به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست عقل سرخ، از سلسله نشستهای اصحاب علوم انسانی در باب فهم و تبیین جهان مقاومت پس از شهادت سردار سلیمانی، امروز، 14 بهمنماه با حضور جمعی از علاقهمندان در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
محسن صبوریان، دانشآموخته جامعهشناسی در این نشست بیان کرد: خواجه نصیر میگوید جامعه شکل نمیگیرد، مگر با انس. یعنی اگر موانست و انس در جامعه نباشد، جامعهای شکل نمیگیرد و لذا است که نمیتوانیم به یک عده آدم که دور هم جمع شدهاند، جامعه بگوییم. این مسئله برای «هابز» و ... نیز مطرح بوده است. البته «لاک» تا حدی به مفهوم مورد نظر خواجه نصیر نزدیک شده و «دورکیم» این مسئله را خوب فهمیده است که پایه جامعه را اخلاق میداند. او همبستگی اجتماعی را مطرح میکند و معتقد است که آنچه جامعه را نگه میدارد، همین مسئله است که در لسان خواجه، انس و در لسان او همبستگی است.
وی تصریح است: لفظ آخرالزمانی در ادبیات علمی معمولاً خوب نیست و شاید برخیها تصور کنند که آخرالزمانی شدن، یعنی بیقاعده و قانون شدن و چون جهانی بعد از این نیست و آخر امر این است، باید یکدیگر را بکشیم و ... . اما بنده مقابل این نظر را داریم و منظور از آخرالزمانی شدن جامعه، آمادگی آن برای ظهور منجی است.
صبوریان در ادامه افزود: در مورد آخرالزمان، دو برهه زمانی مطرح است؛ یکی دوره پیامبر خاتم(ص) است و معنای دومش دورهای است که قبل از قیامت است و از ظهور حضرت مهدی(عج) تا قیامت را شامل میشود. اگر معنای دوم را بگیریم، دو معنا برای انتظار مطرح میشود؛ مثبت و منفی. اگر مثبت باشد، یعنی باید برای ظهور آماده شویم و بتوانیم جامعه را اداره کنیم. اما در همه این بحثها مسئله این است که چه چیزی میتواند این انس و مودت را در جامعه به وجود آورد؟
وی بیان کرد: در این زمینه روی سه واقعه تأکید میکنم؛ یکی انقلاب اسلامی، دیگری پیادهروی اربعین و سومی هم تشییع سردار سلیمانی که سه واقعهای هستند که به نظر میرسد خیلی از علمای علوم اجتماعی را به دردسر انداختهاند. بعد از انقلاب، با واقعه اربعین مواجه شدیم. به این معنا که قابل تبیین و توضیح و پیشبینی نیست و مخصوصاً اگر در دامنه شکلگیری این قضیه که سال 1393 اوج آن بود، توجه کنیم که جمعیت ایرانی میلیونی شد، توضیح مسئله با عناصر دنیایی سخت میشود. بنده مدافع تبیینهای این دنیایی هستم، چون ساحت علوم اجتماعی بیش از این ظرفیت ندارد. اما امروز میخواهم در این مسئله تشکیک کنم و بگویم که به نظر میآید در این سه واقعه اخیر، تبیینهای ایندنیایی به ما کمک نمیکنند.
صبوریان در ادامه گفت: ممکن است که برخیها در مورد تشییع سردار سلیمانی، بگویند که رسانهها اهمیت داشتند و جمهوری اسلامی به صورت پر دامنه این مسئله را مطرح کرد و موجب شد احساسات مردم تحریک شود. اما واقعیت این است که بررسی دقیق شود به این نکته میرسیم که رسانه اثر دارد و ممکن است یک خبر در تلویزیون به صورت میلیونی بازدید داشته باشد، اما در قضیه شهادت سردار، کافی بود که موضوع در قالب یک تلگراف به تهران برسد و اینها را پیامک کنند. یعنی نیازی به این رسانه و تبلیغات رسانهای نداشت. مردم نیز برای اینکه نشان دهند که احساس مسئولیت دارند، این حرکت را انجام دادند.
وی بیان کرد: بنابراین، خود رسانه به صورت ذاتی تأثیر خاصی نداشت. این یک نوع تجربه زیسته خیلی از ما است و ما اظهار نظرهای افراد مختلف را که میبینیم، متوجه میشویم که خود مردم این حرکت را انجام دادهاند. حتی افرادی که به انقلاب تمایلی نداشتند، نیز در این مسئله واکنش نشان دادند و موجب یک وحدت در جامعه شد.
صبوریان در ادامه افزود: بنابراین اینکه بگوییم چون ما قهرمانی نداشتیم و رسانه ملی احساسات مردم را تحریک کرد و به این دلیل مردم به وحدت رسیدند، صحیح نیست. اینها اثر دارد، اما حقیقت چیز دیگری است. همچنین باید توجه داشته باشیم که نوری پس از شهادت منتشر شد که این نور ادامه دارد. ما قائل به حیات پس از مرگ هستیم و بر همین اساس، معتقدم که شهید سلیمانی تأثیر ویژهای در حیات دنیایی ما دارد. در نتیجه جامعه به اینصورت است که انس میگیرد. چه اینکه در جهان مدرن حادثهای نظیر این حادثه نداشتهایم که بتواند چنین وحدتی ایجاد کند.
وی بیان کرد: در دوره مدرن، کشورهایی داریم که هشتاد درصد مردم در انتخابات آن شرکت کرده و رای میدهند که اندک هم هستند و بهترین دموکراسیها، آنهایی است که بالای 50 درصد مشارکت دارند. اما اینکه در یک حادثه از خرد و کلان و مرد و زن و ... به صحنه بیایند، توضیحش با استدلالهای این دنیایی بسیار سخت است و باید گفت که دست خداوند را نمیتوان در این قضیه نادیده گرفت. خداوند در یک جایی میخواهد اراده خود را محقق کند و کسی هم نمیتواند جلوی آن را بگیرد.
انتهای پیام