پخش برنامه «محفل» را باید اتفاق ویژه سیمای جمهوری اسلامی ایران در ماه رمضان امسال دانست. افزون بر فضای معنوی قرآنی که در دقایق منتهی به افطار رقم خورد، رفتار متفاوت کارشناسان برنامه بر زیبایی آن افزود. احمد ابوالقاسمی، قاری بینالمللی قرآن و از کارشناسان این برنامه در گفتوگو با ایکنا از قم، به سؤالاتی درخصوص این برنامه پاسخ داد که در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ در سالهای گذشته، برنامههای پیش از افطار سبک و سیاقی خاص داشت ولی امسال «محفل» به جای یک مهمان در هر قسمت، پذیرای چندین مهمان در فضایی جذاب و پر از نشاط و شادی بود. فکر این برنامه چگونه شکل گرفت؟
مدیر شبکه به این نکته مهم توجه کرد که در تقارن سال نو با ماه رمضان و در پربینندهترین ساعات شبکه، برنامهای را تولید و پخش کند که محوریت آن قرآن باشد. شاید برایتان جالب باشد که بسیاری از مردم از همان شوخیها خوششان آمده است؛ برخی در صفحه شخصیام سؤال میکنند «مگر شما شوخی هم میکنید؟» نمیدانم این فرهنگ و ذهنیت درباره رفتار و زندگی افراد چهره از کجا نشئت گرفته است.
بعضی وقتها در خیابان همراه همسر و فرزندم راه میروم و یک رفتار معمولی نشان میدهم؛ دخترم به من میگوید «بابا چرا این کار را کردی؟ تو قاری قرآنی» به او میگویم «دخترم، من یک آدم معمولیام و این کار من خلاف شرع نیست»؛ یا مثلاً به تفریح رفتهایم و میخواهم کنار جاده غذایی درست کنم؛ فردی میگوید «آقای ابوالقاسمی از شما بعید است» در واقع، شأنی برای قاری قرآن و مانند او در نظر میگیرند و او را از بسیاری کارهای معمول، مبرا میدانند. مردم باید بدانند من هیچ فرقی با آنها ندارم و فقط یک کار تخصصی دارم که بعضی از دیگران بلد نیستند. یک نفر به من گفت «شما چرا تکبر نداری» گفتم «تکبر، حماقت است و من باهوشم»؛ آدم باهوش میفهمد که اگر تخصصی دارد یکی از هزاران تخصص دنیاست، اما اگر باهوش نباشد فکر میکند که با دیگران متفاوت است. خود من اگر شمع خودروی سواریام خراب شود توانایی تعویض آن را ندارم.
ایکنا ـ از واکنشهای بینندگان به برنامه محفل بگویید. واکنش شما به پیامهایی که دریافت میکنید چیست؟
صدها پیام از پدر و مادرهایی که دیدهاند قرآن چه فضای شادی دارد، به من رسیده است؛ برایشان جالب است که یک حافظ 9 ساله قرآن، 50 نفر بزرگسال را تحتتأثیر قرار میدهد؛ همینطور برایشان جالب است که قرآن میتواند ضدافسردگی باشد و سلامت روان ایجاد کند.
حجم سؤالات بسیار بالاست و واقعاً نمیدانم چطور پاسخ والدین را بدهم؛ گاهی اوقات با توجه به مشغله کاری، فرصت پاسخگویی ندارم ولی با این حال خود را در برابر آنها مسئول میدانم و سعی میکنم در اولین فرصت پاسخگوی این عزیزان باشم.
ایکنا ـ دلیل اقبال مردم به «محفل» را در چه میدانید؟ آیا از خواص هم واکنشی به برنامه نشان دادهاند؟
برخی فکر میکنند هرچه درجه ایمانشان بالاتر برود باید گوشهگیرتر باشند، اما این برنامه نشان داد که نشاط قاری قرآن، انرژی و خوب صحبت کردن او با مردم، میتواند جذاب باشد. همچنین بسیاری از افراد از رویدادهایی که در این برنامه شنیدند و دیدند، با کسب معرفت تصمیم گرفتند در مقام یک جهادگر در کارهای خیر سهیم شوند. بهطور نمونه، یکی از فرماندهان عالیرتبه سپاه با من تماس گرفت و گفت وقتی برنامه آن خانمی را دیدم که به روستا رفته بود تا درس قرآن بدهد، یک ساعت گریه کردم و با خودم گفتم که آیا او جهادگر است یا منِ فرمانده؟ میخواهم شخصاً ماهی 10 میلیون تومان به آن خانم هدیه کنم تا در آن روستا کار قرآنی انجام بدهد.
ایکنا ـ در دهه هفتاد که به تعبیری اوج ظهور حافظان قرآن با شیوههای نوآورانه بود، بعضاً نکاتی مطرح میشد که در برنامه محفل نیز دوباره شاهد آن بودیم؛ مثلاً درباره آن شخص که به نوعی غیبگویی میکرد و پاسخ میداد، نظر شما چیست؟
من با آن کار موافق نبودم، با این حال انجام شد.
ایکنا ـ حفظ بهصورت دو صفحه بعد و 6 صفحه قبل و... چه مزیتی دارد؟ مگر قرآن برای این نازل شده است که افراد اینطور آن را حفظ کنند؟
پیام این نوع تسلطها که اشاره کردید این است که حفظ قرآن ساده است و مشکل نیست. در این شیوه یک کودک هشت ساله، نه تنها قرآن را حفظ کرده بلکه عدد صفحه و آیه چپ و راست و بالا و پایین صفحه را هم میداند؛ حال آنکه در دو سال میتوان قرآن را بدون آن حاشیهها حفظ کرد.
ایکنا ـ درباره تلاوتهایی که در محفل ارائه شد، نکتهای دارید؟
ابتدا این را بگویم که در پایان یکی از کلاسهای دانشگاه، استادمان گفت: «یک ترم در خدمت یکی از قاریان معروف قرآن بودیم و این جلسه پایانی ایشان چند دقیقه برایمان تلاوت کنند» من پنج دقیقه تلاوت آرام داشتم (چون نمیشد با صدای بلند تلاوت کرد) پس از آن، یک نفر از حاضران که تحتتأثیر قرار گرفته بود گفت: «من در عمرم از نزدیک تلاوت قرآن را از نزدیک نشنیده بودم.»
ما مردمی داریم که تا کنون یک قرائت را از نزدیک نشنیدهاند؛ قرآن همیشه دور بوده، در ختمها بوده، هر وقت صدای قرآن آمده، عدهای گفتند «آیا کسی مرده» ولی الآن که صدای قرآن میآید همراهش نشاط میآورد. برنامه محفل، سبب شد مردم از این به بعد قرآن را بهگونهای دیگر بشنوند و مطمئنم برایشان جذابیت بیشتری خواهد داشت.
ایکنا ـ کارشناسان برنامه چگونه انتخاب شدند؟ بهطور مثال حسنین الحلو.
ایشان را من پیشنهاد کردم، چون هم تبعه یک کشور همسایه است، هم فارسی بلد است، هم رسانهای و قاری است. وی در قم بزرگ شده است. شش ساله بوده که صدام، حسنین را از پدرش جدا میکند. پدر را به عربستان میفرستد و حسنین را همراه عمویش به ایران روانه میکند. چند سال بعد پدر حسنین به ایران میآید. حسنین تا حدود 25 سالگی در قم سکونت داشت و سپس به عراق میرود.
ایکنا ـ حضور آقای قاسمیان برای پررنگ شدن قسمت معارفی و مفاهیم بود؟
حضور یک روحانی لازم بود. ایشان قاری است و میتوانست درباره خواندن هم نظر بدهد. در عین حال نکاتی هم که ارائه میکرد مهم و زیبا بود و اگر نبود شاید در محفل فقط به ظواهر قرائت قرآن توجه میشد.
عدهای بر این باورند، در بعضی قسمتها، واکنش کارشناسان، مصنوعی و نمایشی بود و اگر آنها از مهمانان اطلاعات نمیداشتند واکنش بهتری نشان میدادند؛ در حالی که بسیاری از واکنشها طبیعی بود؛ مثلاً پدر آقایان شاکرنژاد با یک پرواز جدا آمده و به هتل رفته بود، حمید هم با یک پرواز دیگر آمده و به هتلی دیگر رفته بود. نه حمید و نه حامد نمیدانستند که پدرشان به محفل آمده است.
یا عطیه عزیزی که روز دوم آمد، ما هیچ مطلبی دربارهاش نمیدانستیم. فقط کمی قبل از اینکه به استودیو بیاید به ما گفتند «دختری که حافظ کل قرآن است به صحنه میآید» او یکی از سختترین آیات قرآن را تفسیر کرد.
ایکنا ـ هنگام ضبط برنامه دختر شهید مدافع حرم حبیبالله شیری جعفرزاده چه حس و حالی داشتید؟ شما از قبل او را میشناختید؟
بهطور کلی حضور بسیاری از مهمانها به این صورت بود که چند دقیقه قبل از ورودشان به صحنه، عوامل برنامه یادداشتی میدادند که این مهمان کیست و چه مهارتی دارد. درباره زینب شیری هم فقط برای ما نوشتند که او حافظ کل قرآن و فرزند یک مدافع حرم است.
براساس تصمیماتی ضبط این برنامه دو بار انجام شد؛ در هر دو بار آن لحظه که زینب خانم نبود پدر را با بغض بیان کرد بسیار متأثر شدم و گریه کردم، اما عدهای میگفتند «تو الکی گریه میکردی» که حقیقت ندارد. ما تا وقتی نفهمیم خانواده مدافعان حرم چه میکشند، حرفهایی نادرست میزنیم که «اینها پول گرفتند و رفتند»؛ من به آنها میگویم «بیا من صد برابر آن را به تو میدهم، آیا حاضری پایت را از شهر بیرون بگذاری؟»
برنامه محفل فضای شیرین و دوست داشتنی ایجاد کرد که حتی برای مخاطب عام که انس چندانی با قرآن ندارد نیز دلنشین و جذاب بود و مخاطب را پای برنامه نگه داشت، امید است که با تولید بیشتر در کنار ارتقای کیفیت شاهد رفع مظلومیت قرآن در سیمای ملی باشیم و برنامههای رسانه ملی با محتوای قرآنی تنها ویژه ماه مبارک رمضان نباشد و در سایر ایام سال هم تهیه و پخش شود.
گفتوگو از سیدمحمدمهدی رکنی
انتهای پیام