به گزارش ایکنا؛ اسماعیل امینی، شاعر و پژوهشگر ادبیات آیینی، در دوازدهمین برنامه «محرم در شعر و ادب فارسی» که به ارائه گزیده و گلچینی از سرودههای عاشورایی و آیینی شاعران کهن و معاصر اختصاص دارد، به بازخوانی یک بند از دوازده بند ترکیببند محتشم کاشانی پرداخت و نکتههایی از آن را بیان کرد که متن آن را در ادامه میخوانید:
ترکیببند محتشم از میان همه شعرهای عاشورایی که از بزرگان شعر فارسی به جا مانده، این توفیق را داشته که هم مقبول طبع خواص و اهل سخن شده و هم مردم عامی به او دل بستهاند و در هیئتها خواندهاند و گریستهاند و سینه زدهاند و به صورت کتیبههای عاشورایی در هیئتها زینتبخش در و دیوار تکیهها و هیئتهای ماست. یک بند از این ترکیببند را میخوانم که یک نکته را برای کسانی که اهل تأمل در شعر هستند، بیان کنم؛
کشتی شکست خورده طوفان کربلا
در خاک و خون فتاده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او فاش میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمه سلطان کربلا
آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد
ترکیببند مجموعهای از بیتهایی است که با ردیف و قافیه و وزن متحد میآید و در پایان هر بند، یک بیت بند میآید که قافیه متفاوت دارد، اما هم وزن با بقیه ابیات است. از ترکیببند محتشم هم بسیار استقبال شده و استاد مهدی امینفروغی کتابی با عنوان «محتشمنامه» دارد که اغلب این استقبالها را که شاعران پس از محتشم داشتهاند، جمع کرده است و این اثر بسیار ارجمند است و انصافاً برخی از این شعرها که استقبال شده، در تراز همین شعر است، اما عنایت پنهانی که با این شعر بوده، تقدیر الهی بوده که سرآمد شعرهای عاشورایی باشد.
ما در شعر عاشورایی، یعنی هم در شعرهایی که هم حالت سوگ و هم نگاه اجتماعی به واقعه عاشورا دارند، گاهی با برخی از تعریضها، کنایهها و اشارات طنز هم مواجه میشویم که آنها برای خندیدن نیست، بلکه برای نشان دادن وضعیت مضحک و نامعقولی است که در برخی از حوادث عالم وجود دارد. به عنوان مثال در این شعر میگوید: «از آب هم مضایقه کردند کوفیان/ خوش داشتند حرمت مهمان کربلا» در واقع خوش داشتند را در اصطلاح «تهکم» میگویند، یعنی با حالت تمسخر میگوید که کوفیان خیلی خوب حرمت مهمان را نگه داشتند و یا در بیت «بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید/ خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا» سلیمان کربلا، استعاره از امام حسین(ع) که امام زمان و ولی خداست و تشنه است، در حالی که این آب جاری است و به صحرا و بیابان میرود و همه از آن استفاده میکنند. و دیو و دد استعاره از قوم اشقیاست که به آب دسترسی دارند، اما انسان نیستند و از جانور هم بدترند و حضرت امام حسین(ع) که سلیمان زمان است، تنهاست و کمتر کسی حرف او را در مییابد.
انتهای پیام