مجتبی حجازی، سرپرست گروه انوار الهدی قم، پس از انتشار گزارش ایکنا با عنوان «علل افول هنر تواشیح کدام است؛ کرونا، زمانبندی ثبتنام یا مشکلات مبنایی» طی یادداشتی به بیان بخشی از مشکلاتی پرداخت که طی ادوار مختلف برپایی مسابقات تواشیح و مدیحهسرایی با آن مواجه شده است. در ادامه متن این یادداشت را میخوانید؛
«در ابتدای این نوشتار، از صراحت در انتقادها از همه عزیزان قرآنی کشور و مدیران زحمتکش پوزش میطلبم. به نظر اینجانب، افول تواشیح از زمانی آغاز شد که برخی چهرههای سرشناس قرآنی بر آن شدند تا این هنر را سرکوب کنند و با استفاده از تریبون و مخاطبان خود تا جایی پیش رفتند که حتی این هنر را «تهاجم شرقی» توصیف کردند.
اینجانب و بسیاری از هنرمندان این رشته هنری ـ قرآنی، در عجبیم، هنری که مدح و رثای اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام جزء لاینفک آن محسوب میشود، چطور ممکن است که به آن تهاجم شرقی اطلاق شود؟ اگر این هنر، تهاجم شرقی است، چرا هر ساله در طلیعه ماه مبارک رمضان یکی از مهمترین برنامههای دیدار قاریان با مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) همین تواشیح است؟ با این تفاسیر، استقبال مقام معظم رهبری از گروهها و تفقد ایشان از اعضای گروهها را پس از اجراها چه بنامیم؟
خواه ناخواه، همین محاربه، ضربه مهلکی به پیکره تواشیح کشور زد و ما که وظیفهمان تقویت روحیه دینی و خوراندن موسیقی دینی و قرآنی به جای موسیقی غربی به آحاد مردم بود، یکباره شاهد آن بودیم که بسیاری از عزیزان از تواشیح و هنرهای قرآنی کنارهگیری کردند و راههای دیگری را در پیش گرفتند.
ضربات پی در پی بعدی را میتوان در آئیننامههای عجیب و غریب و تصمیمات خلقالساعه مدیری جستجو کرد که نه سررشتهای از این هنر داشت و نه از مشاورههای دلسوزانه اهل فن و منتقدان بهرهمند میشد و از تصمیمگیریهای نادرست خود بهره میبرد. علیرغم انتشار مصاحبههای انتقادی اهل فن در رسانهها، حتی یکی از اساتید پیشکسوت در اعتراض به این تصمیمات در کنار موشحان ایستاد و از داوری آن دوره، استعفا داد.
همچنین، تغییرات ناگهانی آئیننامهها باعث شد که گروهها در سردرگمی به سر برند، چراکه آنها همواره باید خود را با شرایط و تصمیمات خلقالساعه آقایان وفق میدادند. مبحث انتخاب اشعار در مسابقات، تلاشهای یکساله گروهها را به طرفةالعینی به باد میداد و به مشکل لاینحلی مبدل شده بود. جالب اینکه حل این مشکل بسیار راحت، و بارها راه حل آن اعلام شده بود، اما آقای مدیر هیچ تصوری از مشکلات متعدد و طاقتفرسای گروهها در تهیه تواشیح جهت حضور در مسابقات نداشت.
در ادامه، قصه این افول، دقیقاً از جایی آغاز شد که به بهانههای واهی چون صرفهجویی در بودجه، مسابقات استانی، حذف شد و شیوه جدید ارسال آثار به روی کار آمد. نخستین نتیجه منفی این تصمیم، خاموش شدن شور تواشیح و رقابت سالم آن در استانها بود، چراکه قبل از این تصمیم به عنوان مثال در خوزستان حدود چهل گروه به رقابت میپرداختند، به همین دلیل، آمادگی بسیار بالایی میطلبید تا از میان این چهل گروه، گروهی به مراحل بالاتر راه پیدا کرد، لذا تمارین سختتر و فنیتر انجام میشد و عیار کیفی کارها بالاتر و در نتیجه آثار بسیار فاخرتری را در مرحله کشوری شاهد بودیم. با کنار رفتن مرحله استانی، تمام آن شور و نشاط سابق از بین رفت.
نکته بسیار مهم این است که گروههایی که در ادوار گذشته، رتبه اول را دریافت کرده بودند به دلیل نبود هیچ برنامه مشخصی در بهرهمندی از توان آنان و گاه کمکاری گروهها، کمکم منحل شدند. متولیان امر قرآنی نیز هیچگاه نتوانستند از توان بالقوه این گروهها برای ترویج هنر قرآنی بهرهمند شوند. نهایتاً این گروههای برتر پس از رایزنیهای متعدد میتوانستند برای اجرا در مسابقات بینالمللی حاضر شوند که نمونه از این قبیل دعوتها را شاهد بودیم. به طور مثال، چند سال پیش برای اجرا در مسابقات بینالمللی دعوت شدیم. نه تنها هیچ مسئولی به استقبال هنرمندان گروه نیامد، بلکه حتی یک لیوان آب نیز به ما ندادند و صرفاً در گوشهای نشستیم و اجرایمان را انجام دادیم و رفتیم. پس تکریم قرآنیان چه شد؟ مگر موشحان جزو قرآنیان نیستند؟ این رفتارها باعث دلسردی و سرخوردگی نمیشود؟ آیا با قاری نیز اینگونه رفتار میشود؟
پس، لزوم برنامهریزی برای گروههای برتر دورههای قبل بسیار مهم است و بازگرداندن این گروههای فوقالعاده به گردونه مسابقات، گام مهمی در رونق بخشیدن به رقابتها است. برای مثال میتوان با جدیت به برگزاری مسابقات بین گروههای برتر ادوار گذشته فکر کرد. قرار گرفتن این گروهها در کنار گروههای جوانتر باعث میشود که رشد کیفی گروههای جوانتر صد چندان شود.
همچنین، جوایز و بحث مالی نیز مطرح است. لزومی ندارد که مسابقات اوقاف را با دیگر مسابقات مقایسه کنیم، چراکه جوایزشان فرق فراوانی دارد. موشحان معتقدند که هدف از برگزاری مسابقات تواشیح ادوار گذشته، فقط یک هدف آماری و کمی بوده است و این حرف زمانی نمایان میشود که بررسی شود از خروجی این مسابقات چه استفادهای شده است؟ از گروههای برتر برای تولید اثر حداقل برای شبکه تخصصی قرآن استفاده شده است؟ چه کمک یا تسهیلاتی را برای گروههای تواشیح کشور که مخارج سنگینی را متقبل میشوند، در نظر گرفتهاند؟ اصلاً دغدغههای موشحان برای مدیران مهم است؟ اگر اینگونه بود، چرا به نداها و انتقادات دلسوزانه موشحان طی این سالها گوش داده نشده است؟
از دلایل دیگر این افول آن بود که برای اعزام به سفرهای تبلیغی اعلام میشد از هر گروه، فقط چهار نفر اعزام میشوند، و ما بارها تأکید میکردیم که گروههای تواشیح تشکیلشده از شش نفر است، چطور چهار نفر اعزام شوند؟ مخصوصاً در اعزام گروه به سفر معنوی حج، گاه دلسردی و کدورتها پیش میآمد یا حتی کار به انحلال گروهها میرسید. چه تصمیم کارشناسانهای پشت این قضیه بود، غیر از نابود کردن تلاشها و کمرنگتر کردن این هنر دینی.
در پایان، باز هم گلی به جمال خبرگزاری ایکنا که اقلاً شما، فریاد زدید که تواشیح رو به نابودی است تا بلکه مدیر جدید مرکز امور قرآنی و همکاران ایشان، چارهای بیندیشند و ضمن اصلاحات اساسی در تصمیمات بسیار غلط گذشته، نظرات و خواستههای جدی موشحان را سرلوحه تصمیمات خود قرار دهند و با کمک هم این هنر دینی ارزنده را دوباره به آن شور و نشاط سابق برگردانند.
این امر ممکن است با کمی همفکری و صَرف فعل خواستن...
انتهای پیام