به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه شیعهپژوهی، مقالاتی با عناوین «بررسی منابع و محتوای نامه امام صادق(ع) به نجاشی»، «واکاوی اندیشه توحیدی هشام بن سالم جوالیقی»، «مطالعه تحلیلی نظریه فطرت در مدرسه فکری محمدحسین طباطبایی»، «بازنمایی علم غیب غیرانبیا از نگاه علما و محدثان اهل سنت»، «بررسی عقلی توسل به اولیای الاهی پس از مرگ ایشان بر اساس مبانی علمالنفس صدرایی»، «بررسی حجیّت رؤیا در زمینه اصول و فروع دین: نقد دیدگاه پیروان احمد الحسن»، «نقد شاخصهای ارتباط میان تشیع و تصوف از دیدگاه محمد عابد الجابری»، «واکاوی پیوندهای تشیع و تصوف: بررسی رویارویی قاضی نورالله شوشتری با عبدالرحمن جامی» و «اعتبارسنجی دیدگاه سید ابوالفضل برقعی در نسبتدادن تحریف قرآن به شیعه» منتشر شده است.
همچنین مقالات «دعوت اسماعیلی و ریشههای تاریخی باطنیگری اسماعیلیه»، «بررسی و نقد روایتانگارهها و گزارههای متفرد عاشورایی در روضة الشهداء کاشفی» و «رویکردشناسی مورخان عصر قاجار به عاشورا» نیز از دیگر مقالات منتشر شده در این شماره هستند.
در چکیده مقاله «بررسی منابع و محتوای نامه امام صادق (ع) به نجاشی» میخوانیم تعداد 58 نامه از امام صادق(ع) در منابع شناسایی شده که از جمله آنها نامه بلند آن حضرت به نجاشی، کارگزار منصور عباسی (متوفای 158 ه.ق.) بر اهواز، است. این نامه، که در رده متنهای سیاستنامه دستهبندی میشود، درباره چگونگی تعامل حاکم با رعیت است و میتواند الگویی در تنظیم روابط حاکمان با زیردستان باشد. نوشته حاضر در صدد است این نامه را از لحاظ منبع و متن بررسی و تحلیل کند. متن کامل این رساله بار نخست در کتاب الاربعون حدیثا فی حقوق الاخوان، نوشته ابنزهره حلبی (متوفای 634 ه.ق.) از دانشمندان قرن هفتم درج شد و پس از آن به منابع دیگر، بهویژه منابع عصر صفوی، راه یافت و با عنوان رسالة الاهوازیة نامبردار شد. از نظر محتوا، متن نامه دارای دو بخش مجزا از یکدیگر با دو گفتمان متفاوت است که در یکی بر حقوق مردم و در دیگری بر حقوق مؤمن تأکید میشود. دستاورد پژوهش آن است که با عنایت به بیتوجهی متون کهن به این نامه و نقل آن در منبعی متأخر و نیز دوگانگی گفتمان متن نامه، بخشی از آن غیراصیل و ملحق به نامه اصلی است، بهویژه بندی از رساله که خوزیان را سرزنش میکند ناظر به رقابت گروههای فعال جامعه در قرن دوم افزوده شده است.
نویسنده مقاله «واکاوی اندیشه توحیدی هشام بن سالم جوالیقی» میخوانیم هشام بن سالم از متکلمان برجسته شیعه در قرن دوم بود که یکی از دو جریان فکری آن زمان را در کنار هشام بن حکم ایجاد کرد. وی در مدرسه کلامی کوفه رشد کرد و میراث ارزندهای در کلام شیعه به یادگار گذاشت. در این میان، دیدگاههای گوناگون کلامی را به ایشان نسبت دادهاند که از بحثبرانگیزترین این دیدگاهها، دیدگاه توحیدی او است که به سبب آن، به تشبیه و تجسیم متهم شده و فرقهنگاران، از جمله اشعری، از وی به عنوان نظریهپرداز مشبهه و مجسمه یاد کردهاند. اشعری در مقالات الاسلامیین او را اهل تشبیه میداند. اما میراث علمی وی، تصویر دیگری از دیدگاه توحیدی این اندیشمند عرضه میکند که در مقام باور، قائل به یگانگی خدا است. ولی در نظریهپردازی به دلیل نوپایی علم کلام، اصطلاحاتی را به کار برده که مخالفانش را ملازم با تشبیه و تجسیم دانستهاند و با عرضه دیدگاههای خویش به امام صادق (ع) تصحیح شده است.
در چکیده مقاله «مطالعه تحلیلی نظریه فطرت در مدرسه فکری محمدحسین طباطبایی» آمده است از جمله نوآوریهای علامه طباطبایی در نظریه فطرت، توسعه کارکردهای آن در سه حوزه کلام اسلامی، جامعهشناسی و معرفتشناسی است. پس از علامه طباطبایی، شاگردانش راجع به این نظریه، در دو طیف اثباتی و انتقادی، نظریهپردازی کردند؛ برخی با پذیرش اقتضائات فطرت در عرض عقل، در توسعه مبانی و پیامدهای نظریه فطرت کوشیدند، و دیگرانی با اتخاذ رویکرد انتقادی، فطرت را به عقل ارجاع کردند و به این نظریه وقعی ننهادند. از گروه مثبتان میتوان مطهری، جوادی آملی، مصباح یزدی و جعفر سبحانی را نام برد. مفهومشناسی «فطرت»، اقسام فطریات، طرق اثبات نظریه، تنقیح موضوع عصمت فطرت، دوفطرتیبودن انسان، نفی شقاوت ذاتی آدمی، از جمله دستاوردهای این گروه است. در طیف مقابل، گاه «فطرت» به عنوان تعبیری قرآنی از تفکر و تعقل تلقی شده، و گاه به گرایش فطری انسانها به امر قدسی به عنوان دستاورد برخی روانشناسان دین در غرب نگریسته شده که در میان متفکران شیعی معاصر تلقی به قبول شده است. مطالعه تاریخی پیشینه نظریه فطرت در سنت اسلامی، بهروشنی بر نادرستی این تلقیهای انتقادی گواهی میدهد.
در طلیعه نوشتار «بازنمایی علم غیب غیرانبیا از نگاه علما و محدثان اهل سنت» میخوانیم غیبدانی غیرانبیا یکی از مسائل کلامی است که از دیرباز تا کنون اندیشمندان مسلمان را به خود مشغول کرده و درباره آن اظهارنظرهای متفاوتی ابراز داشتهاند. بعضی از علمای اهل سنت در طول تاریخ برای تاختن به شیعیان این مسئله را بهانه قرار دادهاند و با اعتقاد شیعه به غیبدانی غیرانبیا، از جمله امامان، مخالفت، و شیعیان را به شرک و غلو متهم کردهاند، در حالی که با مراجعه به اندیشه بسیاری از علمای برجسته اهل سنت و منابع دست اول حدیثی آنها، از جمله صحیح بخاری و مسلم، نتیجه دیگری به دست میآید. بنابراین، در این جستار با استناد به سخن بعضی از علما و روایات صحیحین نشان داده خواهد شد که: 1. باور به غیبدانی غیرانبیا اختصاصی به شیعه ندارد؛ 2. مبنای کلامی شیعه در پذیرش علم غیب امام، علاوه بر دلایل درونمذهبی از ناحیه روایات و نظر بزرگان اهل سنت نیز تأیید شده است؛ 3. معلوم خواهد شد که غالی و مشرکدانستن شیعه اتهامی است ناشی از تعصبات مذهبی.
نویسنده مقاله «بررسی عقلی توسل به اولیای الاهی پس از مرگ ایشان بر اساس مبانی علمالنفس صدرایی» در طلیعه نوشتار خود آورده است هرچند همه مذاهب اسلامی راجع به اصل توسل اتفاق نظر دارند، ولی درباره حدود آن بحثهای فراوانی وجود دارد. توسل اولیای الاهی پس از مرگ ایشان در حیات برزخی از جمله مسائل اختلافی است. رویکرد غالب پژوهشهای صورتگرفته در این زمینه نقلی است. مقاله پیش رو توسل به اولیای الاهی در حیات برزخی ایشان را با رویکرد کاملاً عقلگرایانه و بر اساس مبانی علمالنفس فلسفی صدرایی بررسی میکند. در نظر بدوی چنین مینماید که برخی از مبانی نفسشناسی صدرا به نفع وهابیت و در جهت امتناع عقلی چنین توسلی میتواند استفاده شود. وابستگی شدید نفس به جسم، در نظریه حدوث جسمانی نفس، گویی مؤید نظریه وهابیت در «کالمعدومبودن مردگان» است. همچنین، ابزاربودن جسم برای نفس، در نظر ابتدایی، دلیل عقلی بر بستهبودن دست مردگان و امتناع عقلی شنوایی آنها است (امتناع سماع موتی). از سوی دیگر، چندبودن ابدان نفس و وجود بدن مثالی در لایه زیرین، و به یک معنا فراتر از بدن مادی، امکان عقلی حیات برزخی را اثبات میکند. احاطه عالم مثال بر عالم ماده و همچنین تبیین کمال نهایی انسان از دیدگاه ملاصدرا که در اتحاد با عقل فعال صورت میگیرد و با فراغت از بدن هر گونه تصرف در عالم ماده را عقلاً ممکن میکند، راه توسل به اولیای الاهی در حیات برزخی، بلکه استمداد از ایشان را میگشاید.
در چکیده مقاله «بررسی حجیّت رؤیا در زمینه اصول و فروع دین: نقد دیدگاه پیروان احمد الحسن» میخوانیم پیروان احمد الحسن خواب را نزدیکترین راه برای شناخت امام میدانند. این مقاله با استفاده از روش کتابخانهای واقعنمایی و حجیّت رؤیا، در اصول و فروع دین را بهتفکیک میکاود و پس از توصیف و تحلیل به این نتیجه میرسد که رؤیای غیرمعصوم در صورتی که مفید قطع نباشد یا اینکه حجیّت قطع ذاتی نباشد، قابلیت استناد ندارد و حجت نیست؛ چراکه در این دو صورت رؤیا مفید ظن خواهد بود. لذا با توجه به اینکه از طرفی اصل اولی در ظنون فقدان اعتبار است و فقط ظنونی حجیت دارند که از این قاعده اولیه استثنا شده باشند، و از طرفی ظنّی که به واسطه رؤیا حاصل شود از ظنون استثناشده نیست، حجیتنداشتن ظن مستفاد از رؤیا استفاده میشود.
انتهای پیام