صلح یکی از اهداف والای بشر در صحنه بینالملل و جزو ارزشمندترین و اصولیترین نیازهای بشری است. منظور از صلح، سازش، تسلیم یا استسلام نیست، بلکه صلح به معنای ایجاد روابط عادی، طبیعی و آرام بین کشورهاست، بدون آنکه زمینهای برای تهدید، توسل به زور و برخورد مسلحانه فراهم شود. براساس آنچه در مقدمه اساسنامه یونسکو آمده، صلح، همزیستی مسالمتآمیز، شرافتمندانه و دوستانه است که طی آن کشورها با پذیرش موجودیت یکدیگر و رعایت صادقانه حقوق متقابل به تعهدات و مسئولیتهای خود در قبال دیگر کشورها پایبند میشوند.
اما دریغ که آنچه دنیای امروز با آن مواجه است، انواع و اقسام بیعدالتیها، محدود کردن آزادیهای مشروع، ایدئولوژیزدگیها و بنیادگراییهایی بوده که در بستر فریبکاری و خشونتورزی رشد کرده است. علاوه بر این متأسفانه، تفکرات افراطگرایانهای که به نام اسلام دست به جنایت زده و عمل خود را به قرآن و روایات نسبت میدهند، سبب ایجاد موج اسلامهراسی شدیدی در دنیا شده است؛ لذا بررسی و بازنگری موضوع صلح و همزیستی مسالمتآمیز از منظر دین، خصوصاً دین مبین اسلام یکی از نیازهای ضروری امروز محسوب میشود.
واقعیت این است که سوءبرداشت و تفسیر نادرست از بعضی آیات و روایات سبب شده که در تعدادی از منابع فقه اسلامی، اعم از منابع شیعه و اهل سنت، «اصالت جنگ» به جای «اصالت صلح» مطرح و برجسته شود و اصالت صلح زیر سؤال برود. از اینرو به نظر میرسد که با بازخوانی و تجدیدنظر در منابع فقهی اسلامی در کنار توجه به آموزههای بنیادین اصول اخلاقی، احترام به کرامت بشری و اصل جاودانگی دین مقدس اسلام میتوان به نتایج مهمی در این خصوص دست یافت که دستاورد آن طرد نشدن کشورهای اسلامی و مسلمانان از جامعه جهانی و نیز به انزوا کشیده نشدن اسلام و مسلمانان در دنیای معاصر خواهد بود؛ لذا میتوان با نقض آرا و دلایل فقیهانی که اصالت را به جنگ میدهند و نیز با برجسته کردن استدلالهای فقیهانی که اصل حاکم بر روابط میان مسلمانان و غیرمسلمانان را صلح میدانند، به این مهم دست یافت.
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که خداوند در آنها مسلمانان را به جهاد ترغیب میکند. یکی از سورههایی که آیات قتال در آن بهوفور نازل شده، سوره توبه است. در این سوره با آیات متعددی مواجهیم که در شرایط گوناگون به بیان مسائل مربوط به جنگ و قتال پرداخته است؛ مثلاً در آیه ۲۹ چنین بیان شده: «قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ؛ ای اهل ایمان، با هر که از اهل کتاب (یهود و نصارا) که ایمان به خدا و روز قیامت نیاورده و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده است، حرام نمیدانند و به دین حق و آیین اسلام نمیگروند، قتال و کارزار کنید تا آنگاه که با دست خود با ذلت و تواضع جزیه دهند.»
مفسران معتقدند که این آیه در زمان صدور فرمان جنگ با رومیان، یعنی غزوه تبوک نازل شده است؛ اما برخی دیگر از آنها گفتهاند که به آن واقعه اختصاص ندارد و به نحو عموم نازل شده است. صاحب کنزالعرفان مینویسد: «این آیه اشاره به قتال با اهل کتاب دارد که خدا آنها را با چهار صفت، توصیف کرده است و هر کدام از این صفات موجب قتال با آنهاست.» شیخ طوسی در تبیان چنین آورده است: «آیه ۲۹ سوره توبه، امری از سوی خدا به پیامبر و مؤمنان است که با غیرمعترفان به وحدانیت الهی و آنها که اقرار به روز جزا و بعثت ندارند، قتال و کارزار کنند.» صاحب المیزان مراد از قتال با اهل کتاب را قتال با جمیع دانسته است و بیان اوصاف آنها را بیان حکمت امر به قتال و کارزار میداند.
در آیه ۳۶ این سوره نیز چنین بیان شده است: «وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ؛ و همگى با مشركان بجنگيد، چنانكه آنان همگى با شما مى جنگند و بدانيد كه خدا با پرهيزکاران است.» خداوند در این آیه به مسلمانان فرمان داده که با مشرکان بهصورت دستهجمعی کارزار کنند، چنانکه آنها نیز با مسلمانان کارزار میکنند. در مجمعالبیان در تفسیر این آیه چنین آمده است: «یعنی همگی شما در حالی که با هم مؤتلف باشید و اختلافی نداشته باشید، کارزار کنید، چنانکه آنها نیز همگی با شما کارزار کنند و معنای آن این است که پشت در پشت و نسل بعد از نسل با آنها کارزار کنید، چنانکه آنها با شما اینگونه کارزار کنند.»
چنانکه ملاحظه میشود، طرفداران نظریه اصالت جنگ در اسلام با استفاده از دلایل متعدد قرآنی که منحصراً چند آیه از آن ذکر شد، با استناد به ظواهر و اطلاقات آن آیهها چنین پنداشتهاند که اصل در روابط مسلمانان با غیرمسلمانان، جنگ است.
اولین آیه مورد استناد این دیدگاه، آیه ۲۹ سوره توبه است که به آیه قتال یا آیه سیف شهرت دارد. این آیه صراحتاً به قتال و مبارزه با اهل کتاب فرمان داده و یکی از مستندات مهم جهاد ابتدایی محسوب میشود.
بدیهی است که هدف خدا از فرمان جنگ با اهل کتاب در این آیه، جنگ با اغراض مبتنی بر تمتع دنیوی نبوده، بلکه هدف اصلی آن، غلبه دین حق، سنت عدالتطلبی و کلمه تقوا بر دین باطل و فسق و فجور است. جزیه گرفتهشده از اهل کتاب نیز بهدلیل حفظ جان و مال و ناموس آنان و درواقع مالیاتی بود که آنها در قبال تأمین امنیتشان از سوی حکومت اسلامی به آن میپرداختند.
این آیه در حقیقت در پی بیان جزئیات جهاد نبوده و در اصل تشریع نازل شده و بیان جزئیات این موضوع به آیاتی دیگر و احادیث و روایات نبوی سپرده شده است. این آیه به موضوع محافظت از قدرت اسلام و نیز به زمینهسازی آزادی دعوت به خدا از طریق رفع موانع بشری مربوط میشود؛ موانعی که برطرف کردن آنها جز با جنگ صورت نمیپذیرد.
لازم به ذکر است که فلسفه تشریع جهاد در اسلام این است که بساط شرک و بتپرستی، فساد و تجاوز از جامعه برچیده شود و امت مسلمان در سایه صلح و عدالت به زندگی توأم با امنیت خود ادامه دهد؛ بنابراین اگر در راه دعوت الهی مانعی ایجاد شود، باید با آن مبارزه کرد. در دین مبین اسلام که قوانین آن در راستای رشد، ترقی و تکامل مادی و معنوی بشر است، اگر فرد یا جامعهای با مانعی مواجه شود که نتواند صلح پایدار را مستقر کند، دستوراتی برای حذف این موانع وضع شده تا در روند تکاملی انسانها، وقفهای پیش نیاید و آن دستور، فرمان جهاد و مبارزه با نیروهای بازدارنده انسان از تکامل و رشد است.
در پاسخ به مدعیان نظریه اصالت جنگ که برای اثبات نظریه خود به آیه ۳۶ سوره توبه تمسک یافتهاند نیز باید گفت که این آیه، قتال با جمیع مشرکان را مطرح کرده؛ اما این قتال در مقابل مبارزه همهجانبهایست که آنها علیه مسلمانان آغاز کردهاند و پاسخی علیه جنگافروزی آنان است. این آیه توجه مسلمانان را به چگونگی جنگ جلب میکند، چنانکه همین معنا در مجمعالبیان نیز تبیین شده است. کمال بن همام نیز در تفسیر این آیه نوشته است: «قتالی که ما به آن امر شدهایم، در مقابل قتال آنهاست و بهعنوان مسبب مطرح شده است.»
مطالعه کلی آیات سوره توبه نشان میدهد که پس از معاهده صلح حدیبیه، کفار به سه گروه تقسیم شدند که در این سوره بهطور جداگانه به آنها اشاره شده است. گروه اول مشرکانی بودند که نقض عهد کردند، مسلمانان را آزار و اذیت و شکنجه میدادند و مفاد معاهده را زیر پا گذاشته بودند. گروه دیگر افرادی بودند که نقض عهدی نکرده و بر پیمان خود استوار بودند و گروه سوم مشتمل بر مشرکانی بودند که اصولاً با پیامبر(ص) پیمانی نبسته بودند؛ بنابراین محور آیات سوره توبه تأکید بر نقض عهد است.
چنین به نظر میرسد که توجه به قواعد علم اصول در بحث مطلق و مقید و قاعده حمل مطلق بر مقید و نیز مباحث عام و خاص، گرهگشای بسیاری از برداشتهای غیرواقعی از روایات است. باید به اسلوب آیات و منظوری که آیه برای آن نازل شده، توجه تام داشت. شهید مطهری در مباحثی که درباره آیات جهاد مطرح کرده است، این نکته را متذکر شده که آیات مطلق جهاد را نباید بر آیات مقید حمل کرد.
پژوهشی علمی و روشمند در آموزههای اسلامی نشان میدهد که در روابط میان مسلمانان و غیرمسلمانان، اصول محکم و مستدلی وجود دارد که عبارتند از جنگ در مقابل جنگ، رفع فتنهگری و ظلم، نبود اکراه و زور و اجبار در پذیرش دین و اهمیت مسئله صلح. مطهری این چهار اصل اساسی را بر اطلاقات آیات جهادی قید میزند.
پس بهطور کلی چنین میتوان گفت که در بررسی آیات مربوط به قتال، اولاً توجه به اسلوب آیات و بررسی مفاد آیه در بستر زمان نزول و بررسی تاریخی شرایط آن زمان، نکات بسیاری برای مفسر روشن میکند. ثانیاً آیات مطلق با توجه به آیات جهادی مقید باید بهطور مقید، معنا و تفسیر شود. ثالثاً آیاتی هم که در ظاهر افاده عموم میکنند، به آیات دیگری تخصیص میخورد. رابعاً لازم است که از نظر لغوی واژه قتال مورد توجه وافی قرار گیرد؛ زیرا هر واژهای وقتی در این باب مورد استفاده قرار میگیرد، نوعی امری طرفینی از آن فهمیده میشود. در المیزان نیز آمده که قتال، کوشش در کشتن کسی است که سعی در کشتن انسان دارد.
برگرفته از کتاب «حقوق بینالملل؛ رهیافتی اسلامی» اثر آیتالله سیدمصطفی محقق داماد با اندکی اضافات
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام