به گزارش ایکنا، مراسم گرامیداشت حجتالاسلام داود فیرحی، استاد دانشگاه تهران و متفکر حوزه اندیشه سیاسی که 21 آبانماه به دلیل کرونا به دیار باقی شتافت، شامگاه جمعه، 23 آبانماه، به صورت مجازی برگزار شد.
در این جلسه جمعی از اساتید دانشگاه همچون حمید احمدی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی؛ حجتالاسلام منصور میراحمدی، استاد، گروه علوم سیاسی، دانشگاه شهید بهشتی تهران؛ شجاع احمدوند، دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی؛ محمدجواد غلامرضاکاشی، دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی؛ محمدکاظم سجادپور، استاد روابط بینالملل و دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه، استاد مجتبی مقصودی، دانشیار گروه علوم سیاسی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی به سخنرانی پرداختند.
حمید احمدی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی، به عنوان نخستین سخنران در این برنامه بیان کرد: استاد فیرحی تنها عضو گروه علوم سیاسی نبود بلکه به کل جامعه علوم سیاسی و علوم اجتماعی ایران و همچنین جامعه دانشمندان ایران تعلق داشت و همه از این ضایعه اندوهگین شدند. دوست بزرگی را از دست دادیم و اندوه میخورم که چرا دکتر فیرحی در کنار ما بود، اما بیشتر او را درنیافتیم و با او ارتباط نداشتیم، گرچه ایشان را از نزدیک میدیدیم. درگذشت ایشان ضربهای به علوم سیاسی ایران است و البته که علوم سیاسی ایران چهرههای زیادی را از دست داده است. نهتنها آنها که از دنیا رفتهاند و میتوانستند منشأ خدمات فراوانی باشند، بلکه آنهایی که از تدریس محروم شدهاند، نیز از دست ما رفتهاند.
وی افزود: دکتر فیرحی یک انسان و یک استاد کامل بود. هر وقت که این ضایعه به یادم میآید اندوه میخورم. ایشان آرامش و لبخندی به لب داشت که هیچ وقت آرامش خود را از دست نمیداد و کاری که میخواست به پیش ببرد، با مهربانی به پیش میبرد و وقتی با ایشان روبهرو میشدیم، ما بودیم که متقاعد میشدیم و با همان لبخند، صدای آرام و اصرار خاصی که در مورد خواسته خود داشت، بحث را پیش میبرد.
این استاد دانشگاه گفت: به خاطر دارم که ایشان اصرار میکرد که مدیریت گروه علوم سیاسی را قبول کنم و بنده هم قصدی برای این کار نداشتم، پس از اینکه همه را پشت سر گذاشتم و نوبت به صحبت کردن با ایشان رسید، نتوانستم قبول نکنم، چراکه با همان شیوه آرام و سخنان بانفوذ خودش کار را پیش برد و همواره هم همین طور بوده است. البته بنده ایشان را در دوره دانشجویی نمیشناختم، چون کمتر به دانشکده میآمدم و ایشان وقتی از تز خود دفاع میکرد با ایشان آشنا شدم که بنده داور تز ایشان بودم و با نمره 20 هم دفاع شد.
احمدی افزود: در سالهای دهه 70 یک ترم در دانشگاه باقرالعلوم(ع) تدریس میکردم و یک روز در دانشگاه تهران صحبت میکردیم و میگفتم چرا بحث از فوکو و ... میکنید؟ از اینها دست بردارید. به شوخی گفتم که شما روحانیون از همه بیشتر غربزده شدهاید، خندید و دستم را گرفت و گفت از این حرفها نزن و ما هم متقاعد شدیم. تمام خواسته خود را با لبخند و در آرامش میگفت و عصبانیت ایشان را ندیده بودیم. همچنین یک استاد درجه یک و در حال تکامل بود. دکتر فیرحی به راهی قدم گذاشت که دکتر حمید عنایت پایهگذاری کرده بود و امیدوارم دانشجویان ایشان این راه را ادامه دهند. ایشان در عرصه آموزش، یک استاد نمونه بود و برخلاف برخی از همکاران، ایشان همیشه کلاسها را به صورت مرتب برگزار میکرد و در کلاسها به برنامه درسی تعریف شده وفادار بود و همیشه دانشجویان را به درستی راهنمایی میکرد. برای گرفتن پایاننامه نیز تلاشی نمیکرد و دانشجویان شیفته او بودند.
در ادامه نوبت به سخنرانی حجتالاسلام منصور میراحمدی رسید. وی بیان کرد: سابقه آشنایی بنده با دکتر فیرحی بیش از 30 سال است که یک مراوده علمی خوبی را با ایشان داشتم و استفادههای بسیار زیادی از دانش و اخلاق ایشان بردم و به خاطر دارم از زمانی که در مقطع کارشناسی ارشد در رشته علوم سیاسی شروع به تحصیل کردم، با آشنایی که با ایشان داشتم تصمیم گرفتم مسیر علمی خودم را با مسیر دکتر فیرحی هماهنگ کنم. از همینرو هم پایاننامه کارشناسی ارشد و هم رساله دکتری را با ایشان پیش بردم.
وی افزود: این پایاننامه و رساله باعث شد که زمینه گفتوگوی خوبی در زمینه اندیشه سیاسی با ایشان داشته باشم و میتوانم با افتخار بگویم بهره فراوانی که از دانش و اخلاق ایشان بردم موجب شد که میتوانیم دغدغه ایشان را در حوزه مطالعات اندیشه سیاسی از ایشان دریافت کنم و تلاشهای علمی خودم را در مسیر علمی ایشان قرار دهم.
میراحمدی گفت: به عقیده بنده، دغدغه ایشان در حوزه اندیشه سیاسی اسلام، دغدغه اصالت و معاصرت بود که به خوبی در آثار علمی ایشان وجود دارد. از سویی دغدغه اصالت داشت و به همین دلیل به تراث اسلامی اهمیت ویژهای میداد و از آغاز پژوهش خود، بر متون اصلی اندیشه سیاسی اسلام تأکید داشت. پاسبانی متون سیاسی کلاسیک یکی از مهمترین محورهای اندیشهای ایشان بود، اما باعث نشد که در دوران گذشته و در جستوجوی اصالت باقی بماند، بلکه به اقتضائات جدید نیز توجه داشت. این جریان، جریان فکری متمایزی است که از جریانهای دیگر خود را متمایز کرده است.
وی تصریح کرد: ایشان از سویی با تأکید بر معاصرت تلاش میکند که فاصله خود را به لحاظ اندیشهای با جریانی که معاصرت را نمیبیند حفظ کند و با تأکید بر اصالت از جریانی که از گذشته فاصله میگیرد و به صورت کلی به اصالت و اعتبار گذشته اعتقادی ندارد فاصله میگیرد. مسیری که ایشان در حوزه اندیشه سیاسی هموار کرد، میراث خوبی در اختیار ماست که در این مسیر قرار بگیریم و راه ایشان را ادامه دهیم. لازم است که تلاش کنیم با قرار گرفتن در این مسیر، راه دکتر فیرحی را ادامه دهیم.
شجاع احمدوند، دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، سخنران دیگر این مراسم بود. وی بیان کرد: دکتر فیرحی عاشق بود و هرچه را که انجام میداد از صمیم قبلش انجام میداد؛ یعنی یک نکته در مورد ایشان، پیوند دادن نقاط مختلف زندگی با قلبش بود. ایشان کارش را از طلبگی در حوزه زنجان آغاز کرد و بعد به حوزه قم آمد و بعد وارد دانشگاه تهران شد و رشته اندیشه سیاسی را انتخاب کرد و هیئت علمی شد و دقیقاً در موقعیتی که ایشان هیئت علمی جوانی در دانشگاه تهران شده بود و اساتید برجستهای نیز در آن دانشکده بودند، تصمیم گرفت که به صورت دائم ملبس شود. از ایشان پرسیدم که چقدر این کار در این موقعیت ضرورت دارد؟ ایشان گفت که من هر کاری را با قلبم انجام میدهم و فکر میکنم برای هدفی است که دارم. این کار نیز یک بخشی از آن هدف است و قلبم به من میگوید که باید به صورت دائم لباس بپوشم. بعداً هم دیدیم که انقلابی که ایشان در حوزه اندیشه سیاسی ایجاد کرد، شاید تنها از یک فرد ملبس و فرهیخته برمیآمد.
وی افزود: نکته دوم اینکه، هر اندازه که در حوزه آموزش و پژوهش عمیقتر میشد، مورد نقدهای تند و تیز و حتی بدخلقیهایی قرار میگرفت. به طوری که برخی از دانشجویان انتظار پاسخهای تند و تیزی از ایشان داشتند و چند ماه قبل هم تماس تلفنی داشتیم و آنجا بنده به ایشان گفتم که چرا به این نقدها پاسخ نمیدهید؟ فرمودند من قلبم میگوید که این دوستان از زاویه دید دیگری به موضوع نگاه میکنند، والا قصدی برای تخریب من ندارند. بنابراین پاسخ میدهم، اما سعی میکنم با روش خودم باشد که مسئلهام را بیشتر توضیح دهم. قلب ایشان به گونهای راه را روشن کرده بود که از هر نوع سخن تند و پرخاشگری پرهیز داشت و در هیئت یک انسان آکادمیک بود که اخلاقمداری خودش را به جامعه علمی عرضه کرد.
احمدوند گفت: نکته دیگر اینکه، آمادگی زیادی برای مرگ داشت. چند سال قبل از قم به تهران میآمدیم که گفت من زود میمیرم. از این صحبت تعجب کردم و به شوخی گفتم چه زمانی؟ گفت حدود 50 سالگی. البته توضیحاتی هم داد، اما پِی آن را نگرفتم، ولی این آمادگی یک انسان برای اینکه خودش را آماده رفتن کند، در ایشان پُرکاری عمیقی ایجاد کرده بود که با شدت کارهایش را ادامه میداد.
در ادامه این مراسم نوبت به سخنرانی، محمدجواد غلامرضاکاشی، دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی رسید. وی بیان کرد: مرگ پدرم برای بنده تجربه منحصر بهفردی بود و وقتی ایشان در قید حیات بودند، ارتباط خوبی بین من و ایشان نبود، اما به خاطر دارم که وقتی ایشان فوت کردند، خیلی احساس منحصر بهفردی داشتم و آن احساس برای کسی تکرار نشد و گویی بخشی از بدن خودم از دست رفته است و سالهای سال یاد پدر برای من آن تجربه عجیب را زنده میکرد، اما در این چند سال اخیر این تجربه منحصر بهفرد دارد تکثیر میشود و اکنون هم به خاطر از دست رفتن برخی آدمها، این حس را دارم و احساس میکنم کسی رفت و بخشی از وجود من هم با او رفت. اخیراً آقای شجریان که از بین ما رفت، این حس را داشتم و برای فیرحی نیز این طور شدم. بیشتر در یک حالت ناباوری از رفتن ایشان هستم. ایشان را بسیار دوست داشتم و از دست رفتن ایشان، یک چیزی را از روزگار ما کم کرد و حرف زدن در مورد ایشان نیز کار دشواری است.
غلامرضاکاشفی تصریح کرد: دکتر فیرحی سه دوره فکری داشتند که اینها حول یک مفهوم میتواند جمع شود و آن اینکه ایشان به عنوان یک روحانی علاقهمند به دین و فرهنگ، آن چیزی که برایش غیر قابل باور بود، مسئله استبداد دینی بود. یعنی اگر دین نتواند توسعه و عدالت ایجاد کند و یا حتی نتواند یک دولت کارآمد را سر و سامان دهد، شاید قابل بخشایش باشد، اما اینکه عامل استبداد سیاسی شود، برای ایشان قابل فهم نبود. ایشان روی مفهوم کرامت تأکید میکنند، چون معمولاً اولین چیزی که تجربه استبداد از انسانها سلب میکند، احساس کرامت است.
وی افزود: دوره اول فکری ایشان، دورهای است که با پایاننامه شناخته میشوند و بحثشان این است که بعد از صدر اسلام و استقرار خلفای بنیامیه و بنیعباس، با یک استبداد دینی مواجه هستیم. آنچه به این صورتبندیهای استبدادی قوام میدهد نظامهای دانشی است که تثبیتکننده این استبداد دینی است. دوره دوم پژوهشهای ایشان، تلاش برای این بود که یکی از این نظامهای دانش را که فقه است از صورتبندیهای مؤید استبداد سیاسی نجات دهد و سعی میکرد بین فقه، حاکمیت و دموکراسی ارتباط برقرار کند.
این استاد دانشگاه گفت: دوره سوم حیات فکری ایشان، به صدر اسلام برمیگردد که تلاش کرد با بازخوانی حیات پیامبر(ص) و ائمه(ع) نشان دهد که آن سرچشمه از آلودگیهای یک استبداد دینی تا جایی که به شخص پیامبر(ص) مربوط به میشود بهدور است و ایشان منابع صدر اسلام را خواند و حتی نهضت امام حسین(ع) را در این چارچوب بررسی کرد.
محمدکاظم سجادپور، استاد دیگری بود که در این مراسم به ایراد سخن پرداخت. وی بیان کرد: در مورد دانش دکتر فیرحی باید بگویم که یک فرد به تمام معنا دانشمند بود و ایشان یکی از سرآمدهای علوم سیاسی ایران و منطقه و جهان بودند. بسیار جدی درس خواندند و ترکیبی از دانش مذهبی و دانشگاهی را داشتند. مظهر یک علم مفید و سودمند دانشی بود که ایشان داشت و فقط هم این دانش در سینه ایشان نبود و در سخنرانیها و ... ایشان این دانش درخشش دارد، اما اگر خودشان بودند این وضعیت ادامه پیدا میکرد.
وی افزود: اما ایشان صرفاً یک دانشمند نبود، بلکه یک بینش متعالی و قابل اعتنا داشت. خیلیها سواد دارند، اما فاقد بینشاند. یک نگرش منسجمی در مورد مسائل ایران و نسبت مذهب و سیاست همراه با یک تعادل را داشتند؛ لذا باید گفت ایشان یک بینش تعادلگرا داشت. این بینش در محدوده ایران هم نبود و در جلساتی که داشتیم، بینش ایشان را یک بینش فراگیر منطقهای میدیدیم که مورد توجه آقای دکتر ظریف هم قرار میگرفت و اغراق نیست که بگویم در مورد گروههای افراطی نیز یک نگاه متعادلی داشت و فکر نمیکنم کسی از ایشان افراط دیده باشد.
سجادپور تصریح کرد: سومین مطلب هم منش و رفتار ایشان است. آن چیزی که بنده دیدم و به خاطر خواهم سپرد، تواضع، ترکیب علم و حلم، طمأنینه و یک نوع تبسم دائمی و آرامشبخش بود. ایشان را که میدیدم به یک نوع آرامش میرسیدم و کمتر افرادی داریم که این طور باشند. این منش مانند یک قطبنمایی بود که همه را به خود جذب میکرد و ممکن بود یک نفر با ایدههای ایشان موافق نباشد، اما نمیتوانست از جاذبه شخصیتی او چشم بپوشد.
در ادامه این مراسم نوبت به سخنرانی مجتبی مقصودی، عضو هیئت علمی و دانشیار گروه علوم سیاسی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی رسید. وی بیان کرد: از 18 سال قبل این فرصت را داشتم که دیدارهایی با دکتر فیرحی داشته باشم و بیشتر هم از منظر فعالیتهای دانشگاهی با ایشان گفتوگو داشتیم. یکی از ویژگیهای ایشان، جامعالاطراف بودن و طبع بلندشان بود. ایشان به دانشگاه و حوزههای مطالعاتی عشق میورزید و باعث شد که بسیاری از ما علاقهای به ایشان پیدا کنیم. از دو وجه با ایشان همکار بودم؛ یکی از حوزهها در انجمن علوم سیاسی ایران بود که از 17 سال قبل با ایشان نشستهایی داشتیم و میتوانم بگویم کمتر پیش آمد که به درخواست ما پاسخ مثبت نداده باشند. در انجمن مطالعات صلح نیز ایشان با ما همکاری زیادی داشت.
این استاد دانشگاه گفت: منظومه فکری استاد را در سه حوزه میتوان تبیین کرد؛ یکی علوم سیاسی ایران بود، حوزه دوم مطالعات صلح بود که مطالعات ایشان دلگرمی برای ما محسوب میشد و بعد هم اندیشه سیاسی در اسلام بود. همچنین، دستاوردهای ایشان در حوزههای مختلف فکری و اندیشهای و ... بسیار زیاد است و از جمله اینکه ایشان در کسوت روحانیت بود، اما دغدغه ایران را داشت و سراسر زندگی ایشان دغدغه ایران بود. دومین دستاورد مهم این شخصیت بزرگ اینکه علیرغم اینکه نگرش مذهبی داشت، اما به تکثر باور داشت. با قرائتی متکثر و دموکراتیک از فقه شیعی و اسلام سخن میگفت. علیرغم اینکه در کسوت روحانیت بود، اندیشههای دیگران را طرد نکرد و از دریچه علمی بحث میکرد. در چارچوب ایرانگرایانه، ایشان از قدرت دوری کرد و علیرغم اینکه جزئی از نظم مستقر بود، اما پروژه تحولخواهی در عرصه سیاستورزی و پاسخگو شدن سیاستورزان دینی را پیگیری کرد.
گزارش از مرتضی اوحدی
انتهای پیام
واقعا نعمتی بود در این دوران اسلام هراسی که تمدن غرب شروع کرده است.
افسوس برخی از تئوری های ایشان به مذاق اهل سیاست کشور خوش نمی آمد و برخی از محدودیت ها را برای حضور ایشان در تریبون ها اعمال می کردند.
توازن بین اندیشه ، شجاعت و مدارا در شخصیت ایشان موج می زد.
روحش شاد و طریقش پر رهرو باد. انشالله