به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین حمیدرضا شاکرین، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ششم بهمنماه در دومین جلسه الحاد مدرن در موسسه آموزش عالی معصومیه(خواهران) قم با بیان اینکه برخی اخلاق و دین را در برابر هم قرار داده و میگویند اگر کسی اخلاق را بگیرد، باید دین را کنار بگذارد، گفت: برای پاسخ به چنین شبهاتی باید مبانی انسانشناختی، هستیشناختی و ارزششناختی و ... را مورد بحث قرار دهیم.
وی با بیان اینکه اگر کسی مبنای ماتریالیستی داشته باشد، نمیتواند موضوع ذبح حضرت اسماعیل(ع) را توجیه کند، با طرح این سؤال که آیا تعبد سبب از خودبیگانگی و محو اخلاق میشود یا خیر؟ افزود: خود تعبد فی نفسه مخل عقل و موجب از خود بیگانگی نیست، ولی تعبد اقسام مختلفی دارد؛ از جمله تعبد معقول و تعبد نامعقول؛ همه ما انسانها مراتب و اشکال مختلفی از تعبد را عملی میکنیم و این طور نیست که همه موارد را به صورت جرئی با عقل خود بسنجیم و عمل کنیم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: در ماجرای حضرت ابراهیم(ع) باید ببینیم که تعبد معقول بوده یا خیر؟ در دستگاه فکری ماتریالیستی که انسان مالک نفس خود است و خدایی که مالک و صاحب اختیار انسان است، وجود ندارد. این عمل تعبدی، نامعقول است، زیرا از دیدگاه این افراد، نه کسی حق دارد دستور قتل فرزند را برای کسی صادر کند و نه او که دستور گرفته حق دارد آن را عملی کند و نه فرزند حق دارد آن را بپذیرد، ولی اگر این قضایا عکس شد، صورت مسئله هم عوض میشود.
استاد حوزه علمیه افزود: براساس نگرش الهی، اولاً خدایی هست که آفریننده و مالک انسان است و میتواند همه نوع تصرفی در ملک خود داشته باشد؛ ثانیاً این خدا حکیم و خیرخواه انسان است و حتماً در امر او هم خیری نهفته است، ثالثاً اگر امر الهی در ذبح اسماعیل، اصلاً اجباری نباشد و رابعاً این امر اختباری بوده و حکمت بلندی داشته باشد، در این صورت این مسئله قابل توجیه است.
شاکرین بابیان اینکه تعبیری که کتب مقدس یهود و مسیحیت از ماجرای ذبح اسماعیل دارند، بر خلاف قرآن است، اظهار کرد: قرآن فرموده که ابراهیم(ع) به اسماعیل فرمود که من خواب دیدهام که تو را ذبح کنم. نظر تو چیست؟ در اینجا امر خدا برای هر دو اختباری(امتحانی) بوده است و تحقق آن در مورد اسماعیل، اختیاری بوده؛ یعنی در صورتی که خود اسماعیل آن را بپذیرد. اگر در اینجا حکم روشن الهی بود، ابراهیم حق نداشت با اسماعیل مشورت کند و نظرخواهی از او معنا نداشت.
فلسفه ذبح اسماعیل(ع)
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه آزمایشات الهی برای ما جنبه سازندگی دارد و این سازندگی و به مقام موحد رسیدن با ترک هواها و تعلقات نفسانی میسور است، تصریح کرد: ابراهیم(ع) مراتبی از ترک تعلق را تا قبل از اسماعیل گذرانده، ولی به حد اعلی و کمال خود نرسیده است؛ فرزندی در پیری به او عطا شده که عامل وابستگی او هست؛ قضیه ذبح امتحانی برای گسستن این تعلق و پرواز ابراهیم(ع) برای فناء ارادی فی الله است.
شاکرین اضافه کرد: اشکال دیگر در نگاه ماتریالیستی این است که مرگ، نابودی است، در حالی که در قضیه ذبح اولاً خدا نمیخواست اسماعیل کشته شود، بلکه میخواست با کنش اختیاری هر دو، آخرین تعلقات نفسانی آنان هم از بین برود. بنابراین کجای این ماجرا غیراخلاقی است؟؛ این ماجرا، شکوه بینظیر فناء فی الله را به نمایش گذاشته است و مادیگرایان اگر آن را غیراخلاقی میدانند، چون معتقدند که خدا نیست و دین را بشر درست کرده، لذا در آن دستگاه قطعاً این عمل، اخلاقی نیست.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه در ماجرای کربلا هم با اینکه فرشته الهی نزد امام حسین(ع) آمد که ما حاضریم همه پاداشهای دنیوی و اخروی شهادت را به تو بدهیم، ولی امام قبول نمیکند و ارتقاء بلند را برای خود میخواهد، افزود: ماجرای ذبح دو بعد حقوقی و اخلاقی دارد؛ ممکن است کسی این کار را خودکشی بداند که حتی در نظامهای سکولار هم جرم محسوب میشود، ولی زمانی این حق بنا میشود که خدا را مالک انسان ندانیم.
پاسخ به شبهه تکبرزایی اخلاق دین
شاکرین با بیان اینکه برخی اندیشمندان ماتریالیست، اخلاق دینی را سبب تکبر دانسته و میگویند دینباوران خود را برتر از دیگران میدانند، اظهار کرد: این افراد اشکال میکنند که از طرف دیگر خود دین هم برخی افراد را صالح، برخی را فاسد، برخی را بهشتی و برخی را جهنمی و برخی را در درجه بالاتر ایمان و برخی را در درجه پایین تر تقسیمبندی میکند لذا اخلاق متکبرانه و تبعیض را ترویج میدهد؛ اینها میگویند حتی در خود جامعه دینی هم همان تفکیکی که میان مسلمین و غیرمسلمین هست، وجود دارد؛ مثلا وهابیت شیعه را تکفیر کرده و برخی فرقهها فرقههای دیگر را نفی میکنند و حتی در درون شیعه 12 امامی هم میان زن و مرد تفاوت قائل میشوند.
وی اضافه کرد: جواب این شبهه آن است که به هر شکلی و در هر کجا، ارزشی پیدا شد، میتواند محور قرار گرفته و انسانها را تقسیم کند و این تقسیم ایرادی ندارد؛ مثلاً علم گوهری گرانبهاست که انسانها را به جاهل و عالم تقسیم میکند و همه مکاتب و ایدئولوژیها هم این ارزش را قبول دارند. البته اینکه تا چه اندازه باید به این ارزشگذاری اهمیت داد و نوع مواجهه با این تقسیمبندی بحث دیگری است، لذا میتوان برخورد افراطی و تند و نابخردانه با مقوله یک ارزش داشته باشیم و هم میتوانیم برخورد معقول داشته باشیم.
وی با بیان اینکه همان کسانی که دینداران را متهم به تبعیض و ارزشگزاری منفی میکنند خودشان متکبرانه خود را روشنفکر مینامند، افزود: اخلاق خودش به عنوان یک ارزش مطرح است و افراد براین اساس به دو دسته اخلاق مدار و اخلاق گریز تقسیم میشوند، لذا گریزی از این تقسیمبندی نیست؛ بنابراین اصل تقسیمبندی اجتنابناپذیر است و اصل غیراخلاقی نیست ولی نحوه مواجهه با آن مهم است.
وی ادامه داد: اینکه مثلا شیعه دوازده امامی بگوید من چون شیعه هستیم، باید بقیه را مورد ناسزا و تحقیر قرار دهم، این غیراخلاقی است، نه اینکه دین و مذهب و تقسیمبندی آن غیراخلاقی باشد؛ رفتار درست آن است که این فرد شیعه، خدا را شکر کند که خدا این موقعیت را به او داده و تلاش کند دیگران را برای آشنایی با شیعه راهنمایی کند و برای آنان دعا کرده و خیرخواه آنان باشد. پیامبر برترین فرد عالم در دینداری است، ولی شدیداً و با تمام توان در حال تلاش نجات بقیه انسانها بود و هرگز این برتری سبب نشد تا فخرفروشی و تکبر بکند؛ بنابراین در تقسیمبندی، نحوه تعامل با دیگران مهم است.
وی افزود: طبق نظر اسلام، عدهای مسلمان و عدهای کافرند، ولی رفتار پیامبر با کفار و مشرکان (کفاری که برخورد مسلحانه و خشن با دین و حکومت اسلامی نداشتهاند) چگونه بود؟ پیامبر نگاه انساندوستانه فوق تصورات داشتند؛ پس تقسیم آری، ولی رفتار تکبرآمیز ممنوع است.
شاکرین اظهار کرد: اگر کسی میگوید دین منشأ تکبر است، باید بگوید کدام دین و کدام نحوه و سلوک دینداری؛ کسانی که این سخنان را میگویند، باید به این نکته جدی توجه کنند، زیرا این افراد در قضاوت خود، کلیگرایانه رفتار میکنند و حتی مواردی را دین مینامند که ساخته خود بشر است.
وی تأکید کرد: ما از هر دینی دفاع نمیکنیم، بلکه از دینی دفاع میکنیم که خدا برای سعادت و نجات بشر فرستاده است. یکی از مشکلات ما با الحاد جدید برداشتهای نادرست از دین است؛ در کتبشان انفجار برجهای دوقلو و رفتار داعش و وهابیت را به نام دین اسلام جا میزنند، در حالی که ما اصلاً آنان را دیندار نمیدانیم و فهم آنان از دین را قبول نداریم.
شاکرین با بیان اینکه رژیم نامشروع اسرائیل را دارای هویت دینی میدانند، این در حالی است که در میان خود یهودیان کسانی هستند که آن را قبول ندارند، افزود: مشکل امام علی(ع) با خوارج هم، فهم نادرست آنان از دین بود؛ امام خمینی هم در بحث متهجرین به فهم نادرست آنان میتاختند؛ بنابراین دین ایرادی ندارد، بلکه نحوه و سلوک دینداری برخی دینداران است که ممکن است تکبرآمیز باشد. البته به نظر ما داعش کاملاً سیاسی و ساخته ابرقدرتها است که استفاده ابزاری از دین کردند.
انتهای پیام