به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، در سالهای اخیر ترجمههای متعددی از قرآن کریم به زبانهای گوناگون انجام و رویکرد و توجه عالمان فارسیزبان به ترجمه این کتاب مقدس دوچندان شده است و منتقدان و نکتهسنجان بسیاری را به موشکافی در این برگردانها برانگیخته است. هر چند این نقدها عمر طولانی ندارند، اما باب نوینی در این عرصه بوده و توجه مترجمان را به خود جلب کرده است. نقد نهتنها در سایر متون و کتابها امری ضروری است، در ترجمههای قرآن کریم نیز امری اجتنابناپذیر است و سبب میشود، ترجمهها به سمت و سوی صحت و دقت پیش بروند. مترجمان گاهی به طور سهوی در ترجمه آیات دچار خطا میشوند، این لغزشها و خطاها ناگزیر است؛ چرا که قرآن کلام حق بوده و ویژگیهای خاص خود را دارد و یک سخن فرابشری است و در این راستا باید نقدهای بیشتری در محافل علمی انجام شود تا شاهد نتایج اثربخش آن در حوزه ترجمههای قرآن باشیم.
در این راستا با مسعود انصاری، مترجم تفسیر کشاف زمخشری و منتقد ترجمههای قرآن به گفتوگو نشستهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید؛
ایکنا: در حال حاضر ضرورت نقد ترجمههای قرآن چه اندازه احساس میشود؟
هر کار علمی اگر با نقد همراه نباشد، به اوج خود نخواهد رسید و پیشرفتی در آن حاصل نخواهد شد، در ترجمه قرآن نیز به این صورت است، اگر در ترجمههای قرآن نقد علمی، با وجدان، اصول و مبانی انجام نشود، نمیتوانیم پیشرفتی برای آن انتظار داشته باشیم، از اینرو نقد ضرورتی است که باید انجام شود.
ایکنا: در نقد ترجمههای قرآن باید چه مؤلفههایی را مورد توجه قرار داد؟
یکی از مؤلفههای نقد ترجمه قرآن این است که هم به متن اصلی و هم متن مترجم توجه شود؛ چرا که نیاز به پیشرفت در متن ترجمه فارسی قرآن داریم تا به فهم عربی آن منجر شود، همچنین از نظر متن عربی هم باید به جنبههای بلاغی، صرفی، نحوی، فقهی و ... توجه کنیم. از سوی دیگر بررسی متون فارسی حائز اهمیت است، به این معنی که متون کلاسیک نظم و نثر را بررسی کنیم که اگر تلمیهاتی در اشعار به کار برده شده، چه کمکی کرده است. به عنوان مثال ممکن است یک عبارت قرآن به صورت تلمیح در شعری و یا نثری به کار رفته باشد که میتواند به ترجمه آیات کمک کند.
من در این زمینه دو مقاله دارم که به این موضوع پرداخته که متون کلاسیک چه کمکی به فهم قرآن کرده است، در این مقاله به اشعار فردوسی اشاره شده که توجه به اشعار این شاعر نشان میدهد که چه اندازه میتوان به متن متینتری دست یافت.
ایکنا: تدوین مؤلفههای ترجمه قرآن چه ضرورتی دارد؟
نظریه ترجمه قرآن را ارائه کردهام، در این نظریه آمده است که در ترجمه قرآن باید مترجم به مؤلفههای معیار برسد و بتواند ترجمه استوارتری را ارائه دهد تا هر کس براساس سلیقه خود ترجمه نکند؛ چرا که مبانی روشن است، اگر جنبههای بلاغی در آیهای وجود دارد، گذشتگان ما به آن پرداختهاند. در این نظریه مشخص شده، متنی كه در ترجمه ارائه میشود، در چه سطح زبانی باید باشد تا درک مخاطب از آیات قرآن به حد اعلا برسد. در صورتی که به گذشته توجه و ترجمه آیات به درستی فهمیده و به تفاسیر به درستی رجوع شود، مبنای نقد هم مشخص میشود و جایی برای اجتهاد شخصی نمیماند.
ایکنا: چه نقدی به ترجمههای قرآن وارد است؟
فهم معانی قرآن، ساختار نحوی و مسائل بلاغی، برگزینهای دقیق، تطبیق ترجمه با متن اصلی و ... بخشهایی است که بیشتر میتوان به آنها پرداخت.
ایکنا: آیا همین اشکالات سبب نشده انس مخاطبان با ترجمه کمتر شود؟
شاید تأثیر داشته باشد، اما این تأثیر آنچنان نیست و دلایل دیگری وجود دارد که مخاطبان به روخوانی و قرائت متن عربی قرآن میپردازند. البته نقدهایی که در رابطه با ترجمههای قرآن انجام میشود باعث میشوند مترجمها قدری مبناییتر، اصولیتر و با دقت بیشتری ترجمه کنند و از نقدها نیز گریزی نیست و همچنین متن بیاشکال نداریم.
ایکنا: پس دلیل انس کم مخاطبان با ترجمههای قرآن چیست؟
اغلب مخاطبان به دلیل تبرک و ثواب و ویژگیهایی که در متن عربی قرآن است و در متن فارسی وجود ندارد، روخوانی قرآن را تلاوت میکنند، اما با این وجود باز هم به ترجمههای قرآن نیازمندیم. با توجه به اینکه ترجمه یک متن حداقلی است ممکن است نیازهای مخاطب را در حدی که لازم باشد، برآورده نکند؛ از این رو ترجمه قرآن هیچ وقت خود قرآن نمیشود و مخاطبان با این فهم که ارتباطی که با کلام خداوند و وحی است و متبرک به زبان رسول خدا(ص) است، قرآن میخوانند و چون تصور میکنند ترجمه تراویده از فهم انسان است، ممکن است نیاز مخاطب را برآورده نکند.