کلیشه آفت داستان‌های عامه‌پسند است/ چرا اثر شاخص داستانی نداریم
کد خبر: 3882288
تاریخ انتشار : ۲۳ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۰
در نشست نقد و بررسی رمان‌های عامه‌پسند تبیین شد؛

کلیشه آفت داستان‌های عامه‌پسند است/ چرا اثر شاخص داستانی نداریم

یک منتقد درباره رمان‌های عامه‌پسند گفت: این روزها ادبیات به سمتی پیش رفته است که هر نویسنده جوانی خود را رقیب نویسندگان پیشکسوت می‌داند و همین امر و انبوهی رمان عامه‌پسند باعث شده که آثار خوب و شاخص دیده نشوند و گذشت زمان این مسئله را حل خواهد کرد و اکنون برای قضاوت زود است که بگوییم ادبیات ایران در حال حاضر در چه وضعیتی قرار دارد.

کلیشه آفت داستان‌های عامه‌پسند/ چرا اثر شاخص داستانی نداریم

به گزارش ایکنا، رمان عامه‌پسند عنوانی آشنا برای اهالی کتاب و کتابخوان‌هاست، زیرا این دسته از رمان‌ها هواداران بسیاری در میان جامعه دارد و مخالفانش نیز آن را به‌ طور رسمی در ادبیات داستانی راه نمی‌دهند، زیرا معتقدند که این رمان‌ها سطحی‌اند و مخاطب خود را به تفکر وانمی‌دارد و گاهی تنه به ابتذال می‌زنند. برخی منتقدان نیز این رمان‌ها را همان داستان‌های زرد می‌دانند. به هر حال نظرات در مورد این گونه ادبی متفاوت است. به همین سبب با علی سلیمی، منتقد و داور جشنواره‌های ادبی و محمد عزیزی، نویسنده و ناشر گفت‌وگو کرده‌ایم. بخش نخست این گفت‌وگو از نظر مخاطبان می‌گذرد.

ایکنا ــ رمان عامه‌پسند چه تعریفی مناسب است، آیا این عنوان مناسب است یا باید این گونه رمان‌ها زرد، عاشقانه و ... بنامیم.

سلیمی: انتخاب واژه عامه‌پسند برای این ژانر کمی عمومی است و حوزه‌های گوناگونی را شامل می‌شود. چون عامه‌پسند علاوه بر اینکه داستان‌های ژانر عاشقانه را دربرمی‌گیرد، داستان‌های پلیسی - جنایی را هم شامل می‌شود یا داستان‌هایی که بیشتر جنبه سرگرمی دارند، بنابراین ما می‌توانیم بگوییم داستان عامه‌پسند به مجموعه‌ای از آثاری اطلاق می‌شود که برای توده مردم جذاب‌اند و این افراد گاهی به رمان‌های عاشقانه یا سرگرم‌کننده، کارآگاهی  و ... نیز روی می‌آورند، حتی ژانر وحشت نیز می‌تواند در این زیرمجموعه قرار گیرد؛ زیرا در نهایت جنبه سرگرم‌کنندگی آن‌ها پررنگ‌تر است و به همین جهت جشنواره انجمن نویسندگان عامه‌پسند با محوریت رمان‌های عاشقانه برگزار شد. این جشنواره دو ویژگی بارز داشت، اولین اینکه بانوان اغلب شرکت‌کنندگان در آن بودند و دوم محور همه عمده داستان‌ها عاشقانه بود. بنابراین داستان‌های عاشقانه بخشی از رمان‌های عامه‌پسندند. به طور کلی سادگی، قابل فهم بودن برای همه، داستان کم‌عمق و فاقد پیچیدگی از ویژگی‌های این داستان‌های عامه‌پسندند که اغلب اقشار هم با آن ارتباط خوبی برقرار می‌کنند.

کلیشه آفت داستان‌های عامه‌پسند/ چرا اثر شاخص داستانی نداریم

ایکنا ــ با در نظر گرفتن این ویژگی‌ها، یعنی مخاطبان این آثار هم سطحی‌اند؟

سلیمی: سطحی بودن به معنی منفی کلمه نیست؛ مثلاً برخی آثار پیچیده‌اند و نیازمند دقت نظر و مطالعه چندباره‌اند تا بتوان به ابعاد گوناگون آن پی برد اما رمان‌های سطحی این طور نیستند. اگر دقت کنید در رسانه‌های و اشکال دیگر هنر نیز این اتفاق پیش می‌آید، مثلاً اغلب مخاطبان سینما از گروه عامه مردم‌اند و یا سریال‌هایی که ساخته می‌شود نیز در همین دسته قرار می‌گیرد، بنابراین مخاطب عام بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد، زیرا درصد بالایی از جامعه را شکل می‌دهد و مخاطب خاص درصد اندکی را دربرمی‌گیرد. بنابراین منظورم از سطحی بودن این است که رمان‌های عامه‌پسند با ذائقه عموم مردم سازگار است و بسیاری از توده‌های عام اجتماعی که عمق داستانی و موضوعی برای آنان چندان اهمیتی ندارد و فقط به جنبه سرگرم‌کنندگی یک اثر می‌پردازند به آن علاقه‌مندند. 

ایکنا ــ آیا می‌توان به جای عامه‌پسند، عوام‌پسند را به کار برد؟

خیر، این عبارت مصطلح نیست و سطح  آثار را تنزل می‌دهد و به گفته «ر.اعتمادی» اگر به این داستان‌ها و رمان‌ها عنوان مردم‌پسند اطلاق شود شاید انتخابی شایسته‌تر باشد. 

کلیشه آفت داستان‌های عامه‌پسند/ چرا اثر شاخص داستانی نداریم

ایکنا ـ نظر شما در مورد تعاریف رمان‌های عامه‌پسند چیست؟

عزیزی: عامه‌پسند تعریف گسترده‌ای دارد و بسیاری از  آثار نظیر اشعار سعدی، حافظ و مولانا همه‌پسندند، به این معنی که هر مخاطبی آن را دوست دارد و در این دسته‌بندی‌ها روشنفکران و منتقدان را نباید تفکیک کرد و شاید این ویژگی برای نویسندگان دور از دسترس باشد. اما به هر حال داستان‌ها و رمان‌هایی که امروزه در جامعه ما جریان دارند از جنس داستان‌های هزار و یک شب هستند که در ادامه به داستان‌های امروزی مانند بامداد خمار و ... می‌رسند. در یک نگاه کلی در این داستان‌ها، قصه‌پردازی عنصر بسیار مهمی است که برای همگان عبرت آموز است. چه چیزی باعث شد که داستان‌های ر.اعتمادی به چاپ‌های متعدد برسد؟ البته او ابتدا پاورقی‌هایی می‌نوشت که باعث شد جوانان استقبال فراوانی از داستان‌هایش داشته باشند و به‌طور کلی پاورقی نویسی پیش از انقلاب بسیار پرمخاطب بود و نباید نقش مطبوعات را در این زمینه نادیده گرفت، زیرا پاورقی‌های موفق باعث افزایش مخاطبان ثابت مجله بود و این مسئله پس از پیروزی انقلاب نیز وجود داشت. 

ایکنا ــ عنصر مشترک این رمان‌ها چیست؟
جذابیت یا کشش داستانی که در این رمان‌ها وجود دارد و حتی فراتر از پایبند بودن نویسنده به مسائل اخلاقی در داستان‌هاست، به این معنی که سیاه و سفید نشان دادن آدم‌ها و قهرمان‌پروری در آن‌ها برجسته است و مرز نزدیکی با افسانه‌ها دارند و اگر با دید وسیع‌تری به مجموعه داستان‌ها و رمان‌ها در دنیا نگاه کنیم، بسیاری از آثار بزرگ دنیا در این چارچوب قرار می‌گیرند مثلاً رمان «بینوایان» یک اثر فاخر عامه‌پسند است

عزیزی: جذابیت یا کشش داستانی که در این رمان‌ها وجود دارد و حتی فراتر از پایبند بودن نویسنده به مسائل اخلاقی در داستان‌هاست، به این معنی که سیاه و سفید نشان دادن آدم‌ها و قهرمان‌پروری در آن‌ها برجسته است و مرز نزدیکی با افسانه‌ها دارند و اگر با دید وسیع‌تری به مجموعه داستان‌ها و رمان‌ها در دنیا نگاه کنیم، بسیاری از آثار بزرگ دنیا در این چارچوب قرار می‌گیرند مثلاً رمان «بینوایان» یک اثر فاخر عامه‌پسند است. بنابراین گاهی در تعریف این نوع ادبیات داستانی بی‌مهری می‌شود و این ژانر ادبی نازل نیست.

ایکنا ــ به نظر شما روند ادبیات داستانی باعث نشده تفاوت فاحشی میان آثار داستانی به وجود آید. می‌توانیم آثار احمد محمود، محمود دولت‌آبادی، علی‌اشرف درویشیان و ... را به‌ عنوان آثار عامه‌پسند تلقی کنیم، اما در سال‌های اخیر اثری با این قوت داستانی به ندرت پدید می‌آید. علت این امر چیست؟

سلیمی: اگر می‌گوییم که در یک دهه اخیر اثر داستانی شاخصی نمی‌بینیم، به این دلیل است که معمولاً باید زمان بگذرد تا آثار شاخص خود را نشان دهند، من هم معتقدم که «بامداد خمار» نقطه عطفی در ادبیات داستانی عامه‌پسند بود، من ادبیات داستانی عامه‌پسند را پس از پیروزی انقلاب به دو دوره تاریخی تقسیم می‌کنم؛ یک دوره این است که این نوع ادبیات در دست نویسندگان معدودی مانند فهیمه رحیمی، نسرین ثامنی، محققی و ... بود و از روی جلد کتاب‌ها هم می‌شد نوع آن را تشخیص داد. دوره دیگر نیز مربوط به دهه اخیر است که این ادبیات متحول شد و موج جدیدی از نویسندگان جوان به ویژه بانوان وارد این عرصه شدند که صدای متفاوتی از ادبیات عامه‌پسندند و گاهی ادبیات را جدی نمی‌گیرند و دیالوگ‌هایی که در فضای مجازی وجود دارد، به این فضا نیز سرایت کرده است، زیرا وقتی برخی از این داستان‌ها را می‌خوانید، احساس می‌کنید نوشته‌های یکی از شبکه‌های اجتماعی است. در حال حاضر حدود ۳۰۰ نویسنده در این زمینه فعالیت می‌کنند که آثارشان خواننده هم دارد و بخشی از اقتصاد نشر از طریق همین داستان‌ها می‌چرخد.  

در گذشته داستان‌ها به صورت شفاهی مشهور می‌شد و امروزه نیز رسانه‌های رسمی نقش مهمی در معرفی و شناساندن یک اثر به جامعه دارند، و جلسات نقد و بررسی، معرفی و رونمایی که برای یک اثر برگزار می‌شود اما داستان‌های عامه‌پسند از این امکانات محروم‌اند و نویسندگان آن  شبکه‌های اجتماعی را به خدمت گرفته‌‌اند و با همین ظرفیت مخاطبان چند هزار نفری برای آثارشان دست و پا کرده‌اند

نکته دیگر این است که در گذشته داستان‌ها به صورت شفاهی مشهور می‌شد و امروزه نیز رسانه‌های رسمی مانند مطبوعات و خبرگزاری‌ها و ... نقش مهمی در معرفی و شناساندن یک اثر به جامعه دارند، یعنی جلسات نقد و بررسی، معرفی و رونمایی که برای یک اثر برگزار می‌کنند، باعث دیده شدن آن می‌شود، اما این اتفاقات برای یک اثر عامه‌پسند رخ نمی‌دهد و تاکنون کمتر جلسه نقدی برای آن‌ها برگزار شده است، اما آن‌ها رسانه دیگری یعنی شبکه‌های اجتماعی را به خدمت گرفتند و برای معرفی اثر خود استفاده و مخاطبان چند هزار نفری را از همین رسانه پیدا کردند. انتظار به جایی است که در هر دوره تحول و پیشرفت‌هایی را شاهد باشیم و چند اثر شاخص را در ادبیات داستانی پدید آید؛ اما در دهه اخیر می‌بینیم که برخی از نویسندگان مانند فوتبالیست‌ها و بازیگران هوادارانی دارند و هر اثری از آن‌ها منتشر شود، خریداری می‌کنند و می‌خوانند و مهم نیست این اثر چه موضوع، مضمون و محتوایی دارد و کتاب به چاپ‌های متعددی می‌رسد، یعنی کتاب رمانی با همین شاخصه‌هایی که گفته شد، با قیمت بیش از 80 هزار تومان منتشر می‌شود و بسیاری آن را خریداری می‌کنند. 

در گذشته همه نویسندگان علاقه‌مند بودند که نویسنده معروفی برای کتابشان مقدمه بنویسد، اکنون چنین اتفاقی کمتر رخ می‌دهد و استاد و پیشکسوت جایگاه گذشته را ندارند و هر نویسنده جوانی خود را رقیب نویسنده پیشکسوت می‌داند و همین مسئله و انبوهی آثار باعث شده، آثار خوب و شاخص دیده نشود و گذشت زمان این مسئله را حل خواهد کرد، زیرا داستان‌های سطحی خیلی سریع به فراموشی سپرده می‌شوند اما آثار اثرگذار ماندگار خواهند بود و اکنون قضاوت قدری زود است و باید این مسئله را به زمان سپرد.

کلیشه آفت داستان‌های عامه‌پسند/ چرا اثر شاخص داستانی نداریم

ایکنا ــ آیا این مسئله به دلیل به رسمیت شناخته نشدن ادبیات عامه‌پسند نیست، زیرا همین موضوع سبب شده این نوع ادبیات با معیار‌ها و شاخصه‌های لازم شناخته یا تعریف نشود و هر آنچه به صورت سطحی منتشر شود، در دایره این آثار قرار گیرد.

سلیمی: تشکیل انجمن نویسندگان عامه‌پسند تا حدودی به این گونه ادبی رسمیت داده است و آن‌ها وارد گفتمان‌ مردمی شده‌اند و نقد این آثار در حال شکل‌گیری است و زمانی هم که جشنواره داستان عاشقانه «لیلی» برگزار شد، مشخص شد که این آثار بسیار شبیه هم هستند و نویسنده‌ای که بتواند شخصیت‌های تازه‌ای را وارد دنیای ادبیات داستانی کند و از کلیشه‌ها دوری کند، موفق‌تر است، زیرا برخی نویسندگان تمامی آثارشان شبیه به هم است و این آفت این داستان‌هاست. نکته مهم‌تر اینکه، مخاطبانی که داستان‌های عامه‌پسند دهه ۶۰ را خوانده‌اند، در همان سطح باقی مانده‌اند و سعی نکرده‌اند به ادبیات جدی روی آورند، اما ادبیاتی که اکنون به نام عامه‌پسند اطلاق می‌شود، می‌تواند مخاطبان را به مطالعات بیشتری سوق دهد تا در آینده به ادبیات جدی روی بیاورند.

متأسفانه رسانه‌ها هم این نوع ادبیات را جدی به شمار نیاوردند، به این دلیل بوده که این ادبیات چندان با رویکردهای ایدئولوژیک جامعه همسو نبوده و در راستای یک آرمان خاص حرکت نکرده است، زیرا اغلب احزاب و گروه‌ها آثاری را تبلیغ می‌کنند که در راستای آرمان‌هایشان باشد، قبل از انقلاب چپ‌گراها نفوذ داشتند و بعد از پیروزی انقلاب نیز تا یک مرحله‌ای، ادبیات در سیطره آن‌ها بود و پس از آن ادبیات در راستای ایدئولوژی حاکم حرکت کرد، اما ادبیات عامه‌پسند با هیچ گروه، حزب و نحله‌ای در ارتباط نبوده و نیست و در پی اندیشه خاصی نیز نبوده و صاحبان رسانه‌ها نیز آن را در راستای اهداف خود نادیده گرفته‌اند.

ایکنا ــ در داستان‌های عامه‌پسند گاهی تخیل به توهم نزدیک می‌شود و با توجه به اینکه خوانندگان این داستان‌ها عموماً جوانان‌اند، آیا مطالعه این آثار سودمند است؟

سلیمی: این داستان‌ها با دور کردن مخاطب از واقعیت‌، به آن‌ها صدمه می‌زند و جنبه سرگرم‌کنندگی‌ها آن‌ها قوی‌تر از واقع‌گرایی است و اگر این مخاطبان پس از مدتی به ادبیات رئال روی نیاورند، احتمالاً دچار توهم در زندگی خود خواهند شد و نمی‌توانند در دنیای واقعی ارتباط برقرار کنند، چون همواره به دنبال ایده‌آل‌هایی هستند که در داستان‌ها خوانده‌اند و این شرایط برای کمتر کسی رخ می‌دهد، بنابراین از این نظر این اشکال جدی به این ادبیات وارد است و بازتاب آن را در سریال‌های ۱۰۰ قسمتی می‌بینید که آبشخور اغلب آن‌ها، صفحه حوادث روزنامه‌هاست و همین مسئله آن‌ها را از آثار دیگر متمایز می‌کند. یعنی وقتی «دن آرام» مردم را با واقعیت‌های حکومت کمونیستی آشنا کرد، مردم از خواندن تاریخ این حزب بی‌نیاز شدند، زیرا در این رمان واقعیت‌ها را به مردم نشان داد، این داستان‌ها هم باید چنین ویژگی داشته باشند.

ادامه این مطلب را شنبه آینده بخوانید.

 

انتهای پیام
captcha