7 رهاورد حیات فکری و سیاسی مرحوم فیرحی
کد خبر: 3942492
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۳۹۹ - ۱۷:۱۸
هادی خانیکی بیان کرد؛

7 رهاورد حیات فکری و سیاسی مرحوم فیرحی

هادی خانیکی ضمن تشریح رهاوردهای فکری مرحوم فیرحی اظهار کرد: برای ترسیم آشکارتری از زندگی فیرحی، ترجیح می‌دهم که او را اندیشمند مرزکوش بدانم تا راه برای واکاوی زیسته‌های او آسان‌تر شود سه‌گانه اندیشه‌ورزیدن، در مرز ایستادن و سخت کوشیدن سه وجه درهم آمیخته حیات فکری و سیاسی فیرحی بود.

به گزارش ایکنا، نشست «اندیشمند مرزکوش در میانه سنت و زمان»، به مناسبت چهلمین روز درگذشت حجت‌الاسلام داود فیرحی، امروز اول دی‌ماه به همت سازمان اسناد و کتابخانه ملی و به صورت مجازی برگزار شد. در نوبت صبح این نشست، اشرف بروجردی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی، هادی خانیکی، جامعه شناس و استاد علوم ارتباطات، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سروش‌محلاتی، استاد سطوح خارج فقه حوزه علمیه، حجت‌الاسلام رحیم نوبهار، دانشیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، حجت‌الاسلام ابوالفضل شکوری، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس و حجت‌الاسلام والمسلمین کاظم قاضی‌زاده، استاد سطوح خارج فقه حوزه علمیه به ایراد سخن پرداختند. در ادامه متن صحبت‌های هادی خانیکی را می‌خوانید؛

فیرحی در عالم اندیشه می‌دانست که چه می‌گوید. به تعبیر خودش از سرگیجگی گریزان بود و در پی پروژه‌های اثربخش می‌کوشید. پروژه‌هایی که زمینه‌های فهم و شیوه‌های اجرا و نتایج آنها از آغاز تا فرجام برای او روشن بود و می‌توانست موافقان و مخالفان را به گفت‌وگوهای خردورزانه دعوت کند. در زندگی دوم فیرحی، میدان برای سخن گفتن در باب آثار و داشته‌ها و رهاوردهای او باز است، همچنان که باب رویکردهایی که به طرح پروژه‌هایی برای اندیشیدن و سیاست‌ورزیدن باز است و می‌توان فرصت را از این پس به یاد او و به پاس تلاش‌های او به برگزاری نشست‌های محققانه سپرد و شاید در آغاز، ارائه تصویری کلان از ساحت‌های اندیشه‌ورزی وی، راه را برای ما هموارتر کند.

فیرحی همراهان و منتقدان صاحب‌نام فراوانی دارد که در داخل و خارج از کشور در مورد اندیشه‌های او سخنان در خور تأملی گفته‌اند. در این میان نمی‌خواهم به داده‌های او از منظر تخصصی‌اش، یعنی اندیشه و فقه سیاسی بپردازم، اما می‌توانم آنچه را که از همنشینی‌های منظم اندیشه‌ای با وی در سال‌های اخیر آموخته‌ام، در منظومه تفکر و تلاش و در قالب پروژه فکری و عملی‌اش با وام گرفتن از دو واژه آشنا صورت‌بندی کنم.

مفهوم روشنفکری گفت‌وگویی و استعلایی

واژه نخست، روشنفکری گفت‌وگویی است که جامعه‌شناس فقید عصر ما، یعنی محمدامین قانعی‌راد در اثر خود، عبارت پیدایش روشنفکر گفت‌وگویی در ایران، در برابر روشنفکری استعلایی را به کار می‌برد. او می‌گوید روشنفکران گفت‌وگویی در عین ارتباط با سطح جهانی، در جامعه خود نیز کار می‌کنند. اینها علاوه بر استفاده از الگوهای دانش، به تولید اندیشه مستقل در چارچوب شرایط خاص نیز اهمیت می‌دهند. در این الگو، دانش‌ورز در عین آشنایی با اندیشه‌های دوران خود و درک فرایندها و رخدادهای عالم و جهان، نظریه اجتماعی خود را هم بر مبنایزمینه‌های تاریخی مطرح می‌کند و برای طرح سؤالات نیز شرایط خاص را ملحوظ می‌دارد.

این روشنفکر، برخلاف روشنفکر استعلایی، مرد سخن نیست، بلکه دانشوری است که رابطه مستقیم با دانش و مردم دارد و با این وجود، کارکردهای او به دلیل درگیری‌های مستقیم در ستیزهای روزمره که به حقیقت مربوط می‌شود، ماهیت سیاسی پیدا می‌کند. لذا دریافت من از تکاپوهای فکری فیرحی، گام برداشتن در سوی روشنفکری گفت‌وگویی است که در قامت نوع و نحوه نواندیشی او نمایان شد و در عرصه عمومی به جای حق انحصاری تفسیر متون اندیشه‌ای و سیاسیِ تاریخی، از امکان تفاسیر گوناگون و شیوه‌های اندیشه‌ای دفاع می‌کرد.

واژه دوم کنشگری مرزی است که در این سال‌ها از سوی مقصود فراستخواه مطرح شده و میدان نقش‌آفرینی آن در میانه دیوان دولت و ایوان ملت مورد مطالعه است. کنشگران مرزی، میان سیستم و زیست‌جهان خویش و سیستم‌های رسمی و فضاهای غیررسمی جامعه، در فضاهای غیررسمی و زیست‌جهان خویش هستند و می‌توانند بین ساحت‌ها، نسل‌ها و گروه‌های اجتماعی در تردد باشند. تجربه در مرز بودن دارند و در مرزکوشی موفق هستند. گسست‌اندیش نیستند و در پی کم کردن فاصله‌ها می‌دوند. کنشگری مرزی جایی مهم است که سویه نگاهش به طرف جامعه است و جایگاه قدرت را در جامعه مدنی و توانمندی آن می‌بیند.

فیرحی؛ کنشگری مرزی و در میانه

در آثار ده‌گانه فیرحی می‌توانیم این گمشده معرفتی او و اصرارش بر جست‌وجو و برجسته کردن نقش نهادهای واسط را پی گرفت و در عرصه‌های حوزه و دانشگاه و میدان‌های مدیریت و سیاست، او را به عنوان کنشگری مرزی در میانه دید که او را در درون، بی‌قرار می‌ساخت. برای ترسیم آشکارتر این وجه از زندگی وی، ترجیح می‌دهم که او را اندیشمند مرزکوش بدانم تا راه برای واکاوی زیسته‌های او آسان‌تر شود. سه‌گانه اندیشه‌ورزیدن، در مرز ایستادن و سخت کوشیدن سه وجه درهم آمیخته حیات فکری و سیاسی فیرحی بود.

او محققی نوآور، روشنفکری دین‌باور و سیاست‌ورزی اصلاح‌گر بود که در حوزه دانش، بینش و کنش توأمان اما متمایز، کوشنده شد. در حوزه دانش، هم در دانشگاه و هم در حوزه، به منابع دست اول متکی بود. خوب خواند، خوب شنید، خوب گفت، خوب نوشت و به تمام معنا معلم بود. منظومه فکری داشت و در همه احوال پیگیر آموزش و پژوهش و اصلاح آن بود. در حوزه بینش روشنفکری نوآور، دیندار و اهل گفت‌وگو بود و مدارا و ادب شنیدن، ادب گفتن، ادب نوشتن و ادب اندیشیدن را داشت و از سرگیجگی در حوزه اندیشه و سردرگمی در حوزه عمومی، به دور بود. در حوزه کنش، به جای دیوار، پل می‌ساخت و به کاهش رنج‌های مردم می‌اندیشید و در پی کم‌کردن آثار استبداد بود.

صورت‌بندی رهاوردهای فکری فیرحی در هفت بخش

در سنت و تجدد، به دنبال کشف رابطه انتقادی بود و می‌خواست فقه و اندیشه سیاسی را دموکراتیزه کند. تلاش‌ها و رهاوردهای او را به اختصار می‌توان دست‌کم در این هفت زمینه صورت‌بندی کرد؛ یکم، تلاش برای رهایی آیین و اندیشه از دام خودکامگی و مقابله با استبداد دینی، دوم، تلاش برای تبیین قانون و توانمند کردن نهادهای قانونی، سوم، تلاش برای افزایش قابلیت‌های نهادهای ریشه‌دار حوزه‌های اندیشه و اجتماع و در عین حال نقد آنها، چهارم، تلاش برای فهم دنیای مدرن و گشودگی به وجوه کمتر شناخته‌شده حوزه اندیشه‌ای غرب، از جمله الهیات آن.

پنجم، تلاش برای فهم و عرضه ادراک ایرانی از معارف و فرهنگ دینی و تاریخ آن، ششم، تلاش برای تقویت گفت‌وگو و مبانی و الزام‌ها و مهارت‌های آن و هفتم، تلاش برای طرح پروژه‌های مشخص مؤثر و کاربردی در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی، برای غلبه بر مسائل و ضعف‌های امروز جامعه. او حرف‌های پخته بسیاری زد، اما حرف‌های ناتمام او نیز هنوز کم نیست و اینهاست که ضرورت برگزاری نشست‌های عالمان را پیش‌روی جامعه علمی و سیاسی ما می‌گذارد.

انتهای پیام
captcha