به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، در آغاز سال نو و در روزهای بهار سال به دیدار استاد پرسابقه و پیشکسوت قرآنی کشور رفتیم. استاد حبیب مهکام، که در پرتو مؤانست و قرب با معارف قرآن کریم پرانرژی و با نشاط دهه هشتم زندگی خود را سپری میکند، دلی پر از دغدغهها و آرزوهای قرآنی دارد.
وارد اتاق استاد که میشویم موجی از قاب عکسها، آیات مبارک قرآن و اشعار خوشنویسی شده در دور تا دور اتاق ما را احاطه میکند؛ در یک سمت اتاق کتابخانهای قرار دارد که تا نیمه دیوار ارتفاع یافته است؛ با نگاهی سریع به عناوین کتابها متوجه میشویم که موضوع اکثر آنها تفسیر قرآن، معارف دینی و مطالب حقوقی است. این شلوغی زیبا از تصاویر حتی در میز کار استاد نیز دیده میشود که همه با نظم در کنار یکدیگر چیده شدهاند. حتی در گوشه اتاق عکس چند پرنده نیز به چشم میخورد. غرق تماشای اتاق بودیم که استاد با سینی شیرینی و آجیل وارد میشود.
پای صحبتش که مینشینیم گذر زمان را نمیفهمیم؛ زبان شیرین و سخنان نغز، تمسک به کلام وحی با ذکر نشانی کامل و بهرهگیری از اشعار فارسی و عربی با لهجه شیرینی استاد و دلی پرصفا شاید دلیل این مسئله است. برای اینکه طعم خالص کلمات استاد در تعابیر خبری کمرنگ نشود، دیگر کنار مینشینیم و از استاد میخواهیم از دغدغهها، آرزوهای خود برای ما بگوید، ما را وصیت کند، از تقوی، آداب تلاوت قرآن و از معلمی قرآن برایمان حرف بزند:
دغدغه قرآنی استاد
جای تأسف و تأثر است که برخی از قراء محترم در عمل آن شخصیت قرآنی را مراعات نمیکنند. بهویژه از نظر مادی و حقالزحمه گرفتن. این مسئله لطمه بزرگی به قرآن و جامعه قرآنی است. بنده اعتقاد دارم هنگامی که قاری به جلسهای برای قرائت یا داوری مسابقات قربة الی الله و مخلطا لوجه الله با افتخار برود و وظیفه خود را انجام بدهد، اگر چیزی به او هدیه کردند اشکال شرعی ندارد ولی او نباید در ذهن خود انتظار هدیه داشته باشد؛ زیرا به اصل نعمت بودن قرآن لطمه وارد میشود. به نوعی قرآن کریم را کوچک کرده است.
جای تأسف و تأثر اینجاست که برخی از قاریان عزیز که دعوت میشوند، میپرسند که چه مبلغی داده میشود و از این مبلغ کمتر بدهید نمیآئیم. یا این قدر به حساب بریزید تا بیایم. اینها با شخصیت قرآنی مغایرت دارد. افتخار میکنم و خوشدل هستم که در جامعه ایرانی اسلامی حبیب مهکام را با نام قرآنی میشناسند. خیلی جای شکر دارد. «لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ» آیه شریفه هفتم سوره ابراهیم را بخوانید.
به قراء محترم سفارش میکنم هنگامی که این عزیزان را برای فعالیتهای مبارک قرآنی اعم از تلاوت یا داوری دعوت میکنند، از ذهن آنان خطور نکند که به آنها پاداش نقدی میدهند یا نه؛ زیرا «وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ». خداوند بهترین روزیدهنده و روزیرسان است. قاری باید مخلصا لوجه الله برود و قرائت را برای قرآن و صاحب قرآن انجام دهد. البته در جامعه ما متداول شده است که قطعا هدیهای میدهند ولی کم یا زیادش نباید مدنظر قاری باشد.
این مطلب را در رابطه با قاری و قرائت عرض کردم. زیرا در ارتباط با حافظان محترم همچنین سابقهای را سراغ ندارم. این هست که حفاظ با قراء در این مسئله خیلی فرق دارند. این مطلب را به این منظور عرض نکردم که به آبرو و اعتبار قاریان محترم لطمهای بزنم. بلکه خواستم تا توفیق در محضر قرآن دارند این تفکر را اصلاح کنند. به همین مقدار بسنده میکنم.
انشاءالله سال 94 سالی مبارک باشد برای اصلاح نفس و تزکیه فکر، عقل و اندیشه و تدبر در قرآن که هدف ما قرآن باید باشد. خداوند در آیه 24 سوره مبارکه محمد(ص) میفرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآَنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا» خداوند ما را با بصیرت دل و حافظه قوی و تفکر روشن توفیق قرآنخوانی و قرآندانی و عمل به دستورات حیاتبخش قرآن را هرچه بیشتر عطا فرماید و ما را روز به روز توفیق بیشتری در همین مسیر عنایت فرماید.
تقوی و آداب تلاوت
در آیه شریفه 98 سوره مبارکه نحل در ارتباط با آداب تلاوت قرآن کریم اینگونه میخوانیم: «فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ». خطاب به پیامبر اکرم(ص) و امت اسلامی اینگونه مطرح شده است که هنگامی که میخواهی قرآن بخوانی از شر شیطان رانده شده از درگاه حق تعالی به خداوند حق تعالی پناه ببر. در این باره مرحوم شهید دستغیب کتابی بهعنوان استعاذه نوشته است که بنده 10 بار این کتاب را خواندهام. بار دیگر هم بخوانیم ارزش دارد.
معنای استعاذه در این نیست که در ابتدای تلاوت بگویم «اعوذ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» این ظاهر قضیه است. ما باید از لحظه شروع به تلاوت قرآن تا به آخر در این دژ محکم و حصر الهی خودمان را پناهنده به سوی خدا بدانیم. یعنی از «اعوذ بالله...» تا «صدق الله العلی العظیم» تنها با تفکر الهی قرآن بخواینم. اگر اینگونه باشد آثارش چیست؟ آن این است که به هیچچیز جز قرآن فکر نمیکنیم.
ساده بگویم اگر یک قاری قرآن خودش را در محضر امام زمان(عج) قرآن میخواند چه حالتی میتواند داشته باشد، غیر از اینکه تقوایی که دارد را مراعات کند. البته بحث تقوی یک امر باطنی است ولی در حالت قرائت قرآن مسئله متقی بودن و یا کمتقوایی خودش را نشان میدهد. اگر فکر ما با خداوند باشد که قرآن را برای خدا تلاوت میکند و این دامنه شمول آیه 98 سوره مبارکه نحل را که در صدر گفتارم اشاره کردم را مدنظر قرار دهیم و فراموش نکنیم، همه مشکلات حل میشود. مشکل ما این است که استعاذه را در ابتدای تلاوت میگوئیم و دیگر فراموش میشود. «اعوذ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» تا میم «صدق الله العلی العظیم». این خط باید ادامه داشته باشد تا خداوند متعال با نظر کرامت و عنایت تفضل کند که هوای نفس بر ما غلبه نکند.
در این ارتباط یک مسئله مهم را عرض میکنم. شاید برای برخی تازگی داشته باشد. از چند سال پیش برخی قرآنیان تلاش میکنند تا لباس قاری قرآن مشخص باشد. من با این مسئله صد در صد مخالف هستم. دلیل عرضم این است که وقتی لباس مشخص باشد، طبیعتا برای اغلب قراء محترم غرور دست میدهد. برتریجویی ثابت میشود. برای این عرض سند قرآنی مطرح میکنم. در آیه 96 سوره مبارکه قصص اگر دقت نظر داشته باشیم، میفرماید: «تلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» اگر بگویم درباره صدر این آیه «لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ» صدها ساعت سخنرانی داشته باشیم باز هم کم است. معنا این است که حسن عاقبت و خانه آخرت برای افرادی است که در زندگی به هیچ انگیزهای، نه شهرت، نه قدرت و نه ثروت هرگز هیچ انسان مسلمان نباید خود را بر دیگری برتر بداند. خیلی کار سختی است. آیا برای ما این چنین است. در حدیثی از رسول اکرم(ص)، امام حسن(ع) و امام صادق(ع) نقل شده است که انسان مسلمان و بنده آگاه و بیدار خداوند کسی است که به هرکس برسد، سلام کند. این سلام و تقدم در سلام یکی از راههای مبارزه با خودبرتربینی است. ما اینها را کجا باید عمل کنیم؟ در روابط اجتماعی.
با این مقدمه لازم بنده صد در صد مخالفم که لباس قاری قرآن عوض شود. البته با این نظر بنده اغلب قرآنیان عزیز مخالف هستند. عیبی ندارد. در سوره سبأ میفرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى». من یک تنه با این طرز تفکر مخالف هستم و دلیلش را عرض کردم.
معلم قرآن
درباره معلم قرآن مطالب زیاد است. بنده گزینشی عرض میکنم. حضرت امام صادق(ع) میفرمایند: «مُعَلِّمُ القُرآنِ یَستَغفِرُ لَهُ کُلِّ شَیءٍ حَتَّی المَوتِ فِی البَحرِ». کل موجودات عالم برای معلم قرآن استغفار میکنند، حتی ماهی دریا. دوم اینکه معلم قرآنی که داری فانی را وداع کرده و به رحمت ایزدی پیوسته در اصل زنده است. برای اینکه تداوم آثار قرآنی، مکتب، خط و آثار تعلیم و تدریس او زنده است. بهویژه از این باب که معلم قرآن در آیه سوره 52 مبارکه فرقان: «وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا»؛ هر معلم قرآن در حد خود قطعا در جهاد بزرگ فرهنگی قرآنی سهم و نقش دارد و از این نظر اینان زندهاند.
همانطور که شهدای عزیز زندهاند. اینها در جهاد نظامی شرکت کردند و به استناد آیه 154 سوره مبارکه بقره و 169 سوره آل عمران اینها زندهاند ولی چگونه زنده بودنشان را میفرماید: «...بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَکِنْ لا تَشْعُرُونَ». زندگان نمیدانند چگونه شهدا در عالم برزخ زندهاند و این یک ویژگی خاص شهدا است. درباره تک تک معلمان قرآن کریم این بیت عربی را عرض میکنم که «هیهات أن یأتی الزمان بمثله إنّ الزمان بمثله لعقیم». دیگر نظیر افرادی همچون «اصلمحمدی»، استاد «قیم»، «پورفریب»، «اربابی» «اوحدی» و... نمیآیند. اما جای شکرش باقی است که هر کدام از این اساتید شاگردانی تربیت کردهاند که خط آنان را ادامه میدهند و این خط از آنجا که در مسیر حق است باید ادامه داشته باشد.
خط حق همیشه ادامه دارد، خداوند در آیه 81 سوره اسراء میفرماید: «وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا». در ذات باطل اضمحلال و نابودی است و در ذات حق ماندن و بقا است. درست است که این آیه از نظر تأویل آیات در علوم قرآنی به ظهور امام زمان(عج) ارجاع دارد، ولی این برداشت را دارد که اهل حق خودشان، آثارشان و مکتبشان زنده است. شاخه گل را هنگامی که فرد زنده است باید به وی تقدیم کرد. تا زنده هستیم باید قدر همدیگر را بدانیم.
برخی صحنههای لحظهای بیدارگر است. عزیزانی که میخواهند در آخرین لحظهای که شخص متوفی را دفن میکنند صورتشان را ببینند و ببوسند و وداع کنند. این کار کار خوبی است. ولی میخواهم بگویم چرا در آن لحظه میخواهید ببینید و ببوسید و وداع کنید. «بوسه دادن به روی دوست چه سود// هم در آن وقت گفتنش بدرود». تا در کانون خانواده و جامعه هستند، گرمی را بیشتر کنید و قدرشناسی و مهرورزی کنید. درباره قرآنیان تا زنده هستند باید قدرشناسی کنیم. وقتی از دار فانی رفتند، خاطرشان را باید زنده نگه داریم با تداوم خط تربیتی و معرفتی آنها درباره قرآن کریم.
دیدار مستمر در سال
آیه 102 و 103 سوره مبارکه آل عمران که میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» برای ما تبیین میکند که یکی از مهمترین شرایط ایجاد وحدت و اتحاد ایجاد تقوی الهی است. ابتدا مؤمنان را به تقوا دعوت میکند و بعد میفرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا». هنگامی که این را تشریح کنید که مراد از تقوای فراگیر چیست مسائل مختلفی مطرح میشود.
هنگامی که این آیه در جامعه ما عموما و در جامعه قرآنی خصوصا عمل شود، کار به جایی میرسد که به قول حافظ در یک غزل میگوید که «حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت// آری به اتفاق، جهان میتوان گرفت» چرا با هم در سال بهجز بیت مقام معظم رهبری دور هم جمع نمیشوند تا با هم تبادل نظر داشته باشند و آثار مترتب بر آن را شاهد باشیم. بنده در این پاسخ این چرا جواب متقن و قانعکنندهای ندارم.
چون بدون مقدمه با این مسئله مطرح شدم که متولی این کار و سازماندهی این برنامه کی هست باز نمیتوانم مشخص کنم ولی به احتمال قوی اگر سازمان محترم اوقاف و امور خیریه و سازمان تبلیغات دست به دست هم بدهند و با یک تدبیرات لازم این مسئله مهم را قیام کنند، این دیدار و تبادل نظر به منصه ظهور میرسد. زیرا قرآنیان تشنه این کار هستند و میخواهند به دور هم جمع شوند. در این زمینه انگیزه هست باید متولی این کار باید اقدام کند تا قرآنیان نیز برای حضور در این عرصه فراگیر و وسیع اقدام کنیم. در این جمع تفکر قرآنی، اقدامات و اهداف بیشتر تبیین شود و بتوانیم با بهرهگیری از قرآن کریم و قرآنهای ناطق یعنی اهل بیت(ع) برای بهبود جامعه اسلامی تصمیمات شایستهای اتخاذ شود و در عمل از قرآن بهرهمند شویم.
وصیت قرآنی
بنده به عنوان شاگرد کوچک مکتب قرآن و اهل بیت(ع) به همه بزرگان و به خصوص قرآنیان عزیز و بزرگوار عرض و خواهش میکنم (البته به خودم نیز میگویم) که سعی کنیم در زندگی تا جایی که در توان داریم همواره با وضو باشیم. دائم الوضوء بودن آثاری دارد. یک اثر این است که اگر با وضو از دنیا برود در حکم شهید از دنیا برود. این نکته کوچکی نیست. خیلی مهم است. حضرت عالی و همه عزیزان به آیه 202 سوره بقره مراجعه کنند. اساسا خداوند انسانهای پاک را دوست دارد. شما مقامی بالاتر از این میتوانی تصور کنی که انسان محبوب خداوند شود. محبوب خدا شدن در قرآن آیاتی دارد که یکی از آنها آیه 54 سوره مبارکه مائده است. انسانها هنگامی که در تحقق اهداف قرآن جهادگر باشد و با شجاعت روحی به گونهای که «لا یخافون لومة لائم» با ثبات قدم گام بردارد و در آیه 96 سوره مبارکه مریم میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» محبت باید از سوی خدا و من عندالله باشد تا انسان در جامعه محبوبالقلوب باشد. ما اگر با این بینش قرآنی بخواهیم عمل کنیم. یکی از راههای محبوب شدن در پیش خداوند و خلق خداوند با وضو بودن در زندگی است. پاک زیستن.
این با وضو بودن آثار فکری و عملی دارد. انسانی که با وضو باشد سعی میکند به یاد خدا باشد. انسانی که در یاد خدا باشد بر اساس آیه 14 سوره مبارکه طه که میفرماید: «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی». یا موسی و بعد دیگران، نماز را اقامه کن تا من را فراموش نکنی و به یاد من خدا باشی.
در آیه 41 و 42 سوره مبارکه احزاب میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا و سبحوه بکرة و اصیلا». از منظر تفسیر موسع معنا این است که ای مؤمنان شما در هر لحظه و زمان و مکان یاد خدا را به خاطر داشته باشید تا گناه مرتکب نشوید. انسانی که به یاد خداست مگر تخلف میکند. به عنوان مثال یک بازاری یا پارچه فروش ممکن است کم اندازه بگیرد. یا معلم در تدریس و تعلیم کم میگذارد. یا رئیس، وکیل و وزیر میتواند در ایفای وظیفه کوتاهی کند. زیرا خدا را ناظر و شاهد اعمال خود میداند و میبیند. کما اینکه در آیه 14 سوره مبارکه علق میخوانیم «ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» آیه انسان نمیداند که کار او را میبیند و حتی تفکر و ما فی الضمیر ما را نیز میداند. «یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ» اگر بنده در قلبم در چشمم به یک مؤمن بدبین باشم در پروندهام نوشته میشود. انسان هنگامی که با وضو باشد تربیت قرآنی پیدا میکند. میتواند دروغ بگوید، تقلب کند و گناه مرتکب شود و یا خیانت چشم و یا مسائل این چنینی مواجه شود.
این مقدمهای است برای بهتر شدن. من هم خواهش میکنم و هم خودم را سفارش میکنم که انس با قرآن را بیشتر کنیم. حداقل هنگام خوابیدن و رفتن به بستر قرآن را باز کنیم ولو پنج دقیقه قرآن را با تفکر و تدبر بخوانیم. با مفاهیم قرآن آشنا شویم. به شما عزیزان قول میدهم اگر 40 شب این کار را بکنیم در خون ما عجین میشود. رقم 40 برکاتی دارد. رقم تکامل و کمال است و درباره اموات بحث مفصلی است بمانند. اگر 40 شب این را ادامه دهیم که قبل از خواب امکان وضو بگیرم و پنج دقیقه قرآن با ترجمه بخوانیم و با مفاهیم آشنا شویم. اگر چه در آیه 20 سوره مزمل میخوانیم: «فَاقْرَؤُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»، ولی این برنامه را مرتب داشته باشیم تا آثار برای شخص با وضو قطعا مشخص میشود.
آرزوی قرآنی
آرزوی قرآنی بنده درباره قرآن کریم این است که خداوند به همه و بعد به اینجانب این توفیق دهد قرآن بخوانیم، بفهمیم و عامل به قرآن باشیم. خاصه بنده دوست دارم در حفظ قرآن روز به روز پیشرفت داشته باشیم؛ در کنارش خدمت به قرآن و قرآنیان و جامعه اسلامی و قرآنی به هر نحوی که باشد. خدا تفضل بفرماید.
اینکه گفتم جامعه اسلامی و قرآنی یک روایت از امام رضا(ع) عرض میکنم. حضرت فرمود: «مَن فرَّجَ عَن مُومِنٍ فَرَّجَ الله عَن قَلبه یـَومَ القِیامَةِ» ای مومن در زندگی مشکلگشا باش. مشکل دیگران را حل کن، زیرا باعث میشود خداوند در روز قیامت مشکل تو را حل کند. خداوند به وعدهاش عمل خواهد کرد. آرزو دارم در مکتب قرآن و اهل بیت(ع) موفق و موِد و سربلند و عزیز باشید و روزهای بهتر و زیباتر در انتظارتان، سلامتی و عزت سرمد نصیبتان و دعاهایتان مستجاب و ایام به کام.
از پای کلام استاد مهکام که برمیخیزیم، حس سبکی میکنیم؛ اکنون که دیگر کولهبارمان را از دغدغهها، آرزوها و دعاهای قرآنی استاد پر کردهایم، با ایشان خداحافظی میکنیم. وقتی استاد برای بدرقهمان به بیرون میآید، همانجا دعا میکنیم خداوند تمامی اساتید، فعالان و پیشکسوتان قرآنی را برایمان نگه دارد و ما قدرشناس این بزرگواران که نعمتهای الهی هستند، قرار دهد. آمین!
* محمد پارسائیان