به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، پنجاه و یکمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «ذهن» با مقالاتی همچون «تحلیل معناشناختی حوزه معنایی تعلیم در قرآن؛ عاملیت خدا در فرایند تعلیم» از محمد رکّعی، شعبان نصرتی و محمد رنجبر حسینی، «اعتمادپذیری شهود اخلاقی» از بهروز محمدی منفرد، «تصویری نظاممند از معرفتشناسی سهروردی» از مهدی عباسزاده، «اصالت وحدت تحویلگرایانه و اصالت وحدت کمالمحور نفس و بدن» از مهدی غیاثوند، «تحویلگرایی یا غیرتحویلگرایی در معرفتشناسی دلیل نقلی» از عبداله محمدی و یارعلی کردفیروزجایی، «ابنرشدگرایی آکوئینی» از ابراهیم دادجو و «کلگرایی در آرای کوهن با توجه به کلگرایی کواینی» از سیدعلی هاشمی و مرتضی صداقت منتشر شد.
در ادامه چکیده این مقالات را میخوانید.
تحلیل معناشناختی حوزۀ معنایی تعلیم در قرآن؛ عاملیت خدا در فرایند تعلیم
نگاشتۀ حاضر، ارکان علم را از سه دستۀ «علم (صورت ذهنی)، عالم و معلوم (متعلق علم)» توسعه میدهد و رکن چهارم را با عنوان معلّم مطرح میکند. مقصود از معلم، همان عامل خارجی است که نقش اصلی در انتقال علم را دارد.این نوشتار در چهار محور «تعلیمدهنده»، «تعلیمگیرنده»، «مواد تعلیم» و «شیوههای تعلیم» پیش میرود و از روش معناشناسی حوزههای معنایی بهره میگیرد و در نهایت به این نتیجه میرسد که قرآن در میان تعلیمدهندگان «خدا» و از میان تعلیمگیرندگان «انسان» را برجسته میکند و اگرچه مصادیق دیگری برای هردو مورد ذکر میکند، اساس چشمانداز قرآن بر تعلیمدهندگی خدا و تعلیمگیرندگی انسان است.
اعتمادپذیری شهود اخلاقی
این مقاله صرف نظر از مناقشات گسترده بین درونگرایی و اعتمادگروی معرفتشناسی عمومی و با فرض پذیرش اعتمادگروی - دستکم در سطح توجیه روزمره و عرفی - شهودات اخلاقی را فرایندی قابل اعتماد فرض میکند که میزان باورهای صادق حاصل از آنها بیش از باورهای کاذب باشد. بنابراین ابتدا به چیستیشناسی شهود اخلاقی و اعتمادگروی پرداخته، سپس بیان میکند که فرض شهود اخلاقی به عنوان فرایندی قابل اعتماد میتواند در سطح روزمره و عرف متعارف و نه سطح فلسفی، نقش توجیهی داشته باشد. در ادامه پس از طرح اشکالات قابلیت اعتماد شهود اخلاقی میکوشد به آنها پاسخ گوید. نوشتار موجود، مسئلۀ فوق را را براساس خوانش اصلاحشدة گلدمن از اعتمادگروی واکاوی میکند.
تصویری نظاممند از معرفتشناسی سهروردی
نوشتار حاضر در صدد ارائۀ تصویری نظاممند از معرفتشناسی سهروردی است. همانند دیگر فلاسفۀ اسلامی، معرفتشناسی دغدغة اولیۀ سهروردی نبوده است؛ اما به نظر میرسد در خلال متون و آثار او میتوان نظامی معرفتشناختی را استنباط و استخراج کرد. بنابراین معرفتشناسی سهروردی، که به مدد عامل «اشراق» پایهریزی شده است، طبق تعریف، «نظاممند» است یا دستکم این امکان را دارد که تبیین نظاممندی از آن ارائه شود؛ بدین معنا که مباحث معرفتی او دستگاه مستدل، قابل دفاع و دارای ارکان و اجزای منسجمی را تشکیل میدهند که تأمین کنندۀ اهداف و کارکردهای مشخص است و در مواجهه با انبوه مسائل فکری، امکان دستهبندی و پاسخگویی و ارائۀ راه حل را دارد. در این معرفتشناسی، ارکان معرفت، یعنی عالِم، علم و معلوم دقیقاً مشخص و سنخیت آنها با یکدیگر تبیین شده است. نیز سهروردی به مسائل اصلی معرفتشناسی توجه داشته است؛ مسائلی مانند چیستی معرفت، امکان معرفت و حلّ مسئلۀ شکاکیت و نسبیت، معیار معرفت، منابع وابزارهای معرفت اقسام و مراتب معرفت، رابطة ذهن و عین و حلّ مشکلة وجود ذهنی، مرزها و حدود معرفت، امکان بداهت و ملاک آن، یقین و حدّ نهایی آن، تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر معرفت، فرایند تکوّن معرفت و... . در معرفتشناسی سهروردی همچنین میتوان توجه به برخی از مسائل فرعی یا جدید یا احیاناً مرتبط با معرفتشناسی را یافت؛ مباحثی مانند صدق و توجیه، تعریف و شرایط آن، امکان علم انسان به اذهان دیگر، امکان علم انسان به خدا، دلالت و... . نظام معرفتشناسی سهروردی از جهات مختلفی، مانند روشمندی، غایتمندی، شمول، انسجام، کاربردمندی و... مجموعاً مطلوب ارزیابی میشود، اگرچه این امر به معنای نقدناپذیری آن نیست.
اصالت وحدت تحویلگرایانه و اصالت وحدت کمالمحور نفس و بدن
در این مقاله، دستکم دو هدف همبسته پیگیری میشوند. نخست کوشش ما بر این خواهد بود که خوانشی معاصر از رهیافت اصلی سنت فلسفی مشاء دربارۀ رابطۀ نفس و بدن در قالب یک مدل، یعنی در سطحی انتزاعیتر از تحققهای سینوی، توماسی و ارسطویی آن، داشته باشیم. از این مدل، با عنوان اصالت وحدت کمالمحور بحث خواهیم کرد. هدف دوم نیز بررسی مقایسهای ظرفیتهای این مدل در قیاس با اصالت وحدت مبتنی بر تحویل هستیشناختی است. در این مقاله تلاش شده است نشان داده شود رویکردهای تحویلگرا و کمالمحور دربارۀ رابطۀ نفس و بدن، هردو، ذیل مفهوم اصالت وحدت قرار میگیرند؛ اما تحویل و حذف در مقام پرسش از هستی نفس، دو روی سکهای واحدند و اتفاقاً به نظر میرسد که مشکل اصلی و مشترک تمامی صور تحویلگرایی هستیشناختی- فارغ از نکاتی که در بخش «بررسی و تحلیل مقایسهای» همین مقاله بدانها اشاره شده است- همین سنگینی سایۀ مفهوم حذف بر سر مفهوم تحویل باشد؛ سایهای که سبب میشود وحدت حاصل از تحویل هزینۀ گزاف انکار بخشی از آنچه را که به لحاظ شهودی واقعی به نظر میرسد، در پی داشته باشد.
تحویلگرایی یا غیرتحویلگرایی در معرفتشناسی دلیل نقلی
یکی از مبناییترین مباحث در معرفتشناسی دلیل نقلی، وابستگی یا عدم وابستگی دلیل نقلی به سایر منابع است. طرفداران وابستگی دلیل نقلی که تحویلگرایان نامیده میشوند، اعتبار دلیل نقلی را وابسته به دلیل اثباتکننده دانستهاند. در مقابل، طرفداران عدم وابستگی که غیرتحویلگرایان نامیده میشوند، توجیه دلیل نقلی را مستقل میشمارند. در این مقاله ضمن بررسی مهمترین ادلۀ هر گروه، نسبت آن با نظریات دانشمندان اصول فقه واکاوی شده است. روش تحقیق این مقاله تحلیلی اسنادی است.
ابنرشدگرایی آکوئینی
هرچند آکوئینی را تحت تأثیر ابنسینا میشناسیم، غالباً او را مخالف و معارض ابنرشد معرفی کردهاند. در مقالۀ حاضر نشان دادهام که آکوئینی در موارد زیادی تحت تأثیر ابنرشد نیز میباشد و در بیشتر مواردی که با ابنسینا در تعارض است، با تکیه بر دیدگاههای ابنرشد به معارضه با ابنسینا روی آورده است. آکوئینی مخالف قاعدۀ الواحد، نظریۀ فیض، عقل فعال و نظریۀ شناخت ابنسیناست؛ اما در سایۀ اقتباس از ابنرشد به اینگونه مخالفتها روی آورده است و دیدگاههای مخالفی که در مقابل ابنسینا دارد تا حدود زیادی همانند دیدگاههای مخالفی است که ابنرشد با ابنسینا دارد. به نظر میرسد آکوئینی آگاهانه دیدگاههای اصلی ابنرشد را اقتباس کرده باشد، اما ابنرشد را طوری معرفی کرده است که گویی دارای دیدگاههایی متضاد با دیدگاههای اصلی خود وی است.
کلگرایی در آرای کوهن با توجه به کلگرایی کواینی
در این مقاله برآنایم آموزة کلگرایی در آرای فیلسوفِ بزرگ علم، تامس کوهن و یک معرفتشناسِ بزرگ، یعنی کواین را با هم مقایسه کنیم. هر دوی اینها به شدت بر متأخرین خودشان اثرگذار بودهاند. شاید یکی از مهمترین مفاهیم فلسفة علم کوهن را که توانسته است فلسفة علم جدید را بهشدت متأثر کند، بتوان قیاسناپذیری دانست. کوهن قیاسناپذیری را در سه سطح مشاهده، روش و معنا مطرح میکند. کوهن برای تشریح مفهوم قیاسناپذیری از یک نحو کلگرایی در سطح پارادایم کمک میگیرد. از طرفی کواین قائل به کلگرایی معرفتی و معنایی است که به نظر میرسد با نظریة کلگرایی جزئی معرفتی و معنایی کوهن که مؤیدی بر قیاسناپذیری کوهنی است، بسیار قرابت داشته باشد. این مقاله میکوشد پس از تشریح اجمالی کلگرایی کواین برگرفته از مقالة«دو حکم جزمی تجربهگرایی» و قیاسناپذیری کوهنی از کتاب «ساختار انقلابهای علمی»، به بیان قرابت و البته تفاوتهای میان این دو بپردازد.
یادآور میشود، فصلنامه علمی ـ پژوهشی «ذهن» به صاحبامتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مدیرمسئولی علیاکبر رشاد و سردبیری علیرضا قائمینیا منتشر میشود.