فعالیتهای عادی در فضای اجتماعی گاه جلوههایی نمادین و تفسیرپذیر پیدا میکند که درک آنها لزوم ورود هوشیارانه به فرهنگها را میطلبد. رویداد عظیم اربعین در سالهای اخیر با توجه به شرایط بینالمللی رنگ و بوی ویژهای گرفته است، به شکلی که تبدیل به یک فرارویداد بینظیر شده است.
دانشگاه اربعین مکتب نجات بخشی در تاریکی زمان و زمین است و احیای حق راهی جز مسیر امام حسین(ع) ندارد. تمام حوادث عاشورا، کربلا و اربعین تنها یک تاریخ نیست بلکه فلسفه تاریخ است. یکی از ارزشمندترین رویدادهای مرتبط به حماسه حسینی و ظرفیت نهفتهای که در روزگار ثمربخش شده است، اربعین تاریخی و عرفی است. فلسفه شکلگیری اربعین پیامرسانی کربلاست و اصالت و پویایی آن که از ابتدا بنیان نهاده شده، زیارت است.
از بعد تاریخی سنت اربعین و زیارت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) از روز اربعین نخست آغاز شد؛ زیارت جابر بن عبدالله انصاری از نظر تاریخی قطعی است. بعد از آن هم ائمه(علیه السلام) بسیار بر آن تشویق و تأکید کرده بودند؛ مهمترین روایت در بزرگداشت اربعین فرمایشی از امام عسکری(علیه السلام)است که فرموده است: نشانههای مؤمن، پنج چیز است که یکی از آنها زیارت اربعین است(شیخ مفید، المزار، ص 53). امام صادق(علیه السلام) نیز زیارت اربعین را به صفوان بن مهران جمّال تعلیم داده است که در آن به بزرگداشت اربعین تصریح شده است.( شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 788- 789) علاوه بر این، در سیره اهل بیت(ع)، سیره شیعیان و متشرعان شیعه نیز احیا و تکریم اربعین به چشم میخورد. در این منظر احیای اربعین در واقع همان احیای فرهنگ اهل بیت(ع) و فرهنگ سرشار از فضائل و حماسههای بزرگ است.
در نگاه مقام معظم رهبری، اولین جوششهای چشمه جوشان محبت حسینی - که رود همیشه جاری زیارت را در طول این قرنها جاری کرده - در اربعین پدید آمده است. جاذبه قوی حسینی، اولین دلها را در اربعین به سوی خود جلب کرد. این جاذبه و جنبه شورآفرینی میبایست با یک شعور در هم بیامیزد. شعور به مثابه نقشه راه زیارت است و مسیر را مشخص میکند و شور موتور محرکه زیارت و انرژی مسیر را فراهم میآورد. شعور به تنهایی یک چارچوب عقلانی صرف و یک ایده قبل از اجراست و شور هم هنگامی که بر اساس شعور نباشد، به گمراهی میانجامد یا به زیارت سکولار منجر میشود.
زیارت سکولار زیارتی که زائر در آن به صحنه اجتماع و جامعه توجهی نمیکند و وظیفهای برای خود در صحنه اجتماع تعریف نمیکند. زیارت سکولار نسبت به تحولات جهانی بی تفاوت است و حضور در این عرضه را از باب دنیا طلبی تفسیر میکند. زائر سكولار عارفاً بحقه نیست؛ به این معنا که حق اهل بیت (علیهم السلام) را در عرصههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... دنبال نمیکند. اما زائر اربعین این چنین نیست و حق امام را نهتنها در جامعه خود بلکه در عرصه جهانی پیگیری میکند.
حرکت اربعینی شیعه در این تاریخ، حرکتی است که ریشه در روح انسانها دارد که باید اجازه داد ظهور کند؛ البته نه با تصدیگری و قیممآبی بلکه با جوششها و خروشهای مردمی. خداوند در راستای به صحنه آوردن مردم در حیات دینی، به رسول خود(ص) میفرماید: «فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ»(غاشیه، 21 و 22) ای پیامبر! به مردم تذکر بده، روح آنها آن تذکرات را میشناسد، بنا نیست تو بر آنها سیطره پیدا کنی.
آیتالله بهجت فومنی، پیادهروی اربعین را بهترین فرصت برای معرفی امام حسین(ع) به جهانیان دانسته است و بر این نکته تأکید میکردند: «الان هنوز همه مردم عالم، حسین(ع) را نمیشناسند و این تقصیر ماست؛ چون ما برای سیدالشهدا(ع) طوری فریاد نزدیم که همه عالم صدای ما را بشنوند». البته این تجمع بیست میلیونی باشکوه بهطور نانوشته در رسانههای غربی مسکوت گذاشته میشود اما اگر عظمتهای آن در مسیرهای دیگری منتقل شود شگفتی میآفریند و افرادی زیادی را تحت تأثیر قرار میدهد.
برخی عراقیها معتقدند که در موسم اربعین، از نظر ایثار، حال و هوایی دیگری دارند که در غیر آن زمان آن گونه نیستند؛ یعنی در اربعین هویت فرهنگ مهدوی برای آنها پیش میآید و در نتیجه در ایثار کردن نهایت تلاش را دارند و مال و ثروت دنیا برایشان بی ارزش میشود؛ ولی در غیر زمان اربعین به عنوان یک تاجر و یا یک کاسب به منافع خود فکر میکنند. ایرانیانی که در این مسیر حضور مییابند نیز بعضا این حس را دریافت میکنند و تجربهای دارند که در هیچ کجای عالم نمیتوان همدلی، یکرنگی و گذشت را تکرار کرد.
اگر افراد با نظر به فرهنگ اربعین به شخصیت خود وسعت بدهند و نسبتشان را با همدیگر اربعینی کنند دست و دلهای شیعیان یکی میشود؛ زیرا کیفیتها بر کمیتها غالب میشود، وقتی تنها کمیت بر روح و روان افراد و جوامع حاکم باشد، خصومت به میان میآید و جوامع متلاشی میشوند ولی وقتی کیفیتها حاکم باشد روحها وسعت مییابد و انسانها راحت همدیگر را تحمل میکنند؛ این شاخصه هویت مهدوی است که شنیدهاید در آن فرهنگ، گرگ و گوسفند بر سر یک آخور غذا میخورند؛ به این معنا که خصومتها به مدارا و رفاقت تبدیل میشود؛ در اربعین میتوان این نوع رابطه را دید که چگونه افراد خیلی راحت همدیگر را تحمل میکنند و نسبت به همدیگر ایثار دارند.
تحلیل جهانیشدن مناسک زیارت مخصوصه اربعین پديدهای نیست که با قواعد مادی و مرسوم علمی ممکن باشد، لذا گستره و عمق این پدیده شگرف را تنها میشود در بستر آخرالزماني فهم کرد. بر اساس نصوص متعدد، وجود مبارک حضرت امام مهدی (عج) خود را به فرزندی حضرت امام حسین(ع) معرفی خواهند فرمود و جهانيشدن «اربعین» مقدمهای بر فهم و معرفت جهانی سیدالشهداء(ع) و حماسه عاشورا برای شناخت منجی عالم(عج)است.
محمد پارسائیان