به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، نیمه شعبان که گذشت شوقی در دلمان پیدا شد، گویی همه منتظر یک میهمانی بزرگ بودند به میزبانی خدا؛ با آمدنش بهترین لحظات زندگیمان را تجربه کردیم؛ آشنای صمیمی که یک سالی انتظارش را کشیده بودیم رسیده بود، هر روز بیشتر از روز قبل عاشقش میشدیم، با تک تک لحظاتش زندگی کردیم و خاطره ساختیم.
به یمن این ماه عزیز همه به هم لطف میکردند، به برکت ماه صیام، کینهها را از دل شستند و مهربانی جایگزینش کردند، همه با هم صمیمی بودند و سفرههای احسان روز به روز گستردهتر شد.
همچنان با حضورش، بینظیرترین لحظات زندگی را تجربه میکردیم تا به نیمه رسید؛ ولادت امام مجتبی(ع) و چند روز بعد از آن هم شبهای قدر رسید، شبهایی که دلدادگی به حضرت باریتعالی با عشق به علی درآمیخت و استثناییترین شب سال در حرم امام هشتم رقم خورد؛ این ماهی که از روزها و بلکه ماهها پیش، دلمان غنج میزد برای آمدنش، به واپسین لحظاتش رسیده بود.
شب سوم قدر که تمام شد، گویی اندوهی بر دل نشسته بود و ترسی به جان افتاده بود، این شبهای آخر گاهی در خلوت از فراقش اشک ریختیم، اندوه خوردیم که چه زود دارد میرود و چقدر کم، چقدر کم، قدرش را دانستیم؛ شبهای آخر تصمیم گرفتیم از دست ندهیم لحظاتش را.
این اندوه بیشتر و بیشتر شد تا به شب آخر رسید؛ چقدر سخت بود زمزمه دعای وداع: «بدرود ای ماهی که پیش از آمدنت تو را بخواهند و پیش از رفتنت بر تو اندوه خورند ... بدرود ای ماهی که ...»
... خداحافظ ای لحظههای سحر ... خداحافظ ای ماه چشمان تر ...؛ آخرین سحر ماه عزیز خدا هم با گریهای از دم فراق گذشت؛ روز بیست و نهم هم به پایان رسید؛ سر سفره آخرین سفره افطار که نشستیم، نمیدانستیم غمگین هستیم به خاطر رفتن رمضان یا خوشحالیم با آمدن فطر؛ شب عید بر گونه خیلیها اشکی بود از سر شوق و درد فراق؛ دو حس متضاد که فقط عشق الهی میتوانست چنین حسی را مهمان دل کند...
سحر عید، تمام یک ماه نجواهای محرمانه و حس خاصمان با خاصترین مخاطب دنیا از ذهن گذشت؛ شکر میکردیم خدا را به خاطر این فرصتی که به ما داد. فطر همیشه روز شکر است، تشکر از میزبان بزرگترین مهمانی دنیا و میزبانی که پاداش میداد در پایان میهمانیاش.
آسمان روشن شد و سپیده صبح عید دنیایمان را روشن کرد؛ همه حس و حال خاصی داشتیم، حسی که فقط در صبح فطر تجلی پیدا میکرد؛ شکرانه یکماه بندگی.
فقط باید تجربه کنی تا فراخی دل و روشنی جان را درک کنی؛ امروز همه مردم با لبانی خندان و چهرههای گشاده که گویای یک ماه بندگی بود به میعادگاه نماز عید میآمدند، دست میدادند به هم و تبریک میگفتند.
تبریک میگفتند یک ماه آزادیشان را از هوا و هوس، تبریک میگفتند یکماه آزادگی، مهرورزی، مهربانی و ارتباط تنگاتنگشان با خدا را و هیچکس به دیگری حسادت نمی کرد، چهرهها سراسر مهر بود؛ آنچه درباره رفتار بهشتیان میگویند در ماه خدا و عیدش چه خوب نمایان شده بود.
میگویند روز فطر مانند روزی است که بنده هیچ گناه و آلودگیای ندارد؛ آنان که لذت رمضان را چشیدهاند، در عید فطر مسرورند و خدا را برای این سرور شاکرند.
یکماه عبادت کردیم، سر بر آستان الهی گذاشتیم و به همین برکت پاک شدیم از آلودگیها، روحمان جلا گرفت به روشنای ماه خدا؛ به شکرانه این توفیق الهی جشن گرفتیم اما باید دانست مهمتر از هر چیزی مراقبت است؛ مراقبت از دل؛ این دل که صیقل یافته در این دنیای پراز شلوغی گاهی اسیر میشود، گاهی فریب میخورد و گاهی ناخواسته به بیراهه میرود؛ چه خوش گفت رهبر ما «همه بدبختیهای بشر بر اثر پیروی از هوای نفس است؛ اگر انسان این قدرت را بیابد که بر خواهش نفس غلبه پیدا کند، رستگار شده. ماه رمضان این را در شما به وجود آورده؛ پاداشی را که خدا در اوقات ضیافت خود به شما داده نگاه دارید و رابطه خود را با خدا محکم کنید.»( 1378.10.18)
رهبر فرزانه انقلاب ششم اردیبهشتماه 1369 در سخنانی دیگر فرمودهاند: «نماز و روزه باتوجه ما را به سمت اهداف اسلام پیش میبرد؛ اگر میبینید در جوامعی مسلمانان به اهداف اسلام نزدیک نشدهاند، یکی از عیوبشان این است که به روح عبادت توجه نداشته اند»
امید که با حفظ حس خوب ماه خدا بتوانیم طوری رفتار کنیم تا به اهداف اسلام نزدیک شویم؛ این تکتک ما هستیم که با اعمال و رفتارمان اسلام حقیقی را نشان میدهیم؛ خدایا ما را در این راه یاری ده ... آمین.