موکب کشاورزان لوشان؛ صدها کیلومتر دورتر از مرز و کربلا
کد خبر: 3850671
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۹

موکب کشاورزان لوشان؛ صدها کیلومتر دورتر از مرز و کربلا

موکبی باصفا که صدها کیلومترها با مرز و مسیر راهپیمایی فاصله دارد، به همت اهالی شهر لوشان برپا شده است. مخارج موکب «قافله عاشقی» را که حال و هوای متفاوتی دارد، کشاورزان، کارگران و اهالی روستا تأمین می‌کنند.

به گزارش ایکنا، فارس نوشت - علی جواهری: عمق عشق به سالار شهیدان را می‌توان در کودکی مشاهده کرد که دست در دست پدر و مادرش با پاهای کوچک، عمودها را یک به یک پشت سر می‌گذارد. خادمان در موکب‌های خدمت‌رسان به زائران اربعین لحظه‌ای آرام و قرار ندارند؛ افرادی که با عشقی وصف‌ناپذیر به زائران رسیدگی می‌کنند.

یکی از این موکب‌های باصفا که به همت مردم کیلومترها با مرز و شاید مسیر راهپیمایی فاصله دارد به همت اهالی شهر لوشان برپا شده است که در مسیر مواصلاتی قزوین ـ رشت فعالیت می‌کند. مخارج موکب قافله عاشقی را که حال و هوای متفاوتی دارد، کشاورزان، کارگران و اهالی روستا تأمین می‌کنند.

ماشین‌ها با سرعت بالایی در حال حرکت هستند. بنرهای استقرار موکب در مسیر را از چند کیلومتر جلوتر نصب کرده‌اند. چند قدم مانده به موکب، پرچم‌های یا حسین (ع) پشت‌ هم قرار گرفته‌اند. وزش باد همیشگی منطقه به حرکت پرچم‌ها فرم یکسانی داده است. تعدادی جوان پرچم به دست زائران و مسافران در راه را به طرف موکب راهنمایی می‌کنند. قریب به‌اتفاق ماشین‌های گذری وقتی به موکب می‌رسند، لحظه‌ای توقف می‌کنند تا در خیمه‌گاه نفسی تازه کنند.

دسترنج کشاورزی نوش جان زائران امام حسین (ع)

گروهی مشغول مرتب کردن موکب هستند و عده‌ای هم از مهمانان پذیرای می‌کنند. روضه‌خوان برای عده‌ای دم گرفته و دل‌ها را به دشت نینوا برده است. آقا مرتضی، یکی از خادمان موکب مشغول راهنمایی مهمانان است. می‌گوید: «نذری‌های مردم روستای ما که اغلب کشاورز و کارگر هستند، برای زائران امام حسین (ع) ناقابل است. در مسیری که ما قرار داریم زائران زیادی گذر می‌کنند و خدمت به آن‌ها وظیفه ماست.»

آقا مرتضی حس و حالش در موکب را این‌گونه وصف می‌کند: «وقتی بچه بودم پدرم مرا با دستگاه سیدالشهدا (ع) آشنا کرد. البته این داستان همه ما بچه مسلمان‌هاست که عاشق این دستگاه هستیم. سیدالشهدا (ع) تنها برای من و شما نیست؛ بلکه برای تمام امت‌ها و ملت‌های آزادی‌خواه است. این حرف را زدم تا بگویم شاید نحوه ورود همه ما به دستگاه سیدالشهدا (ع) یک‌جور باشد، اما بدون شک درس‌هایی که هر کداممان از این مکتب می‌گیریم، متفاوت است. نمی‌دانم حس و حالم را چطور بیان کنم. من و اهالی روستایمان شبانه‌روز اینجا خدمت می‌کنیم ولی لحظه‌ای خسته نمی‌شویم.»

همین‌جا خدمت می‌کنم و درس می‌گیرم

او که سال‌هاست در روزهای راهپیمایی اربعین در موکب روستایشان فعالیت کرده و تاکنون به کربلا نرفته است، می‌گوید: «این اتفاق بزرگ، سراسر عشق است. بعضی وقت‌ها افرادی را می‌بینم که ظاهرشان به ظاهر فردی که راهی کربلا باشد، نمی‌خورد. من با اغلب این افراد صحبت می‌کنم و دوست می‌شوم و چیزهای زیادی از آن‌ها یاد می‌گیرم. یک‌بار از اینکه نمی‌توانستم کربلا بروم، خیلی دلم گرفته بود. بعد از یک روز کاری داشتم چند دقیقه استراحت می‌کردم که یک‌دفعه یکی از جوانان با ظاهری غیرمتعارف به پشت من زد و با گرمی احوالپرسی کرد. با تعجب گفت: مرا یادت نمی‌آید؟ من امین هستم. و شروع کرد به نشانی دادن. اما یادم نیامد. کنارم نشست و شروع به روضه خواندن کرد؛ همان روضه‌ای را برایم خواند که سال گذشته وقتی داشت کربلا می‌رفت برایم خوانده بود. یادم آمد چه کسی بود. او در مجالس عروسی می‌خواند و اوضاع خوبی نداشت. یک‌بار در هیأت با خودش و امام حسین (ع) عهد می‌کند که اگر مسیرش را تغییر دهد، تنها برای اهل‌بیت (ع) خواهد خواند. روضه‌اش که تمام شد، زد زیر گریه و گفت: خوش به حالت از اول عاشق چنین اربابی هستی. یادت می‌آید چه عهدی بسته بودم؟ اکنون دارم می‌روم به عهدم وفا کنم. امام حسین (ع) خیلی خوش‌قول است. کارم همین چند وقت پیش در یک شرکت درست شده و می‌خواهم بروم عرض ادبی کنم و همین لباس را هم درآورم. این‌ها را گفت و سوار اتوبوس کاروانشان ‌شد و رفت. حالم خوب شده بود. وقتی اربعین تمام شد، اتوبوس آن مرد آن‌طرف اتوبان ایستاد. وقتی پیاده شد و به‌طرف ما آمد، باورم نمی‌شد این همان آدم باشد؛ ظاهرش تغییر کرده بود و از این بابت خیلی خوشحال بود و در پوست خودش نمی‌گنجید. گفت: دیگر آدم شدم. واقعاً عوض شده بود. امسال مداح کاروان شهرشان بود و در مسیر سری به من زد. اینجا از این دست اتفاقات زیاد رخ می‌دهد. من هم که اینجا خدمت می‌کنم از این موضوعات درس می‌گیرم.»

کفاش زائران کربلا بودن افتخار است

بیشتر بنرهای موکب عکس و یادبود شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم است. پیرمرد گوشه‌ای نشسته و کفش‌های زائران را واکس می‌زند. دست‌های پینه‌بسته اش نشان از کار ساخت دارد. می‌گوید سال‌هاست کفاش زائران کربلا در اربعین است. «اصغر صابری» پیرمرد باصفایی است که با خوش‌رویی به‌سادگی این روزهایش را وصف می‌کند: «هرکسی در این حماسه بزرگ کاری انجام می‌دهد. قسمت و وظیفه من هم همین کفاشی است. درست است که جان جوانی را ندارم، اما سعی می‌کنم این وظیفه را درست انجام دهم. ۴ سال است که این کار را انجام می‌دهم و هیچ لذتی بالاتر از این کار را تجربه نکرده‌ام. من از این کار حاجت‌ها گرفته‌ام. باور کنید این روزهایی که اینجا هستم جز عمرم محاسبه نخواهد شد.»

این پیرغلام اهل‌بیت (ع) می‌افزاید: «همه می‌خواهند به اندازه توانشان در این راه سهیم باشند. روزی که وسایلم را جمع می‌کردم تا اینجا بیایم، زنی که وضع مالی خوبی هم ندارد به خانه‌ام آمد و قوطی واکسی به من داد و گفت: من چیزی ندارم در راه امام حسین (ع) بدهم. با باقی‌مانده خرجی‌ام این قوطی واکس را خریده‌ام تا سهمی در این راه داشته باشم. اشک در چشمانم پر شد. زبانم بند آمده بود. قطعاً سهم آن زن که تمام داشته‌اش را در این راه داده است از من بیشتر است. تمام عشق عالم را می‌توان در این راهپیمایی شاهد بود. خوش به حال هر کسی که در این مسیر است و در این راه قدمی برمی‌دارد.»

پیرمرد اشک‌هایش را پاک می‌کند و مشغول واکس زدن کفش می‌شود. قبل از واکس زدن، خاک کفش را روی دیده می‌زند و با ذکر یا اباعبدالله الحسین (ع) کارش را ادامه می‌دهد.

مسافر راه کربلاییم

گروه‌گروه زائران به موکب مراجعه می‌کنند و پس از استراحتی کوتاه راهی سفر کربلا می‌شوند. «حال و هوای این روزهای پیاده‌روی اربعین شباهت‌های زیادی با دوران دفاع مقدس دارد. مثل همان دوران تمام کسانی که گام در این راه می‌گذارند از تمام دارایی‌شان دل می‌کنند و به‌سوی کربلا می‌روند. گویی این عشق و دلباختگی از روز ازل در ذات این اتفاق نهفته است. مرد و زن و پیر و جوان حسین حسین گویان مسیر را تا کربلا طی می‌کنند. شمایل موکب‌ها هم ایستگاه‌های صلواتی آن دوران را تداعی می‌کند.»

این‌ها را جانبازی که روی ویلچر نشسته و محو اتفاقات موکب شده است، می‌گوید. «محمد رضایی» می‌افزاید: «خیلی زیباست. هم شور و هم شعور اینجاست. با اینکه تمام بدنم از شیمیایی و ترکش درد می‌کند، ولی با دیدن این صحنه‌ها حالم خوب می‌شود. من اگر یک روز قرص‌هایم را نخورم زنده نمی‌مانم ولی هر سال ۲ هفته مسافر اربعین هستم. در این روزها حتی یک قرص هم مصرف نمی‌کنم و هیچ اتفاقی نمی‌افتد. این از برکت و لطف آقا امام حسین (ع) است. امیدوارم این سفر نصیب همه شود.»

انتهای پیام
captcha