و اما جنگ، واژهای تلخ كه تلخیاش سالها در ذهن و يادها میماند. جنگ برای آمدنش نه زمان میشناسد و نه مكان. نه نيازی به اذن دخول دارد و نه كسب رخصتی برای رفتن. هر چه هست آواری است كه بر سر آنانی كه درگيرش میشود نازل میشود و میماند. يادگار جنگ نيز تا آنجايی میماند كه بر تارك يادمان ثبت شود و بماند برای آنانی كه نبودند.
اما اينكه شهری، دياری، مردمی هميشه درگير جنگ باشد نه توانی باقی خواهد گذاشت و نه خاطری خوش برای يادآوری آنچه بوده است.
خوزستان؛ چه سخت و مردانه در برابر هجومی از جنگها ايستادگی كرد و در يادها خاطرهای ثبت كرد به بلندای تاريخی پرشكوه و جاودانه.
قريب به يكصد سال پيش زمانی كه نه من بودم و نه ديگران، جنگی رخ داد به مصداق جهاد واقعی و نامش را گذاشتند جهاد عشاير، عشاير يك طرف اصلی قضيه بودند، جنگ كردند آن هم جنگی با استعمار انگليس.
محوريت عشاير، عشاير عرب دشت آزادگان بود كه البته عشايری از آذربايجان راهی خوزستان شدند. جهاد عشاير عرب خوزستان برگرفته از فرمان تاريخی آيتاللهالعظمی سيدمحمدكاظم طباطبايی يزدی، مرجع بزرگ شيعيان بود كه بر نقش گسترده علمای شيعه در نبرد نابرابر با قوای متجاوز انگليسی تأكيد داشت.
جهاد عشاير دشت آزادگان واقع در «مينيور»، دشتی بين اهواز و حميديه در سال 1293 شمسی برابر با 1914 ميلادی بين مردم مسلمان ايران و عراق و نيروهای انگليسی اتفاق افتاد. دفاع مقدس عشاير عرب خوزستان برگرفته از فرمان تاريخی آيتاللهالعظمی سيدمحمدكاظم طباطبايی يزدی، مرجع بزرگ شيعيان بود كه بر نقش گسترده علمای شيعه در نبرد نابرابر با قوای متجاوز انگليسی تأكيد داشت.
روحانيان نه تنها خود پيشگام مبارزه عليه مهاجمان بودند بلكه با رهبری قابل تحسين خويش مردم را برای مبارزه و استقامت آماده میكردند. جنگ جهانی اول كه برانگيخته از انديشههای استعماری و استثماری و چيرگی و زورگويانه جهانخوران بود نه تنها سرزمين كشورهای درگير جنگ را در برگرفت بلكه خوزستان و بصره را درگير كرد. از جمله شهرهای خوزستان كه در آن جهاد اتفاق افتاد دشت آزادگان بود.
در جريان جنگ جهانی اول علمای نجف به خصوص آيتالله سيدمحمدكاظم طباطبايی يزدی كه مرجع تقليد عالم تشيع بود بهمنظور جلوگيری از تهاجم انگليس به كشورهای اسلامی و تجهيز قوای مسلمان فتوای جهاد عليه قوای مهاجم را صادر كردند. حجتالاسلام سيدمحمد يزدی در رأس هيئتی از روحانيان مسلمان شيعه برای تشويق مردم عليه جهاد به مناطق عشاير خوزستان و عراق در منطقه حضور يافت.
پس از ابلاغ اعلاميه آيتالله يزدی، جنب و جوش بسياری بين عشاير به وجود آمد و هر لحظه برای نبرد با قوای انگليس آمادهتر شدند. عشاير غيور دشت آزادگان از مناطق سوسنگرد، بستان، حميديه، هويزه و روستاهای اطراف بهسوی اهواز به حركت درآمدند و پس از تقريباً 50 كيلومتر پيادهروی در دشتی بين اهواز و حميديه برابر قشون انگليس صفآرايی كردند. بسياری از طوايف دشت آزادگان در اين جنگ حضور داشتند.
نيروهای انگليس از چندين لشكر مجهز به توپخانه و سلاح سنگين تشكيل شده بودند و «ويلسون» يكی از قوای انگليسی با همكاری شخصی به نام «كوكی» به شعيبه و بصره و خرمشهر به اهواز آمد و در آنجا متمركز شد. ويلسون، نخست نامهای به عشاير منطقه دشت آزادگان نوشته و با خدعه، اعلام كرد كه قشون انگليس هيچگونه دشمنی با آنها ندارند؛ لذا آنان نيز به نوبه خود اجازه دهند لشكريان بريتانيا به راه خود ادامه دهند.
عشاير مسلمان با رد پيشنهاد انگليس به ويلسون نوشتند كه به هيچ وجه اجازه عبور به قوای انگليس را نخواهد داد و برای جنگ با لشكريان ويلسون به خط اول جبهه آمدند. سلاح عشاير مناطق در اين جنگ «تفنگ»، «فاله»، «چماق قيری» (مگوار) نيزه و شمشير بوده است.
نيروهای انگليس پس از دريافت پاسخ عشاير از اهواز به طرف تپههای مينيور در غرب اهواز به حركت درآمدند و برای جنگ با عشاير آماده شدند. عشاير با سردادن شعارهای اسلامی خود را برای شهادت در راه خدا آماده ساخته بودند. با توجه به برتری ارتش انگليس و نبود امكانات جنگی عشاير، به افراد تحت فرماندهی خويش دستور دادند كه با يورش شبانه خود به انگيسیها اجازه استفاده از توپخانه و سلاح سنگين را ندهند.
حمله ناگهانی و سريع عشاير، نيروهای انگليس را غافلگير كرده و جنگ به مواضع دشمن كشيده شد. در اين نبرد نيزه، چماق و فاله نقش تعيينكنندهای ايفا كردند، قدرت حمله به حدی بود كه سربازان انگليسی نتوانستند از سلاحی كه در اختيار داشتند استفاده كنند. زد و خورد ساعتها ادامه داشت و عشاير غيور توانستند انگليسیها را بكشند.
در اين نبرد حدود دو هزار سرباز و افسر انگليسی كشته شده و نيروهای بريتانيا(انگليس) و بصره با دادن كشتههای زياد و از دستدادن توپخانه سنگين نيز به غنيمت عشاير مسلمان درآمد. در دومين نبرد، انگليسیها با عشاير خوزستان و بصره جنگيدند ولی با توجه به امكانات و تجهيزات انگليسیها متأسفانه، بالاخره عشاير خوزستان شكست خوردند و تعدادی از عشاير و علمای خوزستان در اين محل به شهادت رسيدند.
سيدطاهر هاشمی آل مهدی، بزرگ عشيره سادات آلمهدی، آخرين رزمنده دفاع مقدس عشاير عرب خوزستان در برابر قوای متجاوز انگليسی بود كه تيرماه سال 1389 در سن 112 سالگی بر اثر كهولت سن، دارفانی را وداع گفت.
اين رزمنده دلاور، در جريان مقابله با متجاوزان انگليسی در سال 1293 شمسی با قوای اعزامی از دربار بريتانيا موسوم به D و هنگ «پونا» از هندوستان در حالی كه 15 سال سن داشت بهعنوان مسئول تداركات عشاير عرب خوزستان در اين حماسه حضور پيدا كرد.
وی اسفندماه سال 1388 با بيان گوشهای از خاطرات خود در جريان رزمايش بزرگ گمبوعه، به چگونگی مبارزات مردم دلير خوزستان پرداخت و با يادآوری رشادتهای عشاير شهيد منطقه، خواستار تداوم روحيات ضد استكباری در مردم شد.
وی دفاع مقدس عشاير را برگرفته از فرمان تاريخی حضرت آيتاللهالعظمی سيدمحمدكاظم طباطبايی يزدی، مرجع بزرگ شيعيان در آن زمان میدانست و در نقش گسترده علمای شيعه در نبرد نابرابر با قوای متجاوز انگليسی تأكيد داشت.
خبرگزاری ايكنای خوزستان در گفتوگويی با سيد نور هاشمی، فرزند آخرين بازمانده جهاد عشاير عرب به لايههايی زيبا و نهفته از اين جنگ نابرابر پرداخته است.
سيدنور در اين باره گفت: پدرم نوجوان 15 سالهای بود كه مسئول پشتيبانی بود. زمانی كه دشمن (نيروهای انگليسی) از طرف اهواز به سمت سوسنگرد پيشروی كرده بودند همه جا را ويران میكردند و شب را در اهواز و يا همان «ناصريه» قديم گذرانده بودند.
مردم با ديدن دشمن، تعجب كرده بودند كه چگونه با تجهيزاتی كه داشتند، از رودخانه كارون عبور كرده بودند. مردم اولين بار بود كه شاهد احداث پل بودند، نيروهای انگليسی اقدام به احداث پل كرده بودند. وقتی كه بهوسيله پل از كارون عبور كرده بودند، به منطقهای به نام «منيور» نزديكی اهواز رسيده بودند.
عشاير عرب اهواز نيز با فتوای آيتاللهالعظمی شيرازی كه فتوای جهاد را داده بودند از اهواز، سوسنگرد عشاير و خرمشهر در منطقه جهاد جمع شدند و چادر زدند. دشمن شب در منطقه «اللهاكبر» يا همان مينور ماند. مردم با ديدن توپخانه، بهدنبال اين بودند كه مقابل دشمن ايستادگی كنند. به همين دليل به طرف توپخانه هجوم بودند. جمعيت زيادی به طرف مينور هجوم آورده بودند.
به گفته هاشمی، مردم به دليل ناآشنا بودن با توپخانه، عكسالعملهای متفاوتی از خود نشان دادند. در اين ميان يكی از افراد سر خود را وارد توپ كرد به اين تصور كه میتواند از هجوم دشمن جلوگيری كند اما توسط دشمن شهيد شد.
مردم در آن زمان از ابزاری مانند «فاله»، «چماق» چوب و تفنگهای اوليه به جنگ دشمن رفتند. مردم با هر سلاحی كه داشتند به هجوم دشمن بردند. دشمن به سمت رودخانه كرخه پيشروی كرد و اقدام به احداث پل كرد. عشاير دشتآزادگان مقابل دشمن مقاومت كردند. نيروهای انگليسی از طرف خوزستان به سمت عراق پيشروی كرده بود. مردم خوزستان نيز كه سلاح گرم نداشتند، تنها با «فاله» يا همان چنگك، نيروهای توپخانه انگليسی را نابود كردند.
در اين زمان نيروهای عثمانی به كمك نيروهای خوزستان آمدند. مسئله همدلی بين عشاير عرب و ترك مشهود بود.
وی افزود: خوشبختانه سالهای گذشته، سردار «باقرزاده» اقدام به بازسازی و نوسازی منطقه جهاد كرده است و يادبود شهدا به شكل جديدی احداث شده كه جای تقدير دارد. همچنين در اين منطقه بنياد شهيد اعلام كرده كه بازماندگان با اعلان نام شهدا، سنگ قبری برايشان خواهد ساخت تا زمينه ماندگاری ايثار مردم ثبت شود.
هاشمی تصريح كرد: پيروزی نيروهای عشاير همه نشأت گرفته از امداد الهی بوده است. دليل هجوم نيروهای انگليسی نيز زيادهخواهی نيروهای انگليسی بوده است. انگليس نيز كه پی به منابع نفتی برده بود اين هجوم را برنامهريزی كرد. دشمن پی برده بود كه خوزستان از منابع عظيم نفتی برخوردار است، به همين دليل هجوم وحشيانه خود را آغاز كردند. اما آنها نمیدانستند كه مردم با فتوای آيتاللهالعظمی شيرازی حضور داشتند. اما در اين جنگ نه تنها عشاير عرب حضور داشتند بلكه نيروهای ديگر نيز با شنيدن خبر سريع خودشان را به منطقه رساندند.
وی در خصوص حضور زنان در جهاد عشاير عرب خوزستان گفت: زنان برای آشپزی در منطقه حضور داشتند. با توجه به اينكه پدر من مسئول پشتيبانی و تداركات نيروها بوده است، غذا را به نيروهای درگير منتقل میكرد.
وی گفت: با توجه به فتوای آيتاللهالعظمی شيرازی حتی نيروهای عثمانی نيز در اين منطقه حضور داشتند. نبايد فراموش كرد كه پيشروی نيروهای درگير همراه با «يزله» و يا همان حماسهخوانی بوده است. از جمله يزلهها اين بوده كه با فتوای آيتاللهالعظمی شيرازی در بهشت به روی ما باز شده است. مردم نيز بهدنبال اين بودند كه هرچه سريعتر به جنگ دشمن بروند و تنها سلاحشان نيز ايمان قوی و فطری آنها بوده است. در اين جنگها، ارزشها به خوبی نمود پيدا میكند.
در جنگ عشاير عرب خوزستان حدود هزار نفر از نيروهای دشمن كشته شدند و تعدادی اسير شدند و اين همه نشأت گرفته از نيروی اعتقادی بالايشان بود. مردم در آن زمان ايثار كردند و حضور زنان گرچه در خط مقدم نبود ولی با تشويق همسران خود مانع از استقرار دشمن در منطقه شدند.
وی در ادامه به هشت سال دفاع مقدس و حضور به همراه پدرش اشاره كرد و گفت: سيدطاهر هاشمی در اين جنگ نيز حضور داشت و هيچ وقت حاضر به ترك منطقه نشد. گرچه پير بود ولی تمايل داشت كه با حضورش دلگرمی را به رزمندگان داشته باشد.
در جريان نبرد عشاير قهرمان عرب خوزستان با قوای انگليسی بيش از 1000 تن از نيروهای انگليسی كشته شدند و قريب 500 تن از عشاير نيز به شهادت رسيدند. در پی اين عمليات، قوای متجاوز انگليس تا روستای مريد از توابع خرمشهر عقبنشينی كردند.
حالا و در اين چند سال اخير و به همت بزرگانی از جنس حماسه و جنگ، يادواره شهدای جهاد عشاير عرب در حميديه همان مكانی كه جنگ رخ داده برگزار میشود.
يازدهم اسفندماه 91 نيز چهارمين همايش گرامیداشت ياد و خاطره شهدای جهاد عشاير عليه نيروهای استعمارگر انگليس برگزار میشود.
اين همايش در كنار مزار شهدای جهاد عشاير واقع در پارك گمبوعه بهمنظور گرامیداشت شهدای عشاير حميديه برگزار میشود.
نويسنده: مريم جويدراوی