به گزارش ایکنا از همدان، معبودا، با تو چگونه سخن بگوییم و با کدامین نامت صدایت بزنیم که اجابتمان کنی. با کوله باری از عصیان به درگاه تو پناه آوردهایم، فقط به امید ستارالعیوب بودنت.
به اندازه یک سال ندامت و پشیمانی به در خانهات آمدهایم فقط به امید رحمانیتت، خودت گفتی که بزرگترین گناه آدمی ناامیدی از درگاهت است. گرچه گناهکاریم و عبد نادم اما روزنه امیدمان به خوان نعمت و کرامت توست. به جز تو به در خانه که رویم چه کسی غیر از تو که هم ستارالعیوبی، هم رحیمی، هم اولی و هم آخر.
زندگی برایم خزان شده بود با سفره رحمت تو بود که دوباره خزانم بهار شد. با اشکهایی که به امید مغفرت به درگاهت ریختم و از تو طلب بخشش نمودم. همین که فرصتی دوباره بخشیدی که بر سر سفره رحمتت بنشینم و رخ به آستان عبودیتت بسایم برایم بهشتی غیر قابل وصف است.
حال که شیدای تو شدهام، روا نیست مرا با جرعهای از رأفتت سیراب نکنی! جز تو به گدایی در خانه چه کسی روی آورم؟ تویی که آبرویم را حفظ میکنی، راز درونم را فاش نمیکنی، عیبهایم را میپوشانی، دردهایم را مرهم مینهی و همچون مادری مهربان آغوشت را باز میکنی. دمی چشمهایم را میبندم به امید آنکه در درگاهت به آرامشی ابدی دست یابم.
خداوند آفریننده ماه رحمت، میدانم که به دنبال بهانهای برای کشیدن قلم عفو بر روی ندانم کاری هایم هستی. اکنون که پیراهن نیایش و توحید را بر تن کردهم و به در خانهات آمدهام راهنمایم باش. اکنون که تسبیح توبه و پشیمانی را با قطرات اشکم میشویم و دانه دانه آن را میشمارم پناهم باش و توبهام را بپذیر.
ویرانه درونم را آباد کن که میدانم جز تو آباد کنندهای نیست. تولدی دوباره را نصیبم کن و لحظه لحظه عمرم را راهبرم باش. مبادا بندگی تو را گم کنم و نفس کم بیاورم.
میدانم که تا آسمانی شدن راه بسیار است و چه خوش جایگاهی است اما چه کنیم که در خوان گستردهات به طلب نان اکتفا میکنیم. تو خود خزانه داری در این شب قدر بهترینها را برایمان مقدر کن.
الهی، به ما دلی ده که شوق بندگی و طاعتت را افزون کند، گوشی که جز ندای تو را نشنود، چشمی که جز زیباییهای خلقتت چیزی نبیند و زبانی که جز شکر تو را نگوید.
یادداشت: عاطفه ابرار پیراسته
انتهای پیام