به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن موحدیساوجی، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید، امروز، ششم شهریورماه در نشست «حق انتقاد دینی از منظر قرآن و سنت» در پژوهشکده اندیشه دینی معاصر که به صورت مجازی برگزار شد، گفت: مراد از حق انتقاد دینی این است که افرادی از اساس، دین اسلام را قبول ندارند و یا مسلمان هستند، ولی برخی آموزههای اسلام را قبول ندارند و یا سؤالاتی در ذهن دارند و میخواهند مطرح کنند. آیا اینها حق دارند سؤالات را مطرح و دین را نقد کنند یا اینکه قرآن و سنت برای آنان محدودیت قائل است؟
وی با بیان اینکه واژه انتقاد به معنای امروز در منابع دینی و قرون گذشته وجود ندارد، افزود: وقتی سخن از آزادی دینی است، یعنی اسلام کسی را مجبور نکرده مسلمان شود و آموزههای دینی مانند نماز و روزه و ... را انجام دهد؛ البته آزادی دینی به معنای این نیست که افراد در برابر خدا مسئول نیستند، بلکه در همه ادیان تصریح شده است که خدا از اعتقادات، گفتار و رفتار ما سؤال خواهد کرد.
موحدیساوجی با بیان اینکه انسان در انتخاب دینش و نقد دینی که انتخاب کرده، آزاد است، ولی همه برای انتخابهایشان مسئولند، تصریح کرد: اولین دلیل این است که خداوند خواسته تا انسان در دنیا اختیار داشته باشد و کسی او را مجبور نکند؛ اصل، بر آزادی است و برای سلب آزادی باید دلیل بیاوریم؛ دلیل دیگر آن که براساس آیات قرآن هم پیامبر اسلام و هم انبیاء گذشته با کافران احتجاج میکردند و بنده در قرآن سراغ ندارم که اصل احتجاج را مذمت کند، گرچه نحوه و روش احتجاج را مذمت کرده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید اظهار کرد: البته وقتی امتی احتجاجات و معجزات پیامبران را نپذیرفتند و لجاجت کردند، حجت بر آنان تمام شده و مؤاخذه و عذاب شدند؛ مانند عذاب قوم فرعون، لوط، ثمود و ... . بنابر این آزادی در نقد دین و نپذیرفتن پیامبران وجود دارد، ولی مسئولیت از انسان رفع نمیشود. بنده در بررسی آیات به این نکته نرسیدم که صرف بتپرستی و داشتن عقیده باطل علت عذاب باشد؛ برخی امتها مانند لوط بحث عقیدتی نداشتند، بلکه فساد لواط داشتند، ولی برخی اقوام ضمن مشکلات اعتقادی، فسادهایی هم مرتکب میشدند؛ مثلا بحث قوم نوح، صرفا بحث عقیدتی نبود، بلکه مرتکب فسق و آزار مؤمنان میشدند و نوح و طرفدارانش را مسخره کرده و حتی نوح را تهدید به رجم میکردند «وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ»(ذاریات/ 46)، بنابر این صرف بتپرستی عمل عذاب نبود، بلکه ممکن است، عذابشان به خاطر ارتکاب فسادهایشان بوده است.
موحدیساوجی اضافه کرد: در مورد قوم شعیب(ع)، بحث کمفروشی، در مورد قوم لوط(ع)، لواط و در مورد قوم صالح(ع)، فساد فی الارض و کشتن ناقه مطرح بوده است؛ در آیه شریفه «وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِکَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا»(اسراء/16)؛ یعنی و چون بخواهيم شهرى را هلاک کنيم، خوشگذرانانش را وا مىداريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آن را [يکسره] زير و زبر کنيم.
این پژوهشگر دینی با اشاره به مواجهه و برخورد ائمه(ع) با نقد دین از سوی برخی افراد اظهار کرد: در موارد متعدد مسلمین و غیر مسلمین درباره برخی آموزههای دینی با پیامبر(ص) بحث میکنند و حضرت فقط در برابر آنان، استدلال میکند. حضرت با اینکه حاکم جامعه اسلامی هم بوده، ولی برای نقد دین، محدودیتی برای افراد ایجاد نکرده است، بلکه گاهی مخالفان را تحریک کرده که «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ» اگر راست میگویید، برهان خود را بیاورید.
وی افزود: همچنین در بحث تحدی، قرآن فرموده که اگر راست میگویید، همانند این کلام را بیاورید و حتی آنها تلاش هم کردند، این کار را انجام دهند؛ یعنی نه تنها محدودیتی نیست، بلکه قرآن، مخالفانش را تحریک کرده که همانند قرآن بیاورید؛ همچنین در آیات 57 و 58 سوره زخرف «وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُکَ مِنْهُ يَصِدُّونَ»...؛ جدل در مورد حضرت عیسی(ع) را مطرح کرده است؛ قرآن با صراحت نحوه جدل آنان و راه ظن و گمان را که انتخاب کردهاند، مورد سرزنش قرار داده است، ولی نفرموده است، که چرا مجادله میکنید؟
وی ادامه داد: یا مثلا جدال مشرکان برای حکم ذبح شرعی نحوه قربانی کردن گوسفند در آیه 121 انعام بیان شده است که «وَلَا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوکُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ»؛ و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخوريد، چرا که آن قطعاً نافرمانى است و در خفا شيطانها به دوستان خود وسوسه مىکنند تا با شما ستيزه نمايند و اگر اطاعتشان کنيد، قطعا شما هم مشرکيد (۱۲۱).در اینجا هم نفرموده که چرا اشکال میکنید؟ ولی تأکید دارد که اگر از آنان تبعیت کنید، شما هم مشرک خواهید بود.
موحدیساوجی اضافه کرد: برخی مسلمین در مورد حکم جهاد با پیامبر جدال کردند که در آیات 5 و 6 سوره انفال بیان شده است؛ «وقتی تو میخواستی به بدر بروی، گروهی اکراه داشتند و مجادله میکردند» یا در سوره مجادله، داستان یک زن مسلمان در مورد حکم ظهار مطرح است؛ زنی نزد پیامبر آمده و با پیامبر، مجادله کرده است. در اینجا هم در اصل مجادله این زن با پیامبر محدودیتی ایجاد نشده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید با بیان اینکه ممکن است کسی بگوید از برخی آیات بحث مذمت مجادله با پیامبر، قابل برداشت است، گفت: ممکن است این برداشت هم وجود داشته باشد، ولی موردی سراغ نداریم که به خاطر مجادله با پیامبر، ایشان مجازاتی برای این افراد وضع کند و یا دستور بدهد که محدودیت ایجاد شده و مجادله و نقد دینی ممنوع شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید اضافه کرد: در موارد متعدد بیان شده که برخی افراد با ائمه مجادله، محاجه و حتی اهانت میکردند، (که قطعا اهانت آنان رفتاری ضددینی و حرام است) ولی آن حضرات محدودیت و ممنوعیتی ایجاد نمیکردند و از به کار رفتن زور برای فهماندن برهانهای خدا به مردم خودداری و دیگران را هم منع میکردند.
وی افزود: روایتی بیان شده که زراره به امام باقر(ع) گفت که ما مطمار(شاقول) میکشیم و هر کسی چه علوی باشد و چه نباشد، اگر با ما مخالف بود، او را طرد میکنیم و غیر علویون را هم اگر با ما موافق باشند، میپذیریم؛ امام سخن وی را نقد و به این آیه «إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا؛ مگر آن مردان، زنان و کودکان فرودستى که چارهجويى نتوانند و راهى نيابند» استشهاد کردند، یعنی برخی افراد معذور از دریافت حق هستند.
موحدیساوجی تصریح کرد: زراره با اینکه از صحابی خاص امام بود، مباحثه را ادامه داد؛ تا جایی که نقل شده صدای او امام بالا رفت و افراد بیرون از خانه هم میشنیدند؛ من نمیگویم زراره کار خوبی کرد و رفتار او برای ما، حجت نیست، ولی رفتار امام باقر(ع) حجت است؛ در هیچ جایی نقل نشده که امام به زراره اعتراض کرده باشد که چرا این طور حرف میزنی.
این محقق و پژوهشگر حوزه و دانشگاه اضافه کرد: نمونه دیگر برخورد امام صادق(ع) با ابن ابی العوجا است که ملحد بود؛ او در کنار کعبه و مسجدالنبی، علیه اسلام استدلال میکرد، ولی یکجا ندیدیم که حضرت او را تحقیر کند و با احترام با او استدلال میکرد؛ ممکن است کسی بگوید حضرت چون حکومت نداشت، مجبور بود، ولی حضرت میتوانست بیان تندی نسبت به او به کار ببرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید اظهار کرد: انتقاد دینی آزاد است و افراد باید حرف خود را بزنند و نقد خود را بگویند؛ اسلام، مدعی است که از آنچنان منطق قوی برخوردار است که اگر کسی خدا را هم منکر شود، برهان دارد؛ سنت و سیره پیامبر و ائمه هم همین بود و یکی از عوامل پیشرفت اسلام، حداقل در دوره پیامبر به خاطر استدلال بود. لذا ما به جای برخورد تحقیرآمیز و تند باید با برهان قوی افراد را جذب کنیم.
انتهای پیام