به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست نقد و بررسی کتاب «هفته چهل و چند» شامگاه دوشنبه، ۲۷ آذرماه با حضور جمعی از نویسندگان و عموم مردم در حوزه هنری شهرستان کاشان برگزار شد.
در این نشست، نورالهدی ماهپری، نویسنده کاشانی درباره کتاب «هفته چهل و چند» اظهار کرد: این مجموعه جستار به چگونگی رابطه میان مادران در دنیای مدرن امروزی و فرزندانشان میپردازد و تجاربی از زندگی آنان در مقابل ما قرار میدهد. در این کتاب، روایت ۲۰ نفر از مادران را در رشتههای دانشگاهی میخوانیم که نقشهای اجتماعی متفاوتی ایفا میکنند و روایت چهارم این کتاب با نام «چراغی در این طوفان» به قلم من است.
وی ادامه داد: نام این روایت برگرفته از این شعر نظامی است که میگوید: «من از دریا چو دامن ریخته دُرّ، گریبانم ز سنگ طعنهها پُر، نگه دارم به چندین اوستادی، چراغی را در این طوفان بادی» و به نظرم فرزندان، چون چراغی هستند که باید با استادی نگهداری شوند.
این نویسنده کاشانی در پاسخ به اینکه چگونه میتوانیم برای تمام مادرانی که قلم و کاغذ ندارند، اما وسعت مادریشان بیحد و مرز است، رسانه باشیم، توضیح داد: دغدغه اخلاقیات برای تمام مادران، گذشته از میزان اعتقادات و پایبندی به آنها همیشه مهم است. برای مثال در کتاب جدیدی که تألیف میکنم و ماجرای خانم دکتری را روایت میکند که مؤسس اولین بانک خون در اصفهان است، این دغدغه فارغ از اینکه خود شخصیت کتاب اصلاً حجاب هم ندارد و به آن پایبند نیست، به چشم میخورد؛ آنجا که دخترش میگوید: «من نماز میخوانم، ولی به فارسی، چون زبان عربی را دوست ندارم.» این مادر که ردی از خصوصیات ملیگرایانه را در فرزند خود مشاهده میکند، برای یافتن پاسخ سؤالات او، کار و زندگی را کنار میگذارد و به دنبال استاد راهنما میگردد. این خانم دکتر بعد از پیدا کردن استاد راهنما و بهرهمندی از صحبتهای خانم کاتوزیان در مسجد فرشته، خود با حجاب میشود و اکنون دخترش هم در آمریکا حجاب کامل دارد.
وی ادامه داد: یا در کتاب دیگرم با عنوان «مادر ایران» که خاطرات شفاهی مادر شهیدان اسماعیل و ابراهیم فرجوانی است، عدهای به خانم فرجوانی اعتراض میکنند که چرا همه مسائل را برای فرزندان خود بازگو و شفاف میکند؟ او پاسخ میدهد: «خانه برای من مثل جوی آب است. اگر شنا کردن را در جوی آب به فرزندانم آموزش بدهم، آنها وقتی وارد اقیانوس میشوند، خطر غرق شدن برایشان وجود ندارد.» من از این نظر، خواندن کتاب «مادر ایران» را توصیه میکنم که شخصیت اصلی آن بسیاری از ترسها و دغدغههای مادر امروزی را در دهههای ۳۰ و ۴۰ پشت سر گذاشته است و در نتیجه، این خانواده دو فرزند شهید تقدیم اسلام میکند.
ماهپری با تأیید این مطلب که نمیتوان نسخه واحدی برای تربیت فرزندان استفاده کرد، گفت: کتاب «هفته چهل و چند» نسخه واحد نیست و حتماً ایراداتی بر آن محتمل است. آنچه وجود دارد، این است که روایت این کتاب تجربه زیسته من محسوب میشود. قطعاً کسانی بوده و هستند که میتوانند مطالب بهتر از این را بنویسند؛ ضمن اینکه نگارش این روایت، نخستین تجربه نویسندگی من بود و بسیاری از نکات را راجع به روایتنویسی از نویسنده کتاب یعنی خانم ستوده فرا گرفتم.
وی در پاسخ به این نقد که در کتاب، موضوع به یکباره تغییر میکند و همچنین نوشتههای مادر و فرزندی چیزی مثل استوریهای اینستاگرام است؛ یعنی روایتها، مجموعههایی گلچین و شستهرفته شدهاند و به علاوه راهکارهایی درباره دغدغههای مادری مطرح نشده است، بیان کرد: در این کتاب با ایراد جزیرهنویسی روبرو هستیم؛ چون روایتها بسیار طولانیتر از چیزی بود که در کتاب چاپ شده است. حتی روایت کودکی خودم حذف شد. همچنین در این کتاب با خودسانسوری هم مواجهیم، چراکه نویسنده به دنبال بیان مشکلات فرزندان در خانواده نبود.
این نویسنده در پایان با پذیرش این مطلب که به نقش همسر با وجود حمایتها و یاریگریهای او در جریان رشد فرزندان در کتابهای روایت مادرانه پرداخته نشده است، اظهار کرد: نکتهای که وجود دارد، اینکه همواره در بسیاری از خانوادهها تفاوت عقاید پدر و مادر نتایج اسفباری همراه داشته است، بهطوری که بچهها از روبرو شدن با بگومگوهای پدر و مادر خانواده در جمع آسیب میبینند. مورد مهم، رسیدن به نوعی هماهنگی در شیوهنامه تربیت فرزندان است. پرداختن به این موضوع میتواند وجهه دیگری برای روایتهای مادرانه باشد که اکنون جای آن خالی است.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام