به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین سعید بهمنی، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دوشنبه 20 اردیبهشتماه، در چهارمین جلسه از سلسله درسگفتارهای معارف قرآنی با عنوان «به اضافه نور» که به همت سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور برگزار میشود، با موضوع «بازشناسی مفهوم جهاد در قرآن»، به ایراد سخن پرداخت که مشروح آن را در ادامه میخوانید؛
در این جلسه، مقدمهای در مورد گستره معنایی جهاد میگویم و سپس به طرح ایدهای وارد میشوم. نگاه بنده به کل مجموعه جهاد دانشگاهی نگاه مثبتی است و این مجموعه با خلاقیتهای فوقالعاده به یاد آورده میشود و در ذهن من، جهاد دانشگاهی با خلاقیت و شکوفایی تقارن دارد. از اینرو انگیزهمند شدم که ایده علمی خودم را که چندین سال ذهن من را مشغول کرده است، مطرح کنم.
در ابتدا باید در باب گستره مفهوم جهاد توضیحاتی را مطرح کنم. جهادی که در قرآن مطرح است گستره مفهومی بیشتری نسبت به جهاد در فقه دارد. در فقه ما، جهاد در کتب بزرگ ما نظیر جواهر، هممعنا با قتال شده است و این را در اصطلاح میگویند اصطلاح متشرعه؛ یعنی عرف خاص و عرف فقها. اما در سالهای اخیر با بازیابی معنای جهاد و همچنین معنای جهاد قرآنی مواجه بودهایم و بیش از همه، در 30 سالی که در خدمت مقام معظم رهبری هستیم، در ادبیات ایشان گستره معنایی به وجود آمده است و دارد بازیابی میشود. به ویژه در سالهای اخیر که بر جهاد اقتصادی تأکید میکنند. بنابراین بازیابی و رجعتی به معنای قرآنی جهاد اتفاق افتاده و به ویژه پس از انقلاب آن را میبینیم که جهاد دارد معنای قرآنی خود را پیدا میکند.
معنای جهاد در قرآن، کوشش مضاعف است. هرکدام از ما برای هر کاری، سطحی از کوشش را داریم و به طور طبیعی زحمت میکشیم و از کوشش فارغ نیستیم، اما کوششی که از حد متعارف بالاتر باشد و یک نشاطی داشته باشد، حالت جهادی به خودش میگیرد و این جهاد در هر امر معروفی متصور است. همچنین هر جهادی نیز قتال نیست و این اتفاق خوبی است که شاهد بازیابی معنای جهاد هستیم. روایتی داریم که امام علی(ع) جهاد را با معنای نجات به کار میبرند. فرمودند: اگر خواستار نجات هستید، غفلت و لهو را رها کنید و با جهاد و جدیت ملتزم باشید. بنابراین، نجات الزاماً نیاز به جهاد دارد.
اکنون باید به ایده خودم اشاره کنم و در ابتدا بگویم، یک نظریه از ایده شروع میشود. ایده میان متخصصین و غیرمتخصصین و حتی عوام، مشترک است، اما هیچ وقت یک عامی نمیتواند آن را به یک فرضیه فنی تبدیل و بازتولید کند. تبدیل ایده به فرضیه کار تخصصی است. وقتی فرضیه را مطالعه میکنیم و به پرسشهای آن پاسخ میدهیم، به نظریه نزدیک میشویم. در اینجا مطلب خود را در حد ایده مطرح میکنم؛ ما در هستی و در فیزیک هستی، نظریه ذرات بنیادین داریم و اخیراً هم تونلی در یکی از کشورهای اروپایی ساخته شده که کوشش میکنند این ذرات بنیادین را کشف و فهم کنند. مجموعه جهاد دانشگاهی نیز در سلولهای بنیادین پیشتاز بوده است. فیزیک بیجان از ذرات بنیادین تشکیل شده است و عناصر زیستی نیز از سلولهای بنیادین تشکیل شدهاند و این سلول، خواص بسیار زیادی هم دارند و میتوانند کل توده زیستی را احیا کنند یا برخی از اعضا و جوارح را بسازند.
این ایده در ذهن من شکل گرفته که ما در قرآن که یگانه کتاب هدایت است و کتابی غیر از این نخواهد آمد و تا قیامت قرار است بشریت را هدایت کند و دانشمندان ما آن را در ازای کتاب تکوین میگیرند نیز میتوانیم مفاهیم بنیادین را داشته باشیم و بیابیم که به مثابه ذرات بنیادین در فیزیک و به مثابه سلولهای بنیادین در علوم زیستی باشد. به طور خاص مفهوم بنیادین را در مفاهیمی که مربوط به کنشهای انسانی است محل توجه قرار میدهم و این ایده را دارم که در کنشهای انسانی، همه کنشها در ردیف هم قرار ندارند، بلکه برخی از کنشها هستند که نوعی شمولیت دارند و شمولیتشان کروی است؛ یعنی هم هر سه حیطه شناختی احساسی و رفتاری انسان را شامل میشوند و هم منشأ همه کنشهای ارزشی یا ضدارزشی هستند.
بنابراین، همان طور که در جهان فیزیک ما از ذرات بنیادین سخن میگوییم و در جهان زیستی از سلولهای بنیادین صحبت میکنیم، در جهان معنا نیز، معانی که ساخت الهی است و قرار است ما را هدایت کنند، میتوانند از معانی بنیادین ساخته شده باشند. بنابراین، الزاماً این معانی ذهنی نیستند و قرار است محقق شوند، اما این خصوصیت را دارند که کنش به نحوی است که ذهن، احساس و رفتار را در خود تجمیع میکند و به مثابه آن بنیاد، همه کنشها در همه حیطههای شناختی، عاطفی و رفتاری میتواند مطرح باشد.
انتهای پیام