به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، جلسه نقد و بررسی کتاب «فقه و سیاست در ایران معاصر»تالیف حجتالاسلام داوود فیرحی دیروز در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد. در این نشست فیرحی گفت که یکی از ویژگیهای کتابش قداستزدایی از دستگاه فقه بوده و وی تحولات فقه را از مشروطه تا امروز بررسی کرده است و سعید عدالتنژاد، منتقد کتاب معتقد است، اطاله کلام میتواند اتهام کتابسازی از سوی مخاطبانی که مولف را نمیشناسند وارد کند. فقه سیاست در ایران معاصر در دو جلد و توسط نشر نی منتشر شده است.
فیرحی در ابتدای این نشست توضیحاتی را درباره این کتاب ارائه کرد و گفت: این کتاب دو قسمت دارد و یک پروژه یکپارچه است اما دلیل جدا منتشر شدنش در دو جلد مجزا علت دیگری دارد. به هر حال مباحث کتاب حاضر از سال 1285 تا امروز را شامل میشود که به اعتبار فکر سیاسی، آن را دوره جدید مینامیم.
وی ادامه داد: این کتاب حاوی قسمتهایی است که یکی از آنها موضوع شناسی است و در آن مسائلی مانند اینکه دولت جدید چه دولتی است و متفکران سیاسی و مذهبی آن را چگونه فهمیدهاند مطرح میشود.
وی افزود: دگرگونیهایی در سال 1285 در ایران اتفاق افتاد که روی دولت و بعدها فکر اثر گذاشت. تلاش من در این کتاب این بوده که این تحولات را از سالهای 1299 تا 1320 و از 1320 تا 1357 و 1357 تا 1391 بررسی کنم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه احساس من در این کتاب بوده که بتدریج در ایران درک از دولت تغییر کرده است گفت: اما بخش دوم مباحث کتاب مرتبط به بحث حکم شناسی است. اگر بپذیریم فقه مهمترین دانش عمل است، در هر جایی که عملی است حکمی هم هست و رابطه عمل و حکم هم در دستگاه فقهی تعریف میشود. در قسمت دوم پاسخ فقها به تغییرات دولت را آوردهام. اخیراً من رساله دوم جان لاک را مطالعه کردم. افرادی مانند جان لاک خواستهاند روی دولت نظر دوباره بکنند. بعدها مرحوم نائینی هم روی این موضوع با 200 سال تاخیر در کشور ما فکر کرد.
فیرحی تاکید کرد: اساساً در جهان اسلام همانند مسیحیت حوزه عمومی را حوزه حق تلقی نمیکردند، اینکه انسانها در حوزه عمومی هم حق دارند و حقوق فقط به حق خصوصی نمیشد، موجب آن شد که دولت را حوزه حق نمیدانستند و آن را حوزه ولایت میدانستند. در سال 1690 توسط لاک و دیگر متفکران و در ایران نیز بعد از 200 سال تاخیر توسط نائینی مفهوم حق از حوزه خصوصی به حوزه عمومی کشانده شد بنابراین حقوق عمومی پیدا شد و بعد دولت به قرار داد بین شهروندان صاحبان حق و حاکم تبدیل شد و مساله جدیدی از دولت پیدا شد.
وی با بیان اینکه نائینی سعی کرده تا رابطه حق و حکم را در دولت جدید توضیح دهد گفت: در این دیدگاه دولت دیگر ماهیت سلطنتی، پلیسی و سلطانی گذشته را نداشت. بنابراین در جلد اول کتاب این موضوع شرح داده میشود که متفکران چگونه به این حق توجه کردند.
این استاد علوم سیاسی با اشاره به اینکه با شکست مشروطه وجه دموکراتیک این موضوع کاسته شد افزود: در جلد دوم کتاب نیز میگویم که چه اتفاقی رخ داده که از سال 1327 به بعد درک جدیدی از دولت شروع میشود. در آن دوره معضلی به نام ضرورت دولت متمرکز به وجود آمد که به مسائلی مانند نفت و البته معمای مالکیت بر میگشت. متفکران ایرانی با معضلی به نام معمای مالکیت مواجه بودند که چپها هم آن را پیشتر مطرح کردند.
فیرحی گفت: قبلاً گفته میشد هرکس مالک است سرمایه دارد اما ماشین موجب شد که دارنده ماشین مالک شود. در اینجا بود که بحث عدالت و ضرورت توزیع قبل از تولید مطرح شد که منابع اولیه چگونه باید بین مردم توزیع شوند. پس بحث بلافاصله به نقش دولت کشیده شد و اینکه دولت باید تعادل ایجاد کند و جلوی نابرابری را بگیرد.
وی در ادامه توضیح داد: بعد این ایده مطرح شد که دولت باید مشروع باشد تا عدالت را دنبال کند. این همان پرسشی بود که توسط افرادی مانند مرحوم طالقانی، امام خمینی و برخی روشنفکرانی مانند کسروی ... مطرح شد.
وی افزود: در ادامه این پرسش مطرح شد که دولت مطلوب چیست؟ رابطه دولت با دین، با دولت با فقیه، دولت با قانون و ... چیست و دوباره فکر سیاسی باز شد و گفتوگوها مطرح شد. در این میان مهمترین حلقه گفتوگو فقها بودند.
عدالت نژاد نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه نگارش این اثر به دلیل این که به موضوع جدیدی میپردازد که سابقه ندارد سخت است گفت: باید قدردان فیرحی باشیم که وارد این حوزه شده چون شاید به تعداد انگشتان یک دست افرادی نداریم که وارد این حوزهها شدند و صاحب نظرند و بیش از یک مورخند.
وی با بیان اینکه کتاب حاضر ناظر به پژوهش است گفت: پس ما با کتاب روبهرو نیستیم و با پژوهش روبهرو هستیم وقتی سوالی مطرح میشود باید ببینیم چه پاسخ و نظریههایی معطوف به آن امکان طرح دارد. ما باید با دولت مدرن چه کنیم؟ فقهی که شاید بیش از 90 درصد آن حقوق خصوصی است و از چنبره حقوق خصوصی بیرون نمیآید چطور میتواند درباره حوزه عمومی اظهار نظر کرده و حرف داشته باشد. این مساله ماست اما پاسخ ها متفاوت است.
این محقق دینی با تاکید روی اینکه من اگر جای مولف بودم تمرکزم را روی عنوان کتاب میگذاشتم افزود: از این منظر دیدگاه فقها را درباره موضوع بررسی میکردم تا حجم کتاب لاغر شود چون خواندن کتاب قطور انگیزه بالا میخواهد و سخت خوانده میشود.
وی با طرح این سوال از مولف که مخاطبان کتاب چه کسانی هستند افزود: آیا مخاطبان متخصصان بودهاند یا تحصیلکردههای غیر متخصص؟ اگر متخصصان مخاطب بودند میشد همه مطالب کتاب را در 250 صفحه خلاصه کرد، حتی بدون اینکه مطالب تاریخی آن را حذف کرد. اکنون کتاب هزار صفحه است و بیان این همه مطلب ضرورتی ندارد.
عدالتنژاد در بخش دیگری از سخنانش درباره روش تحقیق استفاده شده در این اثر سخن گفت و افزود: وقتی میخواهیم درباره مسالهای نظریه مطرح کنیم، در روش تحقیق گفته میشود که در ابتدا باید بدانیم با چه مفاهیمی سر و کار داریم و بعد شبکه روابط را تعریف میکنیم و میبینیم هر مفهوم ناظر به چه مصادیقی است و چه چیزهایی را پوشش می دهد؟ وقتی یک چهارچوب داشته باشیم میتوانیم درباره سوالهایی که داریم از داخل نظریههایی مثل نظریه فقها پاسخ ها را در بیاوریم.
وی تاکید کرد: وقتی این طراحی باشد ما نیاز به مجموعهای از ترم ها داریم و باید با این ترمها طراحی کنیم. در برخی از جاهای کتاب هیچ ترمی توضیح داده نشده است، در برخی موارد از قبل و یا بعد از جایی که لازم بوده ترم آورده شده است. نظریه مثل فنداسیون است به ترتیب باید ساخته شود.
وی همچنین گفت: در مباحث علوم تجربی و فیزیک مدل و مدلینگ داریم وقتی نمیتوانند پدیدهای را توجیه کنند با مدلی این کار را انجام میدهند. این مدلینگ در علوم انسانی هم مطرح میشود که فیرحی نیز در این اثر از آن استفاده کرده و البته از کلمه استعاره به جای مدل استفاده کرده است.
به گفته عدالتنژاد، ما در این کتاب با مدل نائینی برای تعریف دولت جدید، ارتباطش با مردم و برقراری دموکراسی مواجه میشویم.
وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه باید توجه کنیم در کتاب ما روی دوش تجربه و دانش دیگران سواریم گفت: قرار نیست در هر بحثی ما نفر اول باشیم، ممکن است ما تعبیر دیگران را نپسندیم اما میتوانیم این تعابیر را بیاوریم.
وی همچنین خطاب به فیرحی گفت: پیش فرض شما این است که فقه امر ثابت و مقدسی است. من موافق نیستم چون فقه هم متحول شده است. تا صد سال مسلمانان با خراج و خیارات آشنا نیستند. بنابراین من اگر جای مولف بودم وارد بحثهای نخستین جلد اول کتاب نمیشدم و تنها به این موضوع میپرداختم که فقها چگونه به دولت پرداختهاند..
این استاد مطالعات اسلامی تاکید کرد: لازم نبوده این همه نقل قول طولانی در کتاب باشد. اگر مخاطب عادی باشد حوصله خواندن ندارد و اگر متخصص هم باشد نیازی به این همه توضیح ندارد. از سوی دیگر برخی افراد که مولف را نمیشناسند میتوانند او را متهم به کتاب سازی کنند بنابراین خوانندهای که ایشان را نمیشناسد ممکن است چنین فکری کند.
وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه اشکال عمدهای که نوشتههای ما دارد این است که فارسی ما یک فارسی جمع و جور نیست و پخش است گفت: میشود مطالب اضافی دراین اثر را حذف کرد و کتاب را خوشخوان کرد، چون حیف است این تلاشها دفن شود چراکه مخاطب حوصله ندارد.