زمانی هم که تصمیم می‌گیرند برای دقایقی در فضای حقیقی باشند، مدام از قیمت سکه، دلار و تورم سخن می‌گویند و کام‌ها تلخ می‌شود.

خلیلی تأکید کرد: متأسفانه تجملات و چشم‌وهم‌چشمی همیشه آفتی برای آیین سنّتی ما بوده است. در روزگاران قدیم این‌قدر تجملات در کار نبود، همه‌چیز ساده می‌گذشت و دل‌ها خوش بود، اما اکنون به این جشن‌های زیبا هزاران تجملات افزوده‌شده و چشم‌وهم‌چشمی‌ها برای رنگین بودن سفره‌ها و تزئینات کار را خراب کرده است.

یلدا یک جشن سنتی ایرانی برای یک دقیقه بیشتر دورهم بودن و یک دقیقه بیشتر دوست داشتن است. چقدر خوب است در این شب زیبا، ضمن گرامیداشت آیین‌های زیبای گذشتگان، از چشم‌وهم‌چشمی‌ها و حضور مداوم در فضای مجازی بکاهیم و قدر بودن در کنار یکدیگر را بدانیم. یلدا یعنی یک دقیقه بیشتر در کنار هم بودن آن‌قدر باارزش است که باید آن را جشن گرفت.

انتهای پیام
captcha